۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغة' به 'نهجالبلاغة') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
مدرس به هنگام اقامت در نجف، روزهاى پنجشنبه و جمعه هر هفته به كار مىپرداخت و درآمد آن را در پنج روز ديگر صرف زندگى خود مىنمود. پس از هفت سال اقامت در نجف و تأييد مقام اجتهاد او از سوى علماى اين شهر، به سال 1318ق (در چهل سالگى) از راه ناصريه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختيارى راهى اصفهان گرديد<ref>غلامرضا گلى زواره، ص564</ref> | مدرس به هنگام اقامت در نجف، روزهاى پنجشنبه و جمعه هر هفته به كار مىپرداخت و درآمد آن را در پنج روز ديگر صرف زندگى خود مىنمود. پس از هفت سال اقامت در نجف و تأييد مقام اجتهاد او از سوى علماى اين شهر، به سال 1318ق (در چهل سالگى) از راه ناصريه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختيارى راهى اصفهان گرديد<ref>غلامرضا گلى زواره، ص564</ref> | ||
مدرس پس از بازگشت از نجف و اقامت كوتاه در قمشه، خصوصا روستاى اسفه و ديدار با فاميل و بستگان، قمشه را به قصد اقامت در اصفهان ترك و در اين شهر اقامت نمود. وى صبحها در مدرسه جده كوچك (مدرسه شهيد مدرس)، درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ، درس منطق و شرح منظومه مىگفت و در روزهاى پنجشنبه طلاب را با چشمههاى زلال حكمت | مدرس پس از بازگشت از نجف و اقامت كوتاه در قمشه، خصوصا روستاى اسفه و ديدار با فاميل و بستگان، قمشه را به قصد اقامت در اصفهان ترك و در اين شهر اقامت نمود. وى صبحها در مدرسه جده كوچك (مدرسه شهيد مدرس)، درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ، درس منطق و شرح منظومه مىگفت و در روزهاى پنجشنبه طلاب را با چشمههاى زلال حكمت «نهجالبلاغة» آشنا مىنمود. تسلط وى به هنگام تدريس در حدّى بود كه از اين زمان به «مدرس» مشهور گشت. وى همراه با تدريس با حربه منطق و استدلال با عوامل ظلم و اجحاف به مردم به ستيز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت كرد<ref>غلامرضا گلى زواره، ص564</ref> | ||
زمانى پس از شكست كامل قواى دولت در درگيرى با نيروهاى مردمى، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولايتى سپرده شد. صمصام السلطنه كه بهعنوان فرمانده نيروهاى مسلح عشاير بختيارى، نقش مهمى در ماجراى مشروطيت داشت، در رأس حكومت اصفهان قرار گرفت و در بدو امر، مخارج قوا و خساراتى را كه در جنگ با استبداد قاجاريه به ايشان وارد آورده بود، بهعنوان غرامت از مردم اصفهان، آنهم با ضربات شلاق طلب نمود. مدرس كه در جلسه انجمن ولايتى اصفهان حضور داشت و نيابت رياست آن را عهدهدار بود با شنيدن اين خبر، بهشدت ناراحت شد و گفت حاكم چنين حقى را ندارد و اگر شلاق زدن حدّ شرعى است، پس در صلاحيت مجتهد مىباشد و آنها (حاكمان قاجار) ديروز به نام استبداد و اينها امروز به نام مشروطه مردم را كتك مىزنند<ref>غلامرضا گلى زواره، ص564</ref> | زمانى پس از شكست كامل قواى دولت در درگيرى با نيروهاى مردمى، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولايتى سپرده شد. صمصام السلطنه كه بهعنوان فرمانده نيروهاى مسلح عشاير بختيارى، نقش مهمى در ماجراى مشروطيت داشت، در رأس حكومت اصفهان قرار گرفت و در بدو امر، مخارج قوا و خساراتى را كه در جنگ با استبداد قاجاريه به ايشان وارد آورده بود، بهعنوان غرامت از مردم اصفهان، آنهم با ضربات شلاق طلب نمود. مدرس كه در جلسه انجمن ولايتى اصفهان حضور داشت و نيابت رياست آن را عهدهدار بود با شنيدن اين خبر، بهشدت ناراحت شد و گفت حاكم چنين حقى را ندارد و اگر شلاق زدن حدّ شرعى است، پس در صلاحيت مجتهد مىباشد و آنها (حاكمان قاجار) ديروز به نام استبداد و اينها امروز به نام مشروطه مردم را كتك مىزنند<ref>غلامرضا گلى زواره، ص564</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
مدرس در اصفهان و در سنين جوانى، كتابى تحقيقى در فقه و اصول نگاشت كه مقام فقهى او را به ثبوت مىرساند. از آن شهيد، رسالهاى در فقه استدلالى بهجاى مانده كه اگر صاحبان فن و اهل نظر آن را بررسى كنند، تصديق مىنمايند كه در صورت تكميل، اين كتاب همتراز كتاب مكاسب [[شيخ انصارى]] است<ref>غلامرضا گلى زواره، ص565</ref> | مدرس در اصفهان و در سنين جوانى، كتابى تحقيقى در فقه و اصول نگاشت كه مقام فقهى او را به ثبوت مىرساند. از آن شهيد، رسالهاى در فقه استدلالى بهجاى مانده كه اگر صاحبان فن و اهل نظر آن را بررسى كنند، تصديق مىنمايند كه در صورت تكميل، اين كتاب همتراز كتاب مكاسب [[شيخ انصارى]] است<ref>غلامرضا گلى زواره، ص565</ref> | ||
مدرس اولين كسى بود كه تدريس | مدرس اولين كسى بود كه تدريس «نهجالبلاغة» را در حوزههاى علميه رسمى كرد و نخستين مجتهدى بود كه اين كتاب را جزو متون درسى طلاب قرار داد. شخصيتى چون حاج ميرزا آقا على [على آقا] شيرازى - استاد شهيد مطهرى - و آيتالله بروجردى «نهجالبلاغة» را نزد شهيد مدرس آموختند. از كارهاى مهم و درخور توجه اين فقيه فرزانه، تدوين تفسيرى جامع براى قرآن بود كه علاوه بر جمعآورى تفاسير خطى و چاپى، عدهاى از دانشمندان را براى نيل بدين مقصود به همكارى دعوت نمود و در صورتى كه اين طرح تفصيلى جامع به اجرا درمىآمد، روشى بسيار عالى و سبكى تازه و عميق بود<ref>غلامرضا گلى زواره، ص566</ref> | ||
مدرس مدتها فلسفه تدريس مىكرد و در عرفان مهارت داشت و در زندان خواف براى عدهاى از مأموران قلعهاى كه در آن بسرمىبرد، مثنوى را تفسير مىكرد. | مدرس مدتها فلسفه تدريس مىكرد و در عرفان مهارت داشت و در زندان خواف براى عدهاى از مأموران قلعهاى كه در آن بسرمىبرد، مثنوى را تفسير مىكرد. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
# كتابى در باب استصحاب؛ | # كتابى در باب استصحاب؛ | ||
# كتاب أحوال الظن في أصول الدين؛ | # كتاب أحوال الظن في أصول الدين؛ | ||
# شرح روان بر | # شرح روان بر نهجالبلاغة؛ | ||
# اصول تشكيلات عدليه با (همكارى ديگران)؛ | # اصول تشكيلات عدليه با (همكارى ديگران)؛ | ||
# زندگىنامه «خودنوشت» كه براى روزنامه اطلاعات فرستاده است (غلامرضا گلى زواره، ص566</ref> | # زندگىنامه «خودنوشت» كه براى روزنامه اطلاعات فرستاده است (غلامرضا گلى زواره، ص566</ref> |
ویرایش