۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
در جوانى به بغداد رفت و از علوم رسمى بهره بسيار يافت. فقه شافعى را از اسعد ميهنى آموخت و كتاب «غريب الحديث» را از ابوعلى بن نبهان شنيد، همچنين از ظاهر شحّامى و ابوبكر انصارى نيز حديث شنيد. چندى متولى تدريس در نظاميه شد، اما از آن كار نيز منصرف شد و به عزلت و تصوف گراييد. در اين امر هم از شيخ [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] | در جوانى به بغداد رفت و از علوم رسمى بهره بسيار يافت. فقه شافعى را از اسعد ميهنى آموخت و كتاب «غريب الحديث» را از ابوعلى بن نبهان شنيد، همچنين از ظاهر شحّامى و ابوبكر انصارى نيز حديث شنيد. چندى متولى تدريس در نظاميه شد، اما از آن كار نيز منصرف شد و به عزلت و تصوف گراييد. در اين امر هم از شيخ [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] ارشاد يافت.<ref>نصيرى، محمد رضا، 263</ref> | ||
وى پس از فراغت از علوم ظاهرى، داخل رشته تصوف شد و به تربيت و ارشاد طالبان طريقت پرداخت. او را در مذهب شافعى امام و در طريق تصوف، عَلَمى از اَعلام شمردهاند. در علم به پايگاهى رسيده بود كه او را مُفتى عِراقين و قُدوه فريقين لقب داده بودند. پس از آن كه به تصوف تمايل يافت، با شيخ حماد دباس و [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] | وى پس از فراغت از علوم ظاهرى، داخل رشته تصوف شد و به تربيت و ارشاد طالبان طريقت پرداخت. او را در مذهب شافعى امام و در طريق تصوف، عَلَمى از اَعلام شمردهاند. در علم به پايگاهى رسيده بود كه او را مُفتى عِراقين و قُدوه فريقين لقب داده بودند. پس از آن كه به تصوف تمايل يافت، با شيخ حماد دباس و [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] مصاحبت كرد و در بغداد رباط و مدرسهاى ساخت و به وعظ، تذكير، دعا و تحذير پرداخت. در تفسير و فقه محفوظات بسيار داشت و شاگردان بسيارى از او دين و تصوف فراگرفتند. نزد خليفه عباسى زمان بسيار مقرب بود و از اين رو پناهگاه مردمى بود كه از تعديات المستنجد بالله در عذاب بودند. او مركز اتصال چند رشته از سَلاسِل صوفيه از جمله سلسله سهرورديه است و رشته تصوف او به شهاب الدين سهروردى و پس از او نيز به عزالدين محمود كاشانى (وفات 735ق) مؤلف مصباح الهداية و مفتاح الكفاية مىرسد. | ||
وى در مدت عزلت و مجاهدت از كسب دست خويش مىخورد و چندى نيز سقايى مىكرد. پس از آن به وعظ پرداخت و شهرت و قبول فوقالعاده يافت. مدرسه و رباطى بنا كرد كه وجود او را ملجاء فقرا و درماندگان ساخت و مجالس او را محل توجه عام و خاص. در اواخر عمر به قصد زيارت بيت المقدس به شام رفت، اما به سبب غلبه و تهديد صليبىها موفق به زيارت نشد، با اين وجود نور الدين زنگى مقدمش را گرامى داشت و او يك چند در دمشق ماند و مجلس وعظ برپا كرد.<ref>نصيرى، محمد رضا، 263</ref> | وى در مدت عزلت و مجاهدت از كسب دست خويش مىخورد و چندى نيز سقايى مىكرد. پس از آن به وعظ پرداخت و شهرت و قبول فوقالعاده يافت. مدرسه و رباطى بنا كرد كه وجود او را ملجاء فقرا و درماندگان ساخت و مجالس او را محل توجه عام و خاص. در اواخر عمر به قصد زيارت بيت المقدس به شام رفت، اما به سبب غلبه و تهديد صليبىها موفق به زيارت نشد، با اين وجود نور الدين زنگى مقدمش را گرامى داشت و او يك چند در دمشق ماند و مجلس وعظ برپا كرد.<ref>نصيرى، محمد رضا، 263</ref> |
ویرایش