علویان طبرستان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۵۲: خط ۵۲:
#نويسنده در مقدمه (پيش‌نوشتار) كتاب يادآور شده است كه: آن هنگام كه مؤلف، همچون خيل دانشجويان ديگر، سرگرم تحقيق و تأليف و تحرير رساله حاضر بود و اميدها و آرمانها در سر مى‌پرورانيد هرگز تصور نمى‌كرد اين وجيزه، چنان مورد تأييد نخبه استادان دانشكده الهيات و معارف اسلامى قرار گيرد كه تقريباً بى‌هيچ فاصله از لحظات تصويب، جهت چاپ در رديف انتشارات دانشگاه تهران به آن مركز بزرگ علمى ايفاد گردد و امروز كه روزگارى نسبتاً دراز از آن ايام گذشته است هنوز احساس مى‌كند در برابر انبوهى از ناگفته‌ها، ناخوانده‌ها و ننوشته‌ها قرار دارد كه اگر تا پايان عمر نيز دانشجووار سرگرم پژوهش و كندوكاو باشد بازهم ره به جايى نخواهد برد به حكم آنكه فرموده‌اند: العلم كثير و العمر قصير.
#نويسنده در مقدمه (پيش‌نوشتار) كتاب يادآور شده است كه: آن هنگام كه مؤلف، همچون خيل دانشجويان ديگر، سرگرم تحقيق و تأليف و تحرير رساله حاضر بود و اميدها و آرمانها در سر مى‌پرورانيد هرگز تصور نمى‌كرد اين وجيزه، چنان مورد تأييد نخبه استادان دانشكده الهيات و معارف اسلامى قرار گيرد كه تقريباً بى‌هيچ فاصله از لحظات تصويب، جهت چاپ در رديف انتشارات دانشگاه تهران به آن مركز بزرگ علمى ايفاد گردد و امروز كه روزگارى نسبتاً دراز از آن ايام گذشته است هنوز احساس مى‌كند در برابر انبوهى از ناگفته‌ها، ناخوانده‌ها و ننوشته‌ها قرار دارد كه اگر تا پايان عمر نيز دانشجووار سرگرم پژوهش و كندوكاو باشد بازهم ره به جايى نخواهد برد به حكم آنكه فرموده‌اند: العلم كثير و العمر قصير.
#بنا بر نظر نويسنده: «تاريخ‌نويسان، عموماً در كار مبارزات امام زيد و چگونگى قتل او به دست عمال هشام بن عبدالملك هماهنگ و همداستانند و مى‌گويند نخست در روز قيام، او را مقتول ساختند، سپس جسد عريانش را از زير خاك و خاشاك بيرون كشيدند آنگاه به فرمان خليفه از دار آويختند. برخى نيز اضافه مى‌كنند پس از آنكه جسد بدون سر، سالها بر دار آويزان بود، بقاياى آنرا پايين آورده سوزاندند و خاكسترش را به باد فنا سپردند». مؤلف بعد از بحث و بررسى و نقل كلام مورخان، سرانجام افزوده است: «به اين ترتيب گرچه قيام امام زيد بن زين العابدين(ع) بر ضد بيدادگران اموى بى‌نتيجه ماند ولى به‌طوريكه تدريجاً در اين كتاب خواهيم ديد، نه تنها فرزند او يحيى به شيوه پدر اقتداء كرد و شهيد گرديد بلكه ساير نوادگان خاندان رسالت در گوشه و كنار قلمرو وسيع حكومت بغداد، سر نافرمانى برافراشتند و هرگز در برابر ستمكاران سر تسليم و اطاعت فرود نياوردند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/53 متن كتاب، ص 53]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/58 58]</ref>
#بنا بر نظر نويسنده: «تاريخ‌نويسان، عموماً در كار مبارزات امام زيد و چگونگى قتل او به دست عمال هشام بن عبدالملك هماهنگ و همداستانند و مى‌گويند نخست در روز قيام، او را مقتول ساختند، سپس جسد عريانش را از زير خاك و خاشاك بيرون كشيدند آنگاه به فرمان خليفه از دار آويختند. برخى نيز اضافه مى‌كنند پس از آنكه جسد بدون سر، سالها بر دار آويزان بود، بقاياى آنرا پايين آورده سوزاندند و خاكسترش را به باد فنا سپردند». مؤلف بعد از بحث و بررسى و نقل كلام مورخان، سرانجام افزوده است: «به اين ترتيب گرچه قيام امام زيد بن زين العابدين(ع) بر ضد بيدادگران اموى بى‌نتيجه ماند ولى به‌طوريكه تدريجاً در اين كتاب خواهيم ديد، نه تنها فرزند او يحيى به شيوه پدر اقتداء كرد و شهيد گرديد بلكه ساير نوادگان خاندان رسالت در گوشه و كنار قلمرو وسيع حكومت بغداد، سر نافرمانى برافراشتند و هرگز در برابر ستمكاران سر تسليم و اطاعت فرود نياوردند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/53 متن كتاب، ص 53]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/58 58]</ref>
#بر طبق پژوهش نويسنده: «سلسله علويان طبرستان، با ظهور حسن بن زيد- الداعي إلى الحق- ملقب به داعى كبير يا داعى اول پديدار شد و حكومت آنان بيش از يكصد سال طول كشيد. جلال الدين [[سيوطى]] در تاريخ الخلفا مى‌گويد: دولت طبرستان با ظهور شش تن از علويان تشكيل شد و دوام يافت كه اولين آنان حسن بن زيد و آخرين فرد الثائر باللّه بود كه در سال 345ق براى اولين بار سراسر طبرستان را تسخير كرد». نويسنده افزوده است كه ما ضمن تحقيقات خود با نام چهارده تن از سادات علوى آشنا شديم كه هشت تن از آن بزرگواران از نوادگان امام حسن(ع) و شش تن ديگر از نوادگان امام حسين(ع) بودند». آنگاه مؤلف نام و نسب علويان مزبور را كه در طبرستان از بدو پيدايش تا انقراض حكومت كرده‌اند ذكر كرده است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/72 همان، ص 72]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/74 74]</ref>
#بر طبق پژوهش نويسنده: «سلسله علويان طبرستان، با ظهور حسن بن زيد- الداعي إلى الحق- ملقب به داعى كبير يا داعى اول پديدار شد و حكومت آنان بيش از يكصد سال طول كشيد. جلالالدين [[سيوطى]] در تاريخ الخلفا مى‌گويد: دولت طبرستان با ظهور شش تن از علويان تشكيل شد و دوام يافت كه اولين آنان حسن بن زيد و آخرين فرد الثائر باللّه بود كه در سال 345ق براى اولين بار سراسر طبرستان را تسخير كرد». نويسنده افزوده است كه ما ضمن تحقيقات خود با نام چهارده تن از سادات علوى آشنا شديم كه هشت تن از آن بزرگواران از نوادگان امام حسن(ع) و شش تن ديگر از نوادگان امام حسين(ع) بودند». آنگاه مؤلف نام و نسب علويان مزبور را كه در طبرستان از بدو پيدايش تا انقراض حكومت كرده‌اند ذكر كرده است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/72 همان، ص 72]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/74 74]</ref>
#نويسنده در معرفى فرقه زيديه چنين مى‌نويسد: «فرقه زيديه در اصل پيروان زيد بن على بن امام حسين(ع) و پس از آن نوادگان زيد بن امام حسن(ع) كه به مرور زمان بر اثر اختلافات ناچيزى كه زعماى آن داشتند تيره‌هايى چند از ايشان پديد آمده بود، اما همگان در اصل تابع امام زيد و تبعاً شيعى‌مذهب بودند. گروه كثيرى از هواداران آن پيشوا، به هنگام خروج او بر ضد عمّال هشام بن عبدالملك وى را تنها گذاشتند و از زيد كناره گرفتند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/125 همان، ص 125]</ref>
#نويسنده در معرفى فرقه زيديه چنين مى‌نويسد: «فرقه زيديه در اصل پيروان زيد بن على بن امام حسين(ع) و پس از آن نوادگان زيد بن امام حسن(ع) كه به مرور زمان بر اثر اختلافات ناچيزى كه زعماى آن داشتند تيره‌هايى چند از ايشان پديد آمده بود، اما همگان در اصل تابع امام زيد و تبعاً شيعى‌مذهب بودند. گروه كثيرى از هواداران آن پيشوا، به هنگام خروج او بر ضد عمّال هشام بن عبدالملك وى را تنها گذاشتند و از زيد كناره گرفتند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/125 همان، ص 125]</ref>
#نويسنده در مورد اصول اجتهاد در مذهب زيدى چنين نظر داده است: «با آنكه از امام زيد، اصول مدوّنى كه روش و حدود اجتهاد را روشن كند باقى نماند لكن در مذهب زيدى اصولى مى‌يابيم كه بر فقه امام زيد(رض) نيز شمول دارد. از اين نكته پيداست كه فقه زيدى، تنها فقه امام زيد نيست بلكه گروهى از پيشوايان مذهبى آل بيت مانند هادى و ناصر و ديگران كه پس از زيد آمدند در آن ذينظرند؛ خصوصاً كه باب اجتهاد در فقه زيدى، باز است و به ملاحظه همين امر است كه نمى‌توان گفت اصولى كه زيديان تدوين كرده‌اند اصول شخص امام زيد است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/166 همان، ص 166]</ref>
#نويسنده در مورد اصول اجتهاد در مذهب زيدى چنين نظر داده است: «با آنكه از امام زيد، اصول مدوّنى كه روش و حدود اجتهاد را روشن كند باقى نماند لكن در مذهب زيدى اصولى مى‌يابيم كه بر فقه امام زيد(رض) نيز شمول دارد. از اين نكته پيداست كه فقه زيدى، تنها فقه امام زيد نيست بلكه گروهى از پيشوايان مذهبى آل بيت مانند هادى و ناصر و ديگران كه پس از زيد آمدند در آن ذينظرند؛ خصوصاً كه باب اجتهاد در فقه زيدى، باز است و به ملاحظه همين امر است كه نمى‌توان گفت اصولى كه زيديان تدوين كرده‌اند اصول شخص امام زيد است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/16895/2/166 همان، ص 166]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش