۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احياء التراث العربيبيروت در مقدمه تفسير بغوى مىنويسد: «اين تفسير از شيواترين كتب تفسيرى به شمار مىرود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احاديثى است كه سند همه آنها صحيح يا حسن است».البته بايد متذكر شد كه احاديث جعلى و ضعيف نيز در اين تفسير به ندرت يافت مىشود، بدينجهت اين تهذيب و تعريفها را بايد به حالت غالبى در نظر گرفت. از اينرو دكتر محمد حسين ذهبى در التفسير و المفسرون مىنويسد: «روى هم رفته، اين تفسير، بهترين و سالمترين تفسير نقلى است كه در دسترس اهل علم قرار دارد». بايد اضافه نمود كه اين مقايسهها در رابطه با تفاسير نقلى اهل سنت صورت گرفته است. | استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احياء التراث العربيبيروت در مقدمه تفسير بغوى مىنويسد: «اين تفسير از شيواترين كتب تفسيرى به شمار مىرود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احاديثى است كه سند همه آنها صحيح يا حسن است».البته بايد متذكر شد كه احاديث جعلى و ضعيف نيز در اين تفسير به ندرت يافت مىشود، بدينجهت اين تهذيب و تعريفها را بايد به حالت غالبى در نظر گرفت. از اينرو دكتر محمد حسين ذهبى در التفسير و المفسرون مىنويسد: «روى هم رفته، اين تفسير، بهترين و سالمترين تفسير نقلى است كه در دسترس اهل علم قرار دارد». بايد اضافه نمود كه اين مقايسهها در رابطه با تفاسير نقلى اهل سنت صورت گرفته است. | ||
بغوى مقدمهاى بر تفسير خود نگاشته است كه ضمن بيان روش و انگيزه تأليف، اسانيدى را كه در نقل روايات، اقوال صحابه (غالباً ابن عباس) و تابعين،قرائتها،شأن نزول و مسائل تاريخى، داشته است بيان مىدارد، بههمين جهت در متن تفسير مطالب فوق را بدون ذكر سند مىآورد. و نيز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعيد بر تفسير به رأى بيان داشته است. | بغوى مقدمهاى بر تفسير خود نگاشته است كه ضمن بيان روش و انگيزه تأليف، اسانيدى را كه در نقل روايات، اقوال صحابه (غالباً [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ) و تابعين،قرائتها،شأن نزول و مسائل تاريخى، داشته است بيان مىدارد، بههمين جهت در متن تفسير مطالب فوق را بدون ذكر سند مىآورد. و نيز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعيد بر تفسير به رأى بيان داشته است. | ||
== منابع تفسير == | == منابع تفسير == | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
محقق در بحث احاديث جعلى و موضوع، اشاره به برخى مصاديق مىنمايد كه از جمله آنها، مأثورات منقول ذيل آيه 55 سوره مائده است، ايشان حديث صدقه دادن انگشتر توسط [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را كه صحابه، تابعين و مفسرين مختلف شيعه و سنى آن را نقل نمودهاند، از موارد مجعول دانسته و براى اثبات سخن خود به نقل قولى از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] كه «انه من وضع الرافضة» و بيانى از ديگران اكتفا مىكند. وى هرگونه بيان مصداق را از جمله در آيه 7 سوره رعد ''' «و لكل قوم هاد» ''' و آيه 12 سوره حاقه ''' «و تعيها اذن واعيه» ''' كه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را به عنوان مصداق اعلاى آيه بيان مىدارد، جعلى خوانده است. ايشان فراموش نمودهاند كه يكى از راههاى تبيين و تفسير آيات قرآن كه از تفسير لفظى فراتر است (و در مدار آن محسوب نمىگردد) بيان مصداقهاى آيات است كه توسط پيامبر(ص)، صحابه، تابعين و مفسران پيشين انجام گرفته است و نيز برخى از اين احاديث و منقولات، شأن و سبب نزول آيات بوده است كه ارزيابى آنها بايد بهدور از تعصبات مذهبى قرار گيرد. اين بخش از سخنان عبدالرزاق مهدى بايسته نقدى متكى بر تحقيق در روايات و مأثوراتى است كه درصدد بيان مصاديق آيات هستند و نيز مأثوراتى كه اسباب نزول آيات را بيان داشته است. فقط به ذكر اين نكته بسنده مىكنم، كه 24 حديث از اهل سنت نقل شده كه اين آيه (55 سوره مائده) درباره [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نازل شده است. روايات مربوطه را از صحابه افرادى مانند ابوذر، ابن | محقق در بحث احاديث جعلى و موضوع، اشاره به برخى مصاديق مىنمايد كه از جمله آنها، مأثورات منقول ذيل آيه 55 سوره مائده است، ايشان حديث صدقه دادن انگشتر توسط [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را كه صحابه، تابعين و مفسرين مختلف شيعه و سنى آن را نقل نمودهاند، از موارد مجعول دانسته و براى اثبات سخن خود به نقل قولى از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] كه «انه من وضع الرافضة» و بيانى از ديگران اكتفا مىكند. وى هرگونه بيان مصداق را از جمله در آيه 7 سوره رعد ''' «و لكل قوم هاد» ''' و آيه 12 سوره حاقه ''' «و تعيها اذن واعيه» ''' كه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را به عنوان مصداق اعلاى آيه بيان مىدارد، جعلى خوانده است. ايشان فراموش نمودهاند كه يكى از راههاى تبيين و تفسير آيات قرآن كه از تفسير لفظى فراتر است (و در مدار آن محسوب نمىگردد) بيان مصداقهاى آيات است كه توسط پيامبر(ص)، صحابه، تابعين و مفسران پيشين انجام گرفته است و نيز برخى از اين احاديث و منقولات، شأن و سبب نزول آيات بوده است كه ارزيابى آنها بايد بهدور از تعصبات مذهبى قرار گيرد. اين بخش از سخنان عبدالرزاق مهدى بايسته نقدى متكى بر تحقيق در روايات و مأثوراتى است كه درصدد بيان مصاديق آيات هستند و نيز مأثوراتى كه اسباب نزول آيات را بيان داشته است. فقط به ذكر اين نكته بسنده مىكنم، كه 24 حديث از اهل سنت نقل شده كه اين آيه (55 سوره مائده) درباره [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نازل شده است. روايات مربوطه را از صحابه افرادى مانند ابوذر، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ، انس بن مالك، عمار، جابر، سلمة بن كهيل، ابورافع، عمرو بن عاص و [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] كه اعلم، اعدل و اتقاى صحابه بوده نقل نمودهاند، در بين ائمه (ع)، امام حسين (ع)، [[امام سجاد(ع)]]، امام باقر (ع)، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و امام هادى(ع) نيز اين روايات را داشتهاند. علماى اهل سنت نيز بر نقل آن بدون رد و جرح اتفاق داشتهاند؛ مانند احمد، نسايى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، طبرانى، و عبدبن حميد، كه اينها خود از ائمه تفسير مأثور و از حفاظ و ائمه حديث اهل سنت محسوب مىگردند. متكلمين نيز اينگونه روايتها را تلقى به قبول نمودهاند. | ||
فقها در مسئله «فعل كثير در نماز» و بحث «آيا صدقه مستحبى، زكاة ناميده مىشود يا خير؟» آنها را مطرح كردهاند. در صحت انطباق آيه بر روايات، بزرگان تفسير و ادب مانند زمخشرى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و ابوحيان در تفسير خود و راويان احاديث كه خود از اهل لسان عرب مىباشند، مناقشهاى ننمودهاند. بنابراين نمىتوان ادعاى ضعف سند و جعلى بودن را پذيرفت و از اينگونه روايات چشمپوشى نمود. | فقها در مسئله «فعل كثير در نماز» و بحث «آيا صدقه مستحبى، زكاة ناميده مىشود يا خير؟» آنها را مطرح كردهاند. در صحت انطباق آيه بر روايات، بزرگان تفسير و ادب مانند زمخشرى، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و ابوحيان در تفسير خود و راويان احاديث كه خود از اهل لسان عرب مىباشند، مناقشهاى ننمودهاند. بنابراين نمىتوان ادعاى ضعف سند و جعلى بودن را پذيرفت و از اينگونه روايات چشمپوشى نمود. |
ویرایش