۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس ') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
شيوه تفسيرى مفسر در اين اثر، به شرح زير مىباشد: | شيوه تفسيرى مفسر در اين اثر، به شرح زير مىباشد: | ||
#نقل اقوال مفسرين طبقه اول: در مواردى، مفسّر، اقوال مفسرينى چون مجاهد، زيد ارقم، قتاده و حتى ابن عباس را آورده و سپس آن را مورد انتقاد قرار داده است ..<ref>مقدمه محقق، ج 1، ص 12</ref> | #نقل اقوال مفسرين طبقه اول: در مواردى، مفسّر، اقوال مفسرينى چون مجاهد، زيد ارقم، قتاده و حتى [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] را آورده و سپس آن را مورد انتقاد قرار داده است ..<ref>مقدمه محقق، ج 1، ص 12</ref> | ||
#استناد به مفسرين طبقه دوم: در مواردى، به اقوال ابن جرير اشاره شده است ..<ref>همان</ref> | #استناد به مفسرين طبقه دوم: در مواردى، به اقوال ابن جرير اشاره شده است ..<ref>همان</ref> | ||
#استناد به كتب اهل سنت: اگرچه در بسيارى موارد، كتب مورد استناد را ذكر ننموده؛ ليكن در چند مورد از «مصابيح»، «[[صحيح بخارى]]» و «[[صحيح مسلم]]» ياد كرده است ..<ref>همان</ref> | #استناد به كتب اهل سنت: اگرچه در بسيارى موارد، كتب مورد استناد را ذكر ننموده؛ ليكن در چند مورد از «مصابيح»، «[[صحيح بخارى]]» و «[[صحيح مسلم]]» ياد كرده است ..<ref>همان</ref> | ||
#شيوه سؤال و جواب در تفسير: مفسرينى شيوه تفسير خود را بر اين اساس نگاشتهاند، اما مفسّر حاضر، در مواردى از اين روش استفاده كرده و گاهى نيز همين سؤال و جواب را به شكل «اگر گوئى:...، گوئيم:...» مطرح ساخته است و اين همان شيوهاى است كه در تفسير ديگرش «دقائق التأويل» نيز آن را به كار برده است ..<ref>همان</ref> | #شيوه سؤال و جواب در تفسير: مفسرينى شيوه تفسير خود را بر اين اساس نگاشتهاند، اما مفسّر حاضر، در مواردى از اين روش استفاده كرده و گاهى نيز همين سؤال و جواب را به شكل «اگر گوئى:...، گوئيم:...» مطرح ساخته است و اين همان شيوهاى است كه در تفسير ديگرش «دقائق التأويل» نيز آن را به كار برده است ..<ref>همان</ref> | ||
#از شيوههاى ديگر تفسيرى وى را مىتوان سادهگوئى او دانست؛ آنچنانكه ذيل آيه ''' «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ» '''، با نقل عبارتى مبنى بر اينكه «روح چيزى است كه حيوان به آن زنده است»، مىنويسد: «اين قائل بسى دود چراغ خورده است و سعى كرده تا اين علم، حاصل كرده است كه اين معنى مشكل معلوم وى شد» ..<ref>همان، ص 13</ref> | #از شيوههاى ديگر تفسيرى وى را مىتوان سادهگوئى او دانست؛ آنچنانكه ذيل آيه ''' «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ» '''، با نقل عبارتى مبنى بر اينكه «روح چيزى است كه حيوان به آن زنده است»، مىنويسد: «اين قائل بسى دود چراغ خورده است و سعى كرده تا اين علم، حاصل كرده است كه اين معنى مشكل معلوم وى شد» ..<ref>همان، ص 13</ref> | ||
#وى بيش از آنكه مقيّد به اقوال مفسرين باشد، پاىبند به اصول است؛ چنانكه مىگويد: «علماء سنت و جماعت از ابن عباس نقل مىكنند كه: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت» در حق زنان رسول آمده. مصنف كتاب گويد: اين نقل از عبدالله، كذب محض است؛ زيرا كه خطاب زنان به كاف و نون بود و خطاب مردان به كاف و ميم و اين معنى كودكان كتاب فهم كنند؛ فكيف عبدالله عباس كه رأس اهل تفسير است» ..<ref>همان</ref> | #وى بيش از آنكه مقيّد به اقوال مفسرين باشد، پاىبند به اصول است؛ چنانكه مىگويد: «علماء سنت و جماعت از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل مىكنند كه: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت» در حق زنان رسول آمده. مصنف كتاب گويد: اين نقل از عبدالله، كذب محض است؛ زيرا كه خطاب زنان به كاف و نون بود و خطاب مردان به كاف و ميم و اين معنى كودكان كتاب فهم كنند؛ فكيف عبدالله عباس كه رأس اهل تفسير است» ..<ref>همان</ref> | ||
#مشرب ضدّ فلسفى مؤلف ذيل بحث روح نيز كاملا مشهود است؛ چنانكه تصريح مىكند: «گفته از آنكه سؤال فلاسفه بود و بحث در آن كردن طريق ايشان نه طريق انبياء بود» ..<ref>همان</ref> | #مشرب ضدّ فلسفى مؤلف ذيل بحث روح نيز كاملا مشهود است؛ چنانكه تصريح مىكند: «گفته از آنكه سؤال فلاسفه بود و بحث در آن كردن طريق ايشان نه طريق انبياء بود» ..<ref>همان</ref> | ||
#با اينكه مفسّر تصميم بر تفسير آيات «قل» داشته، اما از 332 مورد، مواردى را نيز از قلم انداخته و تفسير ننموده است و درعينحال، به تفسير آيات بدون «قل» نيز پرداخته است، مانند: احزاب / 32 و 33 و در بعضى موارد نيز با قرائتى ديگر بهجز قرائت عاصم، كلماتى را «قل» خوانده و تفسير كرده است، مثل: انبياء / 2، «قالَ» را «قل» خوانده و آيه را تفسير كرده است ..<ref>همان</ref> | #با اينكه مفسّر تصميم بر تفسير آيات «قل» داشته، اما از 332 مورد، مواردى را نيز از قلم انداخته و تفسير ننموده است و درعينحال، به تفسير آيات بدون «قل» نيز پرداخته است، مانند: احزاب / 32 و 33 و در بعضى موارد نيز با قرائتى ديگر بهجز قرائت عاصم، كلماتى را «قل» خوانده و تفسير كرده است، مثل: انبياء / 2، «قالَ» را «قل» خوانده و آيه را تفسير كرده است ..<ref>همان</ref> |
ویرایش