جامع السعادات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۸: خط ۴۸:




كتاب با دو مقدمه از [[مظفر، محمدرضا|شيخ محمدرضا مظفر]] و مؤلف آغاز و مطالب سه جلد، در سه باب، تنظيم شده است.
كتاب با دو مقدمه از [[مظفر، محمدرضا|شيخ محمدرضا مظفر]] و مؤلف آغاز و مطالب سه جلد، در سه باب، تنظيم شده است.


اين اثر به تصريح مؤلف، يك بخش از حكمت عملى قديم (يعنى اخلاق) را در بر مى‌گيرد و درباره ساير بخش‌ها (يعنى تدبير منزل و سياست مُدُن) سخن نمى‌گويد؛ زيرا غرض وى از تأليف آن، تنها بحث در چگونگى اصلاح نفس و تهذيب اخلاق بوده است.
اين اثر به تصريح مؤلف، يك بخش از حكمت عملى قديم (يعنى اخلاق) را در بر مى‌گيرد و درباره ساير بخش‌ها (يعنى تدبير منزل و سياست مُدُن) سخن نمى‌گويد؛ زيرا غرض وى از تأليف آن، تنها بحث در چگونگى اصلاح نفس و تهذيب اخلاق بوده است.


به نظر مى‌رسد كه نراقى در مباحث نظرى اخلاق، بيش از همه از كتاب «[[تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق|تهذيب الأخلاق]]» [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] و «[[اخلاق ناصری]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] بهره برده است.
به نظر مى‌رسد كه نراقى در مباحث نظرى اخلاق، بيش از همه از كتاب «[[تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق|تهذيب الأخلاق]]» [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] و «[[اخلاق ناصری]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] بهره برده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۷۳: خط ۷۳:
مؤلف بر اين باور بوده كه علماى اخلاق، فضائل و رذائل، ضبط آن‌ها، بيان نحوه تداخل آن‌ها و همچنين بحث درباره قوه عاملِ آن‌ها را به‌تفصيلى كه وى ذكر كرده، نياورده، بلكه به برخى از آنها اشاره كرده‌اند.
مؤلف بر اين باور بوده كه علماى اخلاق، فضائل و رذائل، ضبط آن‌ها، بيان نحوه تداخل آن‌ها و همچنين بحث درباره قوه عاملِ آن‌ها را به‌تفصيلى كه وى ذكر كرده، نياورده، بلكه به برخى از آنها اشاره كرده‌اند.


وى در تأليف اين اثر، به برخى از متون متقدم در علم اخلاق، توجه داشته است؛ چنان‌كه در مباحث باب‌هاى اول و دوم - كه غالباً درباره مبانى اخلاق و كليات است و نسبت به باب سوم، حجم كمى از كتاب را اشغال كرده - گاه از حكماى پيشين مانند فيثاغورس، افلاطون، [[ارسطو]]، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] و ديگر حكما، نقل قول شده است. نراقى، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] را استاد علم اخلاق و از اولين دانشمندان مسلمانى دانسته كه كتاب اخلاقى تدوين كرده است، اما در باب سوم - كه در آن جزئيات مباحث اخلاقى را مطرح كرده - غالباً به آيات و روايات استناد و از اين طريق مراد خود را اثبات و بيان نموده است.
وى در تأليف اين اثر، به برخى از متون متقدم در علم اخلاق، توجه داشته است؛ چنان‌كه در مباحث باب‌هاى اول و دوم - كه غالباً درباره مبانى اخلاق و كليات است و نسبت به باب سوم، حجم كمى از كتاب را اشغال كرده - گاه از حكماى پيشين مانند فيثاغورس، افلاطون، [[ارسطو]]، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] و ديگر حكما، نقل قول شده است. نراقى، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] را استاد علم اخلاق و از اولين دانشمندان مسلمانى دانسته كه كتاب اخلاقى تدوين كرده است، اما در باب سوم - كه در آن جزئيات مباحث اخلاقى را مطرح كرده - غالباً به آيات و روايات استناد و از اين طريق مراد خود را اثبات و بيان نموده است.


در باب چگونگى استناد اين كتاب به منقولات، مؤلف به احاديث مرسل اعتماد كرده و بدون التفات به صحت و سقم آن‌ها، به نقل آن‌ها پرداخته و مآخذ آن‌ها را نيز ذكر نكرده است. همچنين از منابعى مانند «جامع الأخبار» و «مصباح الشريعة» حديث نقل كرده؛ درحالى‌كه برخى از احاديث آن‌ها مجعول است. شايد بتوان اين تسامح را چنين توجيه كرد كه تلاش علماى اخلاق در آثار اخلاقى اين بود كه آموزه‌هاى اخلاقى به‌خوبى و به وجهى مؤثر القا شوند و استشهاد به منقولات، وسيله‌اى براى نيل به اين منظور بوده است.
در باب چگونگى استناد اين كتاب به منقولات، مؤلف به احاديث مرسل اعتماد كرده و بدون التفات به صحت و سقم آن‌ها، به نقل آن‌ها پرداخته و مآخذ آن‌ها را نيز ذكر نكرده است. همچنين از منابعى مانند «جامع الأخبار» و «مصباح الشريعة» حديث نقل كرده؛ درحالى‌كه برخى از احاديث آن‌ها مجعول است. شايد بتوان اين تسامح را چنين توجيه كرد كه تلاش علماى اخلاق در آثار اخلاقى اين بود كه آموزه‌هاى اخلاقى به‌خوبى و به وجهى مؤثر القا شوند و استشهاد به منقولات، وسيله‌اى براى نيل به اين منظور بوده است.
خط ۸۵: خط ۸۵:
اهميت كتاب حاضر بيشتر از اين حيث است كه مؤلف، خُلقياتى برجسته و روحيه‌اى سرشار از ايمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سرّ اقبال به «جامع السعادات» در روح ايمانى است كه از قرائت آن هويدا مى‌گردد؛ درحالى‌كه از لحاظ علمى از برخى كتب متداول كه فاقد ذوق و معنويت جامع السعاداتند چيز بيشترى ندارد.
اهميت كتاب حاضر بيشتر از اين حيث است كه مؤلف، خُلقياتى برجسته و روحيه‌اى سرشار از ايمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سرّ اقبال به «جامع السعادات» در روح ايمانى است كه از قرائت آن هويدا مى‌گردد؛ درحالى‌كه از لحاظ علمى از برخى كتب متداول كه فاقد ذوق و معنويت جامع السعاداتند چيز بيشترى ندارد.


به‌طور كلى در كتاب‌هاى اخلاق قبل از جامع السعادات، يا صرفاً جنبه‌هاى عقلى، نظرى و فلسفى منظور بوده (همانند السعادة و الإسعاد، [[تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق|تهذيب الأخلاق]] و [[اخلاق ناصری]]) يا جنبه‌هاى دينى و عملى غلبه داشته است (مانند إحياء علوم الدين، كيمياى سعادت و المحجة البيضاء)، اما كتاب جامع السعادات مشتمل بر هر دو جنبه با سبك و اسلوبى ويژه است.
به‌طور كلى در كتاب‌هاى اخلاق قبل از جامع السعادات، يا صرفاً جنبه‌هاى عقلى، نظرى و فلسفى منظور بوده (همانند السعادة و الإسعاد، [[تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق|تهذيب الأخلاق]] و [[اخلاق ناصری]]) يا جنبه‌هاى دينى و عملى غلبه داشته است (مانند إحياء علوم الدين، كيمياى سعادت و المحجة البيضاء)، اما كتاب جامع السعادات مشتمل بر هر دو جنبه با سبك و اسلوبى ويژه است.


اين كتاب با دو بحث مبنايى شروع مى‌شود: يكى، بحث تجرد نفس كه در اكثر كتاب‌هايى كه درباره اخلاق اسلامى نگاشته شده‌اند، مقدّم بر ساير مباحث است؛ ديگرى، بحث در خير و سعادت؛ زيرا غايتِ تهذيب نفس، وصول به خير و سعادت است. نراقى اين بحث را با مطلبى شروع كرده كه عيناً در [[اخلاق ناصری]] آمده است و در آنجا، خواجه نصير از قول حكماى متقدم، خير را به دو قسم تقسيم و هريك را تعريف كرده است. سعادت را نيز تعريف نموده و سعادت هر شخص را غير از سعادت شخص ديگر دانسته، اما خير را در همه اشخاص، يكسان تلقى كرده است. نراقى برخلاف ظاهر گفتار برخى از حكما، خير و سعادت را مترادف ندانسته، بلكه سعادت را رسيدن به كمالى دانسته كه در سرشت هر شخصى نهفته است و بدين سبب، سعادت هر شخصى غير از سعادت شخص ديگر است.
اين كتاب با دو بحث مبنايى شروع مى‌شود: يكى، بحث تجرد نفس كه در اكثر كتاب‌هايى كه درباره اخلاق اسلامى نگاشته شده‌اند، مقدّم بر ساير مباحث است؛ ديگرى، بحث در خير و سعادت؛ زيرا غايتِ تهذيب نفس، وصول به خير و سعادت است. نراقى اين بحث را با مطلبى شروع كرده كه عيناً در [[اخلاق ناصری]] آمده است و در آنجا، خواجه نصير از قول حكماى متقدم، خير را به دو قسم تقسيم و هريك را تعريف كرده است. سعادت را نيز تعريف نموده و سعادت هر شخص را غير از سعادت شخص ديگر دانسته، اما خير را در همه اشخاص، يكسان تلقى كرده است. نراقى برخلاف ظاهر گفتار برخى از حكما، خير و سعادت را مترادف ندانسته، بلكه سعادت را رسيدن به كمالى دانسته كه در سرشت هر شخصى نهفته است و بدين سبب، سعادت هر شخصى غير از سعادت شخص ديگر است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش