۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صحیح بخارى' به 'صحيح البخاري') |
جز (جایگزینی متن - 'صحیح مسلم' به 'صحيح مسلم ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
تاریخ اسلام نشانههاى فراوانى از عظمت این آیین و حقانیت پیامبر(ص) را در خود جاى داده است. به باور نویسنده این تاریخ، مملو از نکاتى است که اگر بهخوبی تبیین گردد، براى جلب افراد دورافتاده از دین اسلام، بسیار کارساز بوده و چه مناسب و زیباست که بزرگان علماى اسلام سعى بلیغ در نشان دادن این نکات نمایند؛ نکاتى از خلقوخوی پیامبر(ص) و رحمت و رأفت او که سبب پیشرفت سریع اسلام در جهان شد و در برابر دشمنان نیرومند، لجوج و متعصب ایستاد و سرانجام موجب تأثیر اسلام در پیشبرد علوم و دانشها و تمدن بشرى گردید. به اعتقاد وی، با تمام این امور، برخى نقاط تاریک نیز وجود دارد که بر دانشمندان دینى لازم است، بدون تعصب و پیشداورى آنها را تبیین کنند و بهویژه، به جوانان جستجوگر و حقیقتطلب پاسخ قانعکنندهای دهند، تا سبب رمیدن آنها از اسلام ناب نگردد که در این مجموعه، به بخشی از آنها (شامل: ماجرای دوات و قلم؛ آتش در خانه وحی؛ شورای ششنفره؛ رفتارشناسی خلیفه دوم؛ مشورت سقیفه و ازدواج امکلثوم) اشاره شده است. کتاب حاضر، داستان عجیب دوات و قلم را پی گرفته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>. | تاریخ اسلام نشانههاى فراوانى از عظمت این آیین و حقانیت پیامبر(ص) را در خود جاى داده است. به باور نویسنده این تاریخ، مملو از نکاتى است که اگر بهخوبی تبیین گردد، براى جلب افراد دورافتاده از دین اسلام، بسیار کارساز بوده و چه مناسب و زیباست که بزرگان علماى اسلام سعى بلیغ در نشان دادن این نکات نمایند؛ نکاتى از خلقوخوی پیامبر(ص) و رحمت و رأفت او که سبب پیشرفت سریع اسلام در جهان شد و در برابر دشمنان نیرومند، لجوج و متعصب ایستاد و سرانجام موجب تأثیر اسلام در پیشبرد علوم و دانشها و تمدن بشرى گردید. به اعتقاد وی، با تمام این امور، برخى نقاط تاریک نیز وجود دارد که بر دانشمندان دینى لازم است، بدون تعصب و پیشداورى آنها را تبیین کنند و بهویژه، به جوانان جستجوگر و حقیقتطلب پاسخ قانعکنندهای دهند، تا سبب رمیدن آنها از اسلام ناب نگردد که در این مجموعه، به بخشی از آنها (شامل: ماجرای دوات و قلم؛ آتش در خانه وحی؛ شورای ششنفره؛ رفتارشناسی خلیفه دوم؛ مشورت سقیفه و ازدواج امکلثوم) اشاره شده است. کتاب حاضر، داستان عجیب دوات و قلم را پی گرفته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>. | ||
یکى از این نقاط سؤال برانگیز در تاریخ اسلام، داستان «دوات و قلم» است که گفتار نخست، اسناد این حدیث، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. داستان ازاینقرار است که در روزهاى پایانى عمر پیامبر(ص)، آن حضرت به جمعى از اصحاب که به عیادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برایم حاضر کنید تا براى شما نامهاى بنویسم که پسازآن هرگز گمراه نشوید». ولى بعضى از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن این نامه شدند. این حدیث در شش مورد از [[صحيح البخاري]] و سه مورد از | یکى از این نقاط سؤال برانگیز در تاریخ اسلام، داستان «دوات و قلم» است که گفتار نخست، اسناد این حدیث، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. داستان ازاینقرار است که در روزهاى پایانى عمر پیامبر(ص)، آن حضرت به جمعى از اصحاب که به عیادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برایم حاضر کنید تا براى شما نامهاى بنویسم که پسازآن هرگز گمراه نشوید». ولى بعضى از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن این نامه شدند. این حدیث در شش مورد از [[صحيح البخاري]] و سه مورد از [[صحيح مسلم]] که هر دو از معتبرترین کتب روایی اهل سنت است آمده است<ref>همان، ص6-7</ref>. | ||
در گفتار دوم، به بیان تعبیرات مختلفی که در مخالفت با پیامبر(ص) گفته شد، همراه با تأکید بر این نکته که تمام این تعبیرات، در [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و مسلم موجود است، پرداخته شده است که یکی از آن تعبیرات عبارتاند از: «فقال بعضهم: إنّ رسول اللّٰه قد غلبه الوجع، و عندكم القرآن، حسبنا كتاب اللّٰه»<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | در گفتار دوم، به بیان تعبیرات مختلفی که در مخالفت با پیامبر(ص) گفته شد، همراه با تأکید بر این نکته که تمام این تعبیرات، در [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و مسلم موجود است، پرداخته شده است که یکی از آن تعبیرات عبارتاند از: «فقال بعضهم: إنّ رسول اللّٰه قد غلبه الوجع، و عندكم القرآن، حسبنا كتاب اللّٰه»<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | ||
نویسنده به این نکته اشاره دارد که مطابق این تعبیرات، عمر براى جلوگیرى از نوشتن نامه پیامبر(ص) گفته است: «بیمارى بر رسول خدا(ص) چیره شده (و نعوذ باللّٰه نمىداند چه مىگوید!) و قرآن که نزد شما هست، براى هدایت ما و شما کافى است». در پنج مورد واژه «هجر» (نعوذ بالله هذیان گفتن) به کار رفته است، البته در پارهاى موارد بهصورت استفهامى و یک مورد بهصورت اخبارى. اهل لغت «هجر» را وقتیکه به بیمار نسبت داده شود، به معناى هذیانگویى دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | نویسنده به این نکته اشاره دارد که مطابق این تعبیرات، عمر براى جلوگیرى از نوشتن نامه پیامبر(ص) گفته است: «بیمارى بر رسول خدا(ص) چیره شده (و نعوذ باللّٰه نمىداند چه مىگوید!) و قرآن که نزد شما هست، براى هدایت ما و شما کافى است». در پنج مورد واژه «هجر» (نعوذ بالله هذیان گفتن) به کار رفته است، البته در پارهاى موارد بهصورت استفهامى و یک مورد بهصورت اخبارى. اهل لغت «هجر» را وقتیکه به بیمار نسبت داده شود، به معناى هذیانگویى دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
در گفتار سوم، به نزاع و درگیری در محضر پیامبر(ص) پرداخته شده و این نکته اشاره شده است که علاوه بر این سخنان ناروا، بعضى از صحابه در محضر آن حضرت به نزاع و کشمکش پرداختند. جمعى با عمر همراهى کردند و گروهى با او به مخالفت برخاستند و مىگفتند: بگذارید رسول خدا(ص) وصیتنامهاش را بنویسد. همانگونه که در بعضى از روایات [[صحيح البخاري]] آمده است: «فاختلفوا وكثُر اللَّغَط؛ آنها اختلاف کردند و هیاهو و دادوفریاد زیاد شد». در چهار روایت در [[صحيح البخاري]] و | در گفتار سوم، به نزاع و درگیری در محضر پیامبر(ص) پرداخته شده و این نکته اشاره شده است که علاوه بر این سخنان ناروا، بعضى از صحابه در محضر آن حضرت به نزاع و کشمکش پرداختند. جمعى با عمر همراهى کردند و گروهى با او به مخالفت برخاستند و مىگفتند: بگذارید رسول خدا(ص) وصیتنامهاش را بنویسد. همانگونه که در بعضى از روایات [[صحيح البخاري]] آمده است: «فاختلفوا وكثُر اللَّغَط؛ آنها اختلاف کردند و هیاهو و دادوفریاد زیاد شد». در چهار روایت در [[صحيح البخاري]] و [[صحيح مسلم]] آمده است: «فتنازعوا و لا ينبغى عند نبىّ تنازع؛ به نزاع و کشمکش پرداختند درحالیکه این کار در محضر پیامبر(ص) شایسته نبود»<ref>همان، ص14-15</ref>. | ||
به نظر نویسنده، عکسالعملی که پیامبر(ص) در برابر برخوردهاى نارواى جمعى از صحابه و نزاع و درگیرى آنان از خود نشان داد نیز قابل توجه است، ازاینرو در گفتار چهارم، به بحث و بررسی عکس العمل آن حضرت در برخورد با این واقعه پرداخته شده است. مطابق آنچه در [[صحيح البخاري]] و مسلم آمده، دو نوع عکس العمل از آن حضرت نقل شده است: | به نظر نویسنده، عکسالعملی که پیامبر(ص) در برابر برخوردهاى نارواى جمعى از صحابه و نزاع و درگیرى آنان از خود نشان داد نیز قابل توجه است، ازاینرو در گفتار چهارم، به بحث و بررسی عکس العمل آن حضرت در برخورد با این واقعه پرداخته شده است. مطابق آنچه در [[صحيح البخاري]] و مسلم آمده، دو نوع عکس العمل از آن حضرت نقل شده است: |
ویرایش