۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''الجواهر السَنِيّة في الأحاديث القدسية''' از تأليفات [[محمد بن حسن بن على بن حسين حرّ عاملى]] معروف به [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حرّ عاملى]] (متوفى 1104ق) است. «حديث قدسى» عبارت است از كلامى كه پيامبر اكرم(ص) از خداوند متعال نقل مىكند و در آن تحدى و اعجازى وجود ندارد. | '''الجواهر السَنِيّة في الأحاديث القدسية''' از تأليفات [[محمد بن حسن بن على بن حسين حرّ عاملى]] معروف به [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حرّ عاملى]] (متوفى 1104ق) است. «حديث قدسى» عبارت است از كلامى كه پيامبر اكرم(ص) از خداوند متعال نقل مىكند و در آن تحدى و اعجازى وجود ندارد. | ||
با توجه به اينكه احاديث قدسى تا زمان مؤلف در يك كتاب جمعآورى نشده بود، لذا تصميم به نگارش اين كتاب گرفته است ...<ref>مقدمه مؤلف، ص6</ref> | با توجه به اينكه احاديث قدسى تا زمان مؤلف در يك كتاب جمعآورى نشده بود، لذا تصميم به نگارش اين كتاب گرفته است ....<ref>مقدمه مؤلف، ص6</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در بخش دوم از كتاب، 123 حديث قدسى از هفت امام اول شيعيان به غير از امام حسن مجتبى(ع) گردآورى شده است. باب آخر كتاب شامل 36 حديث قدسى است كه سند آن به امام ختم نمىشود. | در بخش دوم از كتاب، 123 حديث قدسى از هفت امام اول شيعيان به غير از امام حسن مجتبى(ع) گردآورى شده است. باب آخر كتاب شامل 36 حديث قدسى است كه سند آن به امام ختم نمىشود. | ||
اولين باب از كتاب درباره احاديثى است كه در شأن حضر آدم(ع) وارد شده است كه شامل چهارده حديث قدسى است. [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]] اولين حديث را از [[شيخ كلينى]] (متوفاى 329ق) با سندى كه به امام باقر(ع) مىرسد آورده است ...<ref>متن كتاب، ص8</ref> | اولين باب از كتاب درباره احاديثى است كه در شأن حضر آدم(ع) وارد شده است كه شامل چهارده حديث قدسى است. [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]] اولين حديث را از [[شيخ كلينى]] (متوفاى 329ق) با سندى كه به امام باقر(ع) مىرسد آورده است ....<ref>متن كتاب، ص8</ref> | ||
ايشان بعد از ذكر متن حديث مىگويد كه اين حديث را [[شيخ صدوق]] در «[[علل الشرايع]]» نيز با دو سند ذكر كرده است ...<ref>ر.ك: همان، ص10</ref> | ايشان بعد از ذكر متن حديث مىگويد كه اين حديث را [[شيخ صدوق]] در «[[علل الشرايع]]» نيز با دو سند ذكر كرده است ....<ref>ر.ك: همان، ص10</ref> | ||
شيوه كار مؤلف در تمام ابواب كتابش چنين است كه به هنگام نقل حديث قدسى، به منابع ديگرى كه اين حديث را آوردهاند با ذكر سند اشاره مىكند و اختلافات در متن را متذكر مىشود ...<ref>مثلاً ر.ك: متن كتاب، ص87 و 88</ref>علاوه بر آن اگر در سند حديث، تصحيفى صورت گرفته باشد گوشزد مىكند ...<ref>همان، ص14</ref>و در مواردى به ثقه يا ضعف يك حديث يا راوى اشاره مىكند ...<ref>همان، ص81</ref> | شيوه كار مؤلف در تمام ابواب كتابش چنين است كه به هنگام نقل حديث قدسى، به منابع ديگرى كه اين حديث را آوردهاند با ذكر سند اشاره مىكند و اختلافات در متن را متذكر مىشود ....<ref>مثلاً ر.ك: متن كتاب، ص87 و 88</ref>علاوه بر آن اگر در سند حديث، تصحيفى صورت گرفته باشد گوشزد مىكند ....<ref>همان، ص14</ref>و در مواردى به ثقه يا ضعف يك حديث يا راوى اشاره مىكند ....<ref>همان، ص81</ref> | ||
مؤلف در مواردى كه متن حديث نياز به توضيح داشته باشد با لفظ «أقول» به توضيح آن پرداخته است. ايشان در مواردى كه گناهى به پيامبران منتسب شده است آنرا حمل بر ترك اولى مىكند ...<ref>همان، ص25</ref> | مؤلف در مواردى كه متن حديث نياز به توضيح داشته باشد با لفظ «أقول» به توضيح آن پرداخته است. ايشان در مواردى كه گناهى به پيامبران منتسب شده است آنرا حمل بر ترك اولى مىكند ....<ref>همان، ص25</ref> | ||
ايشان در مواردى كه به قدسى بودن حديث مشكوك بوده اشاره كرده و قدسى بودن آن را ترجيح داده است ...<ref>همان ص27، 75، 111 و 121</ref> | ايشان در مواردى كه به قدسى بودن حديث مشكوك بوده اشاره كرده و قدسى بودن آن را ترجيح داده است ....<ref>همان ص27، 75، 111 و 121</ref> | ||
مؤلف در مواردى، حديث را ناتمام گذاشته و با سه نقطه و الحديث به آن اشاره كرده است ...<ref>همان، ص23، 97 و 108</ref>و نيز در مواردى كه حديث طولانى بوده قسمتى از حديث كه مربوط به بحث بوده اشاره كرده است ...<ref>همان، ص117</ref> | مؤلف در مواردى، حديث را ناتمام گذاشته و با سه نقطه و الحديث به آن اشاره كرده است ....<ref>همان، ص23، 97 و 108</ref>و نيز در مواردى كه حديث طولانى بوده قسمتى از حديث كه مربوط به بحث بوده اشاره كرده است ....<ref>همان، ص117</ref> | ||
اينچنين نيست كه تمام مواردى كه مؤلف به عنوان حديث نقل كرده باشد سند آن به معصوم ختم شده باشد. موارد ديده مىشود كه سند آن به معصومى ختم نشده ...<ref>همان، ص23</ref>و حتى يك باب در آخر كتاب نيز به اين امر اختصاص داده است. | اينچنين نيست كه تمام مواردى كه مؤلف به عنوان حديث نقل كرده باشد سند آن به معصوم ختم شده باشد. موارد ديده مىشود كه سند آن به معصومى ختم نشده ....<ref>همان، ص23</ref>و حتى يك باب در آخر كتاب نيز به اين امر اختصاص داده است. | ||
ايشان در مواردى كه در سند حديث نام معصوم مشخص نشده، معصوم را با قرائن در سند (مثل راوى آخر) مشخص كرده است. ...<ref>همان، ص81</ref> | ايشان در مواردى كه در سند حديث نام معصوم مشخص نشده، معصوم را با قرائن در سند (مثل راوى آخر) مشخص كرده است. ....<ref>همان، ص81</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش