۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'علی بن ابیطالب(ع)' به 'علی بن ابیطالب(ع) ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در دومین فصل کتاب چنین میخوانیم که صراط مستقیم امیرالمؤمنین علی(ع) است نه کس دیگری. ترمذی در المناقب المرتضویة از امام علی(ع) چنین نقل کرده است: «من کسی هستم که رسولالله(ص) به او فرمود یا علی راه، راه توست و موضع، موضع توست». حافظ حاکم حسکانی در شواهد التنزیل، به اسنادش از ابوزبیر از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسولالله(ص) فرمود: «خداوند علی و زوجه و فرزندانش را حجتهای خداوند بر خلقش قرار داد؛ ایشان ابواب علم در امت من هستند. کسی که به ایشان هدایت جوید به صراط مستقیم هدایت میشود»<ref>ر.ک: همان، ص70-65</ref>. | در دومین فصل کتاب چنین میخوانیم که صراط مستقیم امیرالمؤمنین علی(ع) است نه کس دیگری. ترمذی در المناقب المرتضویة از امام علی(ع) چنین نقل کرده است: «من کسی هستم که رسولالله(ص) به او فرمود یا علی راه، راه توست و موضع، موضع توست». حافظ حاکم حسکانی در شواهد التنزیل، به اسنادش از ابوزبیر از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسولالله(ص) فرمود: «خداوند علی و زوجه و فرزندانش را حجتهای خداوند بر خلقش قرار داد؛ ایشان ابواب علم در امت من هستند. کسی که به ایشان هدایت جوید به صراط مستقیم هدایت میشود»<ref>ر.ک: همان، ص70-65</ref>. | ||
در بخش دیگری از این فصل شمهای از فضائل آنحضرت ذکر شده است: ازجمله نعمتهای خداوند بر علی بن ابیطالب(ع) پرورش یافتن در دامن رسولالله(ص) بود. آنحضرت اولین کسی بود که به رسولالله(ص) ایمان آورد و در سن دوازده سالگی آنچه را که از جانب خداوند آورده بود تصدیق نمود<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>. | در بخش دیگری از این فصل شمهای از فضائل آنحضرت ذکر شده است: ازجمله نعمتهای خداوند بر [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] پرورش یافتن در دامن رسولالله(ص) بود. آنحضرت اولین کسی بود که به رسولالله(ص) ایمان آورد و در سن دوازده سالگی آنچه را که از جانب خداوند آورده بود تصدیق نمود<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>. | ||
سومین فصل کتاب نیز با مطلبی درباره صحابه آغاز شده است. نویسنده همنشینی و مصاحبت با رسولالله(ص) را فضیلتی بزرگ و شرفی عظیم برای کسی میداند که قدر آن را بشناسد، اما این همنشینی سبب عصمت از گناه نمیشود چراکه در میان صحابه، اولیا، اصفیا، صدیقان و علما و نیز افراد مجهولالحال و منافقین اهل جنایات و توطئهچینی نسبت به اسلام و مسلمین وجود داشتند. نویسنده در رابطه گروه اول چنین اظهارنظر میکند که صحابه عادل بر همه مسلمین حجت هستند. کسانی هم مخفیانه و علنی نسبت به اسلام خدعه میکردند مانند خالد بن ولید نه خودشان ارزشی دارند و نه اخبارشان. اظهارنظر درباره افراد مجهولالحال را نیز به بعد موکول میکند. | سومین فصل کتاب نیز با مطلبی درباره صحابه آغاز شده است. نویسنده همنشینی و مصاحبت با رسولالله(ص) را فضیلتی بزرگ و شرفی عظیم برای کسی میداند که قدر آن را بشناسد، اما این همنشینی سبب عصمت از گناه نمیشود چراکه در میان صحابه، اولیا، اصفیا، صدیقان و علما و نیز افراد مجهولالحال و منافقین اهل جنایات و توطئهچینی نسبت به اسلام و مسلمین وجود داشتند. نویسنده در رابطه گروه اول چنین اظهارنظر میکند که صحابه عادل بر همه مسلمین حجت هستند. کسانی هم مخفیانه و علنی نسبت به اسلام خدعه میکردند مانند خالد بن ولید نه خودشان ارزشی دارند و نه اخبارشان. اظهارنظر درباره افراد مجهولالحال را نیز به بعد موکول میکند. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت در دمشق فتوا به زندقه و کفر و زندانی کردن ابن تیمیه دادند و او در زندان قلعه دمشق از دنیا رفت. این مطلب در منابع مختلف ذکر شده است که نویسنده در فصل هشتم 90 کتاب را برای مراجعه محققین معرفی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص 232-225</ref>. علمای اهل سنت، الفاظ و تعبیرات مختلفی برای ابن تیمیه بهکار بردهاند که از آن جمله است: کافر، منافق، مبتدع، زندیق، ناصبی، منحرف و جاهل<ref>ر.ک: همان، ص 181-179</ref>. | علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت در دمشق فتوا به زندقه و کفر و زندانی کردن ابن تیمیه دادند و او در زندان قلعه دمشق از دنیا رفت. این مطلب در منابع مختلف ذکر شده است که نویسنده در فصل هشتم 90 کتاب را برای مراجعه محققین معرفی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص 232-225</ref>. علمای اهل سنت، الفاظ و تعبیرات مختلفی برای ابن تیمیه بهکار بردهاند که از آن جمله است: کافر، منافق، مبتدع، زندیق، ناصبی، منحرف و جاهل<ref>ر.ک: همان، ص 181-179</ref>. | ||
در فصل دیگری از کتاب، احادیث دروغینی که شیعه را به «روافض» معرفی میکند مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسنده معتقد است که این احادیث بر دو رکن اساسی استوار است: اول اینکه شیعه، به سلف اول طعنه میزند و از صحابه و همسران پیامبر(ص) بدگویی میکند. دوم اینکه شیعیان دین ندارند و هیچ ارتباطی به اسلام نداشته و کفاری هستند که تظاهر به اسلام میکنند درحالیکه از اسلام دورند. قتل شیعه و نابودی ایشان برحسب این حدیث دروغین واجب است. نامگذاری شیعه به رافضه در احادیث دروغین اهل سنت، از سوی تعدادی از صحابه که دو تن از آنها از اهلبیت(ع) هستند ذکر شده است: ام سلمه، معاذ بن جبل، علی بن ابیطالب(ع)، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، فاطمه(س) و ابن عمر<ref>ر.ک: همان، ص 276</ref>. | در فصل دیگری از کتاب، احادیث دروغینی که شیعه را به «روافض» معرفی میکند مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسنده معتقد است که این احادیث بر دو رکن اساسی استوار است: اول اینکه شیعه، به سلف اول طعنه میزند و از صحابه و همسران پیامبر(ص) بدگویی میکند. دوم اینکه شیعیان دین ندارند و هیچ ارتباطی به اسلام نداشته و کفاری هستند که تظاهر به اسلام میکنند درحالیکه از اسلام دورند. قتل شیعه و نابودی ایشان برحسب این حدیث دروغین واجب است. نامگذاری شیعه به رافضه در احادیث دروغین اهل سنت، از سوی تعدادی از صحابه که دو تن از آنها از اهلبیت(ع) هستند ذکر شده است: ام سلمه، معاذ بن جبل، [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] ، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، فاطمه(س) و ابن عمر<ref>ر.ک: همان، ص 276</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش