ابن ساعی، علی بن انجب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين'
جز (جایگزینی متن - 'ابى الحديد' به 'ابى‌الحديد')
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين')
خط ۳۳: خط ۳۳:
==ولادت==
==ولادت==


«تاج‌الدين ابوطالب على بن انجب بن ساعى بغدادى»، معروف به خازن، مورخ مشهور و اديب شافعى‌مذهب، در سال 593ق / 1197م، در شهر بغداد ديده به جهان گشود.
«تاج‌ الدين ابوطالب على بن انجب بن ساعى بغدادى»، معروف به خازن، مورخ مشهور و اديب شافعى‌مذهب، در سال 593ق / 1197م، در شهر بغداد ديده به جهان گشود.


درباره نام نياى او ميان نويسندگان اختلاف است. بعضى، عثمان بن عبدالله بن عبدالرحمان بن عبدالرحيم را پدر انجب و نياى ابوطالب على، دانسته‌اند و برخى، از عبدالله بن عمار بن عُبيد الله، به‌عنوان پسر انجب و نياى ابوطالب على، سخن رانده‌اند. همچنين معلوم نيست كه «ساعى» (پاكار، پادو)، شغل و لقب انجب، پدر ابوطالب على بوده يا يكى از نياكان او.
درباره نام نياى او ميان نويسندگان اختلاف است. بعضى، عثمان بن عبدالله بن عبدالرحمان بن عبدالرحيم را پدر انجب و نياى ابوطالب على، دانسته‌اند و برخى، از عبدالله بن عمار بن عُبيد الله، به‌عنوان پسر انجب و نياى ابوطالب على، سخن رانده‌اند. همچنين معلوم نيست كه «ساعى» (پاكار، پادو)، شغل و لقب انجب، پدر ابوطالب على بوده يا يكى از نياكان او.
خط ۴۱: خط ۴۱:
از دوران رشد و تحصيلات او آگاهى دقيقى در دست نيست، اما نام بسيارى از مشايخ و استادان او را مى‌توان از كتب مختلف و از جمله آثار خود وى دريافت. ابن ساعى، قرائت را نزد ابوالبقاء عبدالله عكبرى فراگرفت و از كسانى چون ابوعبدالله محمد بن سعيد بن يحيى واسطى، معروف به ابن دبيثى، ابوالقاسم على و يوسف پسران عبدالرحمان بن جوزى، عبدالسلام بن يحيى تكريتى، محمد بن ابى المعالى الفقيه، على بن محمد بن على موصلى و ابوالقاسم سعيد بن معالى النحاس، حديث شنيد و از ابواليمن الكِندى اجازه روايت گرفت و [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] ابن نجار را نزد خود وى خواند. وى همچنين [[صحيح بخارى]] را از حسن بن مبارك بن زبيدى و برادر او حسين و ابوبكر محمد بن احمد بن القطيعى فراگرفت. بااين‌همه، گفته‌اند كه در ضبط احاديث و تواريخ دقت نداشت و آنها را به‌درستى حفظ نمى‌كرد.
از دوران رشد و تحصيلات او آگاهى دقيقى در دست نيست، اما نام بسيارى از مشايخ و استادان او را مى‌توان از كتب مختلف و از جمله آثار خود وى دريافت. ابن ساعى، قرائت را نزد ابوالبقاء عبدالله عكبرى فراگرفت و از كسانى چون ابوعبدالله محمد بن سعيد بن يحيى واسطى، معروف به ابن دبيثى، ابوالقاسم على و يوسف پسران عبدالرحمان بن جوزى، عبدالسلام بن يحيى تكريتى، محمد بن ابى المعالى الفقيه، على بن محمد بن على موصلى و ابوالقاسم سعيد بن معالى النحاس، حديث شنيد و از ابواليمن الكِندى اجازه روايت گرفت و [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] ابن نجار را نزد خود وى خواند. وى همچنين [[صحيح بخارى]] را از حسن بن مبارك بن زبيدى و برادر او حسين و ابوبكر محمد بن احمد بن القطيعى فراگرفت. بااين‌همه، گفته‌اند كه در ضبط احاديث و تواريخ دقت نداشت و آنها را به‌درستى حفظ نمى‌كرد.


گذشته از علوم رايج در آن روزگار، او به تصوف نيز گرايش داشت، چندان‌كه شهاب‌الدين عمر بن محمد سهروردى، او را خرقه داد.
گذشته از علوم رايج در آن روزگار، او به تصوف نيز گرايش داشت، چندان‌كه شهاب‌ الدين عمر بن محمد سهروردى، او را خرقه داد.


از شاگردان وى نيز اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از منابع برمى‌آيد كه حافظ ابومحمد عبدالمؤمن بن خلف دمياطى در نظاميه، امام تقى‌الدين محمود بن على دقوقى و ابوالفضل بن فوطى از او حديث شنيدند و روايت كردند. همچنين عبدالرحمان سنبط اربلى صاحب «خلاصة الذهب المسبوك» و [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] سابق‌الذكر صاحب «الحوادث الجامعة و مجمع الآداب» از شاگردان برجسته وى بوده‌اند.
از شاگردان وى نيز اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از منابع برمى‌آيد كه حافظ ابومحمد عبدالمؤمن بن خلف دمياطى در نظاميه، امام تقى‌ الدين محمود بن على دقوقى و ابوالفضل بن فوطى از او حديث شنيدند و روايت كردند. همچنين عبدالرحمان سنبط اربلى صاحب «خلاصة الذهب المسبوك» و [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] سابق‌الذكر صاحب «الحوادث الجامعة و مجمع الآداب» از شاگردان برجسته وى بوده‌اند.


از اينكه او در كجا تدريس مى‌كرده نيز اطلاعى در دست نيست، ولى چون سال‌ها کتابدار مستنصريه و نظاميه بغداد بوده و از همين‌رو برخى از او با لقب «خازن» ياد كرده‌اند، مى‌توان پنداشت كه احتمالاً پس از تسخير بغداد به دست هلاكو در 656ق / 1258م، وى در آن دو مدرسه حديث مى‌گفته يا تدريس مى‌كرده است.
از اينكه او در كجا تدريس مى‌كرده نيز اطلاعى در دست نيست، ولى چون سال‌ها کتابدار مستنصريه و نظاميه بغداد بوده و از همين‌رو برخى از او با لقب «خازن» ياد كرده‌اند، مى‌توان پنداشت كه احتمالاً پس از تسخير بغداد به دست هلاكو در 656ق / 1258م، وى در آن دو مدرسه حديث مى‌گفته يا تدريس مى‌كرده است.


گفته‌اند كه به هنگام حمله هلاكو، ابن ساعى و عز‌الدين بن ابى‌الحديد شارح نهج‌البلاغة و برادر او موفق‌الدين بن ابى‌الحديد، به خانه ابن علقمى وزير مستعصم رفتند و از قتل رهايى يافتند. گويا پس از سقوط بغداد، اين چند تن از سوى [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] به نظارت کتابخانه‌هاى بغداد منصوب شدند.
گفته‌اند كه به هنگام حمله هلاكو، ابن ساعى و عز‌ الدين بن ابى‌الحديد شارح نهج‌البلاغة و برادر او موفق‌ الدين بن ابى‌الحديد، به خانه ابن علقمى وزير مستعصم رفتند و از قتل رهايى يافتند. گويا پس از سقوط بغداد، اين چند تن از سوى [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]] به نظارت کتابخانه‌هاى بغداد منصوب شدند.


درباره او، از نويسندگان معاصر وى چيزى در دست نيست، اما مؤلفان بعدى غالباً او را ستوده و با عناوين «فقيه، حافظ، محدّث، مورخ و شاعر» از او ياد كرده‌اند. [[سيوطى]] او را در طبقه بيستم حفّاظ ذكر كرده و ابن داوودى وى را از طبقه مفسّران برشمرده است.
درباره او، از نويسندگان معاصر وى چيزى در دست نيست، اما مؤلفان بعدى غالباً او را ستوده و با عناوين «فقيه، حافظ، محدّث، مورخ و شاعر» از او ياد كرده‌اند. [[سيوطى]] او را در طبقه بيستم حفّاظ ذكر كرده و ابن داوودى وى را از طبقه مفسّران برشمرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش