۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در مقدمه كتاب علت و چگونگى تأليف كتاب، تشريح شده است <ref>مقدمه، ص1-4</ref> | در مقدمه كتاب علت و چگونگى تأليف كتاب، تشريح شده است<ref>مقدمه، ص1-4</ref> | ||
در ابتداى كتاب، به تبيين موضوع ميزگرد پرداخته شده و سپس به ترتيب مبانى روشىشناسى كلامى، تاريخى و روايى كتاب «مكتب در فرايند تكامل» بررسى گرديده است <ref>متن كتاب، ص14</ref> | در ابتداى كتاب، به تبيين موضوع ميزگرد پرداخته شده و سپس به ترتيب مبانى روشىشناسى كلامى، تاريخى و روايى كتاب «مكتب در فرايند تكامل» بررسى گرديده است<ref>متن كتاب، ص14</ref> | ||
به عقيده ناقدان، اساساً آنچه در اين كتاب يا نظاير آن آمده، سابقهاى بس طولانى دارد و اجزاى استنادى آن را مىتوان در مهمترين آثار مخالفان شيعه در سدههاى نخستين پيدا كرد. كسانى كه با آثارى مثل مقالات الاسلاميين، الفرق بين الفرق، المغنى قاضى عبدالجبار و حتى كتابهايى مانند «تاريخ الاسلام» [[ذهبى]] و ديگران آشنا باشند، مىدانند كه بسيارى از اين ملاحظات، در برابر شيعه و در نقد انديشه شيعى بيان شده است. آنچه در اين كتاب تازگى دارد، استفاده از روششناسى خاصى در بازخوانى اين نكات و تبديل آن به طرحى كلان براى معرفى تاريخ تفكر شيعه است <ref>همان، ص14-15</ref> | به عقيده ناقدان، اساساً آنچه در اين كتاب يا نظاير آن آمده، سابقهاى بس طولانى دارد و اجزاى استنادى آن را مىتوان در مهمترين آثار مخالفان شيعه در سدههاى نخستين پيدا كرد. كسانى كه با آثارى مثل مقالات الاسلاميين، الفرق بين الفرق، المغنى قاضى عبدالجبار و حتى كتابهايى مانند «تاريخ الاسلام» [[ذهبى]] و ديگران آشنا باشند، مىدانند كه بسيارى از اين ملاحظات، در برابر شيعه و در نقد انديشه شيعى بيان شده است. آنچه در اين كتاب تازگى دارد، استفاده از روششناسى خاصى در بازخوانى اين نكات و تبديل آن به طرحى كلان براى معرفى تاريخ تفكر شيعه است<ref>همان، ص14-15</ref> | ||
اين پيشينه ازآنرو ذكر شده تا به اين نكته اشاره شود كه اين نگاه و اين نوع تحقيق، هرچند سابقهاى بلند دارد، با روششناسى جديد چندان پرپيشينه نيست و همچنين يادآورى شود كه متأسفانه انديشمندان ما، با اين نگاه كمتر به تاريخ انديشه اماميه پرداختهاند و از اين جهت، زمينه براى بحثهايى فراهم آمده كه در كتاب «مكتب در فرايند تكامل» مندرج شده است <ref>همان، ص16</ref> | اين پيشينه ازآنرو ذكر شده تا به اين نكته اشاره شود كه اين نگاه و اين نوع تحقيق، هرچند سابقهاى بلند دارد، با روششناسى جديد چندان پرپيشينه نيست و همچنين يادآورى شود كه متأسفانه انديشمندان ما، با اين نگاه كمتر به تاريخ انديشه اماميه پرداختهاند و از اين جهت، زمينه براى بحثهايى فراهم آمده كه در كتاب «مكتب در فرايند تكامل» مندرج شده است<ref>همان، ص16</ref> | ||
در بررسى مبانى روششناسى تاريخى كتاب، به اين نكته توجه داده شده است كه با نظر به اينكه «سه قرن نخستين» در عنوان كتاب به كار رفته است، انتظار مىرود اين محدوده در تمام متن محفوظ بماند. در صورتى كه در جاهايى مىبينيم محدوده زمانى تا حدود يك قرن كم مىشود. محدوده زمانى غيبت صغرا و گاه نيز به عكس برمىگردد. نويسنده درباره اين دوران مىگويد مكتب تشيع، حضور كامل علمى، كلامى، فقهى داشته است ولى ناقدان معتقدند در واقع اصلاً اين تكامل، تكامل مذهب نيست. از شواهد و ادلهاى كه در كتاب آمده است برمىآيد كه تكامل معتقدان به اين مذهب در واقع تكامل اماميون است در عقيدهشان به امامت؛ نه اينكه خود عقيده امامت تكامل يافته باشد. بنابراين تكامل، در اين مقام، با اضافهاى كه در عنوان كتاب داشته، با تكامل مذهب يا تكامل مكتب دوگانگى پيدا مىكند و نمونههايى از اين تكامل در اين كتاب جابهجا ذكر شده، كه با شواهد و ادله تنافى دارد <ref>همان، ص 23-24</ref> | در بررسى مبانى روششناسى تاريخى كتاب، به اين نكته توجه داده شده است كه با نظر به اينكه «سه قرن نخستين» در عنوان كتاب به كار رفته است، انتظار مىرود اين محدوده در تمام متن محفوظ بماند. در صورتى كه در جاهايى مىبينيم محدوده زمانى تا حدود يك قرن كم مىشود. محدوده زمانى غيبت صغرا و گاه نيز به عكس برمىگردد. نويسنده درباره اين دوران مىگويد مكتب تشيع، حضور كامل علمى، كلامى، فقهى داشته است ولى ناقدان معتقدند در واقع اصلاً اين تكامل، تكامل مذهب نيست. از شواهد و ادلهاى كه در كتاب آمده است برمىآيد كه تكامل معتقدان به اين مذهب در واقع تكامل اماميون است در عقيدهشان به امامت؛ نه اينكه خود عقيده امامت تكامل يافته باشد. بنابراين تكامل، در اين مقام، با اضافهاى كه در عنوان كتاب داشته، با تكامل مذهب يا تكامل مكتب دوگانگى پيدا مىكند و نمونههايى از اين تكامل در اين كتاب جابهجا ذكر شده، كه با شواهد و ادله تنافى دارد<ref>همان، ص 23-24</ref> | ||
در بررسى مبانى روششناسى روايى كتاب نيز نكات قابل توجهى ذكر شده است. اين كتاب (مكتب در فرايند تكامل) از منظر حديثى، آكنده از نكات ريز و تخصصى حديثى است كه با آدرسدهى فراوان و مصادر بسيار زياد همراه شده است. بهويژه ارجاعات پرشمار در متون، حتى براى اشاره به مطالب جانبى بدون آنكه متن حديث يا روايت ذكر شود. از اين منظر، ناقدان تبيين و توضيح مبانى حديثى مؤلف و شيوه ايشان در مباحث حديثى را بسيار مهم دانسته و به اين امر پرداختهاند؛ چون به اين امر اذعان دارند كه مهمترين و محورىترين موضوع در متون نقلى، استناد صحيح و معتبر همراه با انتخاب روش مقبول و قابل دفاع است <ref>همان، ص26-27</ref> | در بررسى مبانى روششناسى روايى كتاب نيز نكات قابل توجهى ذكر شده است. اين كتاب (مكتب در فرايند تكامل) از منظر حديثى، آكنده از نكات ريز و تخصصى حديثى است كه با آدرسدهى فراوان و مصادر بسيار زياد همراه شده است. بهويژه ارجاعات پرشمار در متون، حتى براى اشاره به مطالب جانبى بدون آنكه متن حديث يا روايت ذكر شود. از اين منظر، ناقدان تبيين و توضيح مبانى حديثى مؤلف و شيوه ايشان در مباحث حديثى را بسيار مهم دانسته و به اين امر پرداختهاند؛ چون به اين امر اذعان دارند كه مهمترين و محورىترين موضوع در متون نقلى، استناد صحيح و معتبر همراه با انتخاب روش مقبول و قابل دفاع است<ref>همان، ص26-27</ref> | ||
در بخش ديگرى از مباحث كتاب ناقدان به اين نكته اشاره دارند كه ضعفهايى در روش و مبانى نويسنده كتاب به چشم مىخورد كه به نتيجهگيرىهاى به دست آمده، آسيب رسانده است. از جمله آنكه نويسنده درباره كتب حديثى موجود و در دسترس ما، بهطور كلى با شك يا تشكيك برخورد كرده و اعتبار استناد اين كتب را به مؤلفان اوليه آنها زير سؤال برده است. پيشفرض ايشان اين است كه كتابهاى حديثى اوليه را در دورههاى پسين تحريف و تصحيف كرده و متونى بر آنها افزودهاند. وى به گونه مشخص، درباره كتابهاى «سليم» و «[[بصائر الدرجات في فضائل آل محمد(ص)|بصائر الدرجات]]» چنين ادعايى مىكند. اينگونه مواجهه با مصادر حديثى، امكان بحث و گفتوگو را منتفى مىسازد؛ زيرا هيچ محور مشتركى براى گفتوگو باقى نخواهد ماند. چنانكه در ادامه بحث، نويسنده خود نيز دچار مشكل شده و به شيوهاى دوگانه با متون حديثى و مصادر روايى برخورد كرده است <ref>همان، ص 27-28</ref> | در بخش ديگرى از مباحث كتاب ناقدان به اين نكته اشاره دارند كه ضعفهايى در روش و مبانى نويسنده كتاب به چشم مىخورد كه به نتيجهگيرىهاى به دست آمده، آسيب رسانده است. از جمله آنكه نويسنده درباره كتب حديثى موجود و در دسترس ما، بهطور كلى با شك يا تشكيك برخورد كرده و اعتبار استناد اين كتب را به مؤلفان اوليه آنها زير سؤال برده است. پيشفرض ايشان اين است كه كتابهاى حديثى اوليه را در دورههاى پسين تحريف و تصحيف كرده و متونى بر آنها افزودهاند. وى به گونه مشخص، درباره كتابهاى «سليم» و «[[بصائر الدرجات في فضائل آل محمد(ص)|بصائر الدرجات]]» چنين ادعايى مىكند. اينگونه مواجهه با مصادر حديثى، امكان بحث و گفتوگو را منتفى مىسازد؛ زيرا هيچ محور مشتركى براى گفتوگو باقى نخواهد ماند. چنانكه در ادامه بحث، نويسنده خود نيز دچار مشكل شده و به شيوهاى دوگانه با متون حديثى و مصادر روايى برخورد كرده است<ref>همان، ص 27-28</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش