۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع) ' به '(ع)') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در اين بخش از نوشتار، خلاصهاى از مباحث مطرحشده در فصول كتاب ارائه مىشود: | در اين بخش از نوشتار، خلاصهاى از مباحث مطرحشده در فصول كتاب ارائه مىشود: | ||
#نويسنده در فصل اول كتاب با عنوان «دوره تأسيس»، چند موضوع را مورد بررسى قرار داده است. ابتدا ضرورت نياز به اصول فقه را تبيين نموده است، سپس پيشگامان اين علم و در آخر مباحث اصولى در روايات ائمه (ع) را متذكر شده است. | #نويسنده در فصل اول كتاب با عنوان «دوره تأسيس»، چند موضوع را مورد بررسى قرار داده است. ابتدا ضرورت نياز به اصول فقه را تبيين نموده است، سپس پيشگامان اين علم و در آخر مباحث اصولى در روايات ائمه(ع)را متذكر شده است. | ||
#:دوره تأسيس از عصر نورانى ائمه معصومين (ع) آغاز شد و شاگردان و اصحاب ائمه (ع) قواعد اصولى مورد نياز براى استنباط احكام را ضمن روايات و احاديثى مطرح كردند. البته گفتنى است قواعدى كه در روايات بيان شده و نيز كيفيت تطبيق و تفريع آنها در آن عصر در مراحل ابتدايى خود بوده است<ref>متن كتاب، ص 39</ref>ائمه اطهار(ع) پيشگامان علم اصول بودهاند و لذا برخى از انديشمندان با اين رويكرد، قواعد اصولى را كه از ائمه اهلبيت(ع) رسيده در كتابهاى خود گردآورى و دستهبندى نمودهاند<ref>همان، ص 42</ref>نويسنده 16 قاعده اصولى را از روايات ائمه (ع) استخراج و توضيح داده است<ref>همان، ص 43 - 58</ref> | #:دوره تأسيس از عصر نورانى ائمه معصومين(ع)آغاز شد و شاگردان و اصحاب ائمه(ع)قواعد اصولى مورد نياز براى استنباط احكام را ضمن روايات و احاديثى مطرح كردند. البته گفتنى است قواعدى كه در روايات بيان شده و نيز كيفيت تطبيق و تفريع آنها در آن عصر در مراحل ابتدايى خود بوده است<ref>متن كتاب، ص 39</ref>ائمه اطهار(ع) پيشگامان علم اصول بودهاند و لذا برخى از انديشمندان با اين رويكرد، قواعد اصولى را كه از ائمه اهلبيت(ع) رسيده در كتابهاى خود گردآورى و دستهبندى نمودهاند<ref>همان، ص 42</ref>نويسنده 16 قاعده اصولى را از روايات ائمه(ع)استخراج و توضيح داده است<ref>همان، ص 43 - 58</ref> | ||
#در دوره تدوين، علم اصول استقلال نسبى خود را بازيافته و بهصورت مستقل تأليف و نگارش يافت. ظاهراً اولين نويسنده در علم اصول، هشام بن حكم (م 179ق) بوده كه كتاب «الألفاظ و مباحثها» را تدوين نموده است. البته گفته شده كه نخستين اثر اصولى از شافعى (م 204ق) است، ولى از آنجا كه هشام پيش از شافعى مىزيسته، تقدّم در تأليف براى او اثبات مىشود<ref>همان، ص 59</ref> | #در دوره تدوين، علم اصول استقلال نسبى خود را بازيافته و بهصورت مستقل تأليف و نگارش يافت. ظاهراً اولين نويسنده در علم اصول، هشام بن حكم (م 179ق) بوده كه كتاب «الألفاظ و مباحثها» را تدوين نموده است. البته گفته شده كه نخستين اثر اصولى از شافعى (م 204ق) است، ولى از آنجا كه هشام پيش از شافعى مىزيسته، تقدّم در تأليف براى او اثبات مىشود<ref>همان، ص 59</ref> | ||
#:در اين فصل از كتاب، شرح حال 20 شخصيت صحابى ائمه (ع) كه آثارى اصولى دارند ذكر شده است؛ از آن جملهاند: يونس بن عبدالرحمن (م 183)، محمد بن ابىعمير (م 217ق) و [[ابن شاذان، فضل بن شاذان|فضل بن شاذان]] (م 260ق)<ref>همان، ص 62 - 80</ref> | #:در اين فصل از كتاب، شرح حال 20 شخصيت صحابى ائمه(ع)كه آثارى اصولى دارند ذكر شده است؛ از آن جملهاند: يونس بن عبدالرحمن (م 183)، محمد بن ابىعمير (م 217ق) و [[ابن شاذان، فضل بن شاذان|فضل بن شاذان]] (م 260ق)<ref>همان، ص 62 - 80</ref> | ||
#در دوره سوم كه «دوره كمال و استقلال» ناميده شده، علم اصول سادگى نخستين خود را از دست داد و به كمال رسيد و تا حدودى از آميختگى با مسائل علم كلام رهايى يافت. شيعه در اين عصر كه غيبت كبرا به وقوع پيوست (334ق)، به علت دسترسى به امامان يا نواب خاص، نياز چندانى به اجتهاد نداشت<ref>همان، ص 81</ref> | #در دوره سوم كه «دوره كمال و استقلال» ناميده شده، علم اصول سادگى نخستين خود را از دست داد و به كمال رسيد و تا حدودى از آميختگى با مسائل علم كلام رهايى يافت. شيعه در اين عصر كه غيبت كبرا به وقوع پيوست (334ق)، به علت دسترسى به امامان يا نواب خاص، نياز چندانى به اجتهاد نداشت<ref>همان، ص 81</ref> | ||
#:در اين فصل، اسامى يازده تن از اصوليون شيعه ذكر شده است. در مورد برخى چون احمد بن فارس بن زكريا (م 395ق) تنها به ذكر آثار وى بسنده شده و درباره [[شيخ مفيد]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] با تفصيل بيشترى سخن به ميان آمده است<ref>همان، ص 83 - 206</ref> | #:در اين فصل، اسامى يازده تن از اصوليون شيعه ذكر شده است. در مورد برخى چون احمد بن فارس بن زكريا (م 395ق) تنها به ذكر آثار وى بسنده شده و درباره [[شيخ مفيد]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] با تفصيل بيشترى سخن به ميان آمده است<ref>همان، ص 83 - 206</ref> |
ویرایش