۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ز«' به 'ز «') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در معرفى مختصرى كه از «نسايم گلشن» توسط يكى از فضلاى معاصر صورت گرفته و در مقدمهى نسخه خطى كتابخانهى مركزى دانشگاه تهران آورده شده است، چنين مىخوانيم: | در معرفى مختصرى كه از «نسايم گلشن» توسط يكى از فضلاى معاصر صورت گرفته و در مقدمهى نسخه خطى كتابخانهى مركزى دانشگاه تهران آورده شده است، چنين مىخوانيم: | ||
«از شروح بسيار عالى است كه بر «گلشن راز» [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]] نوشته شده است و از اقدم شروح مىباشد و نسخهى ديگر آن كمياب و عزيز الوجود است. شارح كتاب، | «از شروح بسيار عالى است كه بر «گلشن راز» [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]] نوشته شده است و از اقدم شروح مىباشد و نسخهى ديگر آن كمياب و عزيز الوجود است. شارح كتاب، نظامالدين، محمود، معروف به شاه داعى و متخلص به داعى، از عرفا و متصوفين معروف و شاگرد و خليفهى سيد نعمت الله ولى و شرح حالش در تمام تذكرهها و منابع موجود است. اين نسخه، در سال 1064 هجرى و به خط زيباى نويسندهى فاضلى موسوم به ابى محمد على النقى الربانى، در شهر اردبيل انجام گرديده. با آنكه اين شرح موجز و مختصر است، و شارح فاضل به اطناب و تفصيل نگراييده، نگارنده كه شروح عديدهی «گلشن راز» را ديده و هم اكنون نزديك به ده مجلد اقسام آن را موجود دارم، هيچيك را تا اين اندازه جامع و كامل نيافت كه هم مقاصد ناظم را دريافته و تبيين نمايد و هم مطالبى عام النفع ايراد نموده باشد. شاه داعى شارح بهطورى كه در پايان كتاب مىنگارد، چون اصل«گلشن» و پارهاى از شروح، موجب اضلال عوام مىگرديد، به اين شرح پرداخت و باز متعرض است كه در پارهاى موارد با ناظم اختلاف دارد، بدانها نپرداخته و فقط به ذكر اين اصل مسلم كه هر مطلب را به قرآن و سنت بايد عرض كرد، اگر موافق بود، قبول و اتباع و الا ترك و رفض بايد نمود». | ||
در اين شرح، جز چند بيت، باقى ابيات شرح شدهاند. شاه داعى چون با مبانى عرفان نظرى و تصوف علمى به خوبى آشناست، خوب از عهدهى شرح برآمده است. او، گاهى چند قول ممكن را در ذيل هر بيت نقل مىكند و احتمالات مختلفى را كه ممكن است در بارهى آن بيت به ذهن آيد، نقل مىكند، اما در همه جاى شرح خويش به مبانى عرفا وفادار است و به كلام و فلسفه نمىگرايد. | در اين شرح، جز چند بيت، باقى ابيات شرح شدهاند. شاه داعى چون با مبانى عرفان نظرى و تصوف علمى به خوبى آشناست، خوب از عهدهى شرح برآمده است. او، گاهى چند قول ممكن را در ذيل هر بيت نقل مىكند و احتمالات مختلفى را كه ممكن است در بارهى آن بيت به ذهن آيد، نقل مىكند، اما در همه جاى شرح خويش به مبانى عرفا وفادار است و به كلام و فلسفه نمىگرايد. |
ویرایش