۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
آنان این حدیث را در مهمترین کتابهاى خود آورده و بسیارى از آنها، این حدیث را در شمار صحیحترین احادیث خود قرار دادهاند. همچنین از این حدیث بهعنوان سند توجیهکننده امور و احکام گذشته و دستاویز اعمال و قضایاى بعدى، بهرهبردارى شده است. کتابى که پیشرو دارید به بررسى و نقد این حدیث پرداخته است؛ حدیثى که وجوب اطاعت از حاکمان و پیروى از سنّت خلفاى راشدین را - حتى در صورت مغایر بودن حکومت و سنّت آنان با موازین شرعى - مورد تأکید قرار مىدهد<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص7، حسینی میلانی، سید علی، ص؛ 15</ref> | آنان این حدیث را در مهمترین کتابهاى خود آورده و بسیارى از آنها، این حدیث را در شمار صحیحترین احادیث خود قرار دادهاند. همچنین از این حدیث بهعنوان سند توجیهکننده امور و احکام گذشته و دستاویز اعمال و قضایاى بعدى، بهرهبردارى شده است. کتابى که پیشرو دارید به بررسى و نقد این حدیث پرداخته است؛ حدیثى که وجوب اطاعت از حاکمان و پیروى از سنّت خلفاى راشدین را - حتى در صورت مغایر بودن حکومت و سنّت آنان با موازین شرعى - مورد تأکید قرار مىدهد<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص7، حسینی میلانی، سید علی، ص؛ 15</ref> | ||
نویسنده در فصل اول، به نقل حدیث پیروی از سنت پیامبر و سنت خلفای راشدین پرداخته است. حدیث مذکور به روایت ترمذی، ابوداوود، ابن ماجه، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] | نویسنده در فصل اول، به نقل حدیث پیروی از سنت پیامبر و سنت خلفای راشدین پرداخته است. حدیث مذکور به روایت ترمذی، ابوداوود، ابن ماجه، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و حاکم نیشابوری ذکر شده است. ترمذی در سنن خود این حدیث را به سه طریق آورده است: | ||
در طریق اول، على بن حجر، از بقیة بن ولید، از بجیر بن سعد، از خالد بن معدان، از عبدالرحمان بن عمرو سلمى روایت کرده است که عرباض بن ساریه مىگوید: روزى رسول خدا(ص) بعد از نماز صبح، ما را موعظه بلیغى نمود؛ چنانکه اشک از چشمان ما سرازیر و دلهایمان هراسناک شد. مردى گفت: این موعظه کسى است که مىخواهد وداع کند. اى رسول خدا! چه پیمانى بر ذمه ما مىگذارى؟ رسول خدا(ص) فرمود: شما را به تقواى الهى، تسلیم و فرمانبرداری (از حاکمان) سفارش مىکنم؛ گرچه که بردهاى حبشى بر شما حاکم گردد، زیرا هرکدام از شما که زنده بماند اختلافات فراوانى را به چشم خواهد دید. شما را از مسائل نوظهور بر حذر مىدارم؛ چراکه این مسائل در زمره گمراهی است. پس هرکدام از شما چنین دوران اختلافات و بدعتهاى پس از مرا درک کند باید به سنّت من و سنّت خلفاى راشدین و هدایت یافته چنگ زند و در پایبندى بدان، استقامت ورزد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10-9؛ حسینی میلانی، سید علی، ص20-19</ref> | در طریق اول، على بن حجر، از بقیة بن ولید، از بجیر بن سعد، از خالد بن معدان، از عبدالرحمان بن عمرو سلمى روایت کرده است که عرباض بن ساریه مىگوید: روزى رسول خدا(ص) بعد از نماز صبح، ما را موعظه بلیغى نمود؛ چنانکه اشک از چشمان ما سرازیر و دلهایمان هراسناک شد. مردى گفت: این موعظه کسى است که مىخواهد وداع کند. اى رسول خدا! چه پیمانى بر ذمه ما مىگذارى؟ رسول خدا(ص) فرمود: شما را به تقواى الهى، تسلیم و فرمانبرداری (از حاکمان) سفارش مىکنم؛ گرچه که بردهاى حبشى بر شما حاکم گردد، زیرا هرکدام از شما که زنده بماند اختلافات فراوانى را به چشم خواهد دید. شما را از مسائل نوظهور بر حذر مىدارم؛ چراکه این مسائل در زمره گمراهی است. پس هرکدام از شما چنین دوران اختلافات و بدعتهاى پس از مرا درک کند باید به سنّت من و سنّت خلفاى راشدین و هدایت یافته چنگ زند و در پایبندى بدان، استقامت ورزد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10-9؛ حسینی میلانی، سید علی، ص20-19</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در دو طریق دیگر هم حسن بن علی خلال و حجر بن حجر از عرباض بن ساریه از پیامبر(ص) مانند این حدیث را نقل کردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10؛ حسینی میلانی، سید علی، ص21</ref> | در دو طریق دیگر هم حسن بن علی خلال و حجر بن حجر از عرباض بن ساریه از پیامبر(ص) مانند این حدیث را نقل کردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10؛ حسینی میلانی، سید علی، ص21</ref> | ||
در ادامه ابوداوود در سننش به یک طریق، ابن ماجه در سننش با اندک تفاوتی به سه سند، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] | در ادامه ابوداوود در سننش به یک طریق، ابن ماجه در سننش با اندک تفاوتی به سه سند، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] در مسندش به پنج سند و حاکم نیشابوری در المستدرک با اندک تفاوتی در متن به پنج سند این حدیث را آوردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص21-10؛ حسینی میلانی، سید علی، ص36-21</ref> | ||
مؤلف در دومین فصل کتاب، پیش از بررسى وضعیت رجال و راویان سندهاى مذکور، لازم دانسته است که به چند نکته اشاره کند: نکته اول اینکه رفتار صحابه، این حدیث را تکذیب مىکند؛ زیرا در بسیارى از موارد، ملاحظه مىشود که صحابه به مخالفت با سنّت ابوبکر و عمر برخاستهاند و حالآنکه فرض بر این است که ابوبکر و عمر از خلفاى راشدین بودند. | مؤلف در دومین فصل کتاب، پیش از بررسى وضعیت رجال و راویان سندهاى مذکور، لازم دانسته است که به چند نکته اشاره کند: نکته اول اینکه رفتار صحابه، این حدیث را تکذیب مىکند؛ زیرا در بسیارى از موارد، ملاحظه مىشود که صحابه به مخالفت با سنّت ابوبکر و عمر برخاستهاند و حالآنکه فرض بر این است که ابوبکر و عمر از خلفاى راشدین بودند. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
میلانی در ادامه مطالب، عرباض بن ساریه را فردی ثقه نمیداند: «تنها راوى این حدیث «عرباض بن ساریه» صحابى است. وى از اهل صفّه بود، در شام سکونت داشت و مدّتى به حمص رفت. بخارى و مسلم از او روایت نقل نکردهاند... عرباض ادّعا مىکرد که چهارمین نفرى بوده که اسلام آورده است، اما بىتردید این ادّعا دروغ است...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص26؛ حسینی میلانی، سید علی، ص44</ref> | میلانی در ادامه مطالب، عرباض بن ساریه را فردی ثقه نمیداند: «تنها راوى این حدیث «عرباض بن ساریه» صحابى است. وى از اهل صفّه بود، در شام سکونت داشت و مدّتى به حمص رفت. بخارى و مسلم از او روایت نقل نکردهاند... عرباض ادّعا مىکرد که چهارمین نفرى بوده که اسلام آورده است، اما بىتردید این ادّعا دروغ است...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص26؛ حسینی میلانی، سید علی، ص44</ref> | ||
آرى، واقعیات، حقایق، براهین و اسناد مختلف، این حدیث را تکذیب مىکند، ادله مستحکم کتاب و سنّت متقن نیز بر دروغ بودن این حدیث، صحّه مىگذارند... عرباض در سرزمین شام، رحل اقامت افکند و چندى در حمص، شهر دشمنان دونپایه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] | آرى، واقعیات، حقایق، براهین و اسناد مختلف، این حدیث را تکذیب مىکند، ادله مستحکم کتاب و سنّت متقن نیز بر دروغ بودن این حدیث، صحّه مىگذارند... عرباض در سرزمین شام، رحل اقامت افکند و چندى در حمص، شهر دشمنان دونپایه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سکونت داشت. آنهم در شرایطى که دروغ و افترا رواج فراوان یافته بود. ازاینرو عرباض بهمنظور نزدیکى به حکام و دستیابى به جیفه دنیا، احادیثى را مىساخت و به خدا و رسولش نسبت مىداد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص28-27؛ حسینی میلانی، سید علی، ص47-46</ref> | ||
در انتهای این فصل با ذکر شرح حال و تبیین ضعف راویان، بطلان این حدیث روشن میگردد و معلوم میشود که حق با افرادی است که این حدیث را غیرصحیح دانستهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص47-28؛ حسینی میلانی، سید علی، ص69-47</ref> | در انتهای این فصل با ذکر شرح حال و تبیین ضعف راویان، بطلان این حدیث روشن میگردد و معلوم میشود که حق با افرادی است که این حدیث را غیرصحیح دانستهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص47-28؛ حسینی میلانی، سید علی، ص69-47</ref> |
ویرایش