۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
درباره محتواى اين اثر به دو نكته اشاره مىشود: | درباره محتواى اين اثر به دو نكته اشاره مىشود: | ||
1. نويسنده در مورد ارزش علمى كتاب ضعفاى ابن غضائرى چند نظريه را طرح و نقد كرده و در پايان افزوده است كه ممكن است كسى بگويد تضعيفات ابن غضائرى اعتبارى ندارد؛ زيرا او «جَرّاح» بود يعنى نقد و تضعيفش نسبت به راويان فراوان بود و كمتر تعديل و تصديق مىكرد و رفتار اينگونه انسانى برخلاف عادت عقلاء است و چون او انسانى متعارف نيست قولش حجت نيست. نويسنده اين قول را با بيان استدلالى نقد كرده و نپذيرفته و سرانجام افزوده است كه حقّ در نپذيرفتن تضعيفات ابن غضائرى اين است كه توثيقات و تضعيفاتش مستند به حسّ و شهود و شنيدن از مشايخ و ثقات نبود بلكه بر اساس حدس و استنباط و قرائت متون و روايات نظر مىداد و اينگونه شهادت در مورد راوى نه در توثيق حجت است و نه در مورد تضعيف. بله، كلامش در غير اين موارد حجت است؛ مثل اينكه راوى را كوفى يا بصرى يا واقفى يا فطحى بشمارد يا بگويد كه كتابى دارد <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/20724/1/89 متن كتاب، ص 89- 103]</ref> | 1. نويسنده در مورد ارزش علمى كتاب ضعفاى ابن غضائرى چند نظريه را طرح و نقد كرده و در پايان افزوده است كه ممكن است كسى بگويد تضعيفات ابن غضائرى اعتبارى ندارد؛ زيرا او «جَرّاح» بود يعنى نقد و تضعيفش نسبت به راويان فراوان بود و كمتر تعديل و تصديق مىكرد و رفتار اينگونه انسانى برخلاف عادت عقلاء است و چون او انسانى متعارف نيست قولش حجت نيست. نويسنده اين قول را با بيان استدلالى نقد كرده و نپذيرفته و سرانجام افزوده است كه حقّ در نپذيرفتن تضعيفات ابن غضائرى اين است كه توثيقات و تضعيفاتش مستند به حسّ و شهود و شنيدن از مشايخ و ثقات نبود بلكه بر اساس حدس و استنباط و قرائت متون و روايات نظر مىداد و اينگونه شهادت در مورد راوى نه در توثيق حجت است و نه در مورد تضعيف. بله، كلامش در غير اين موارد حجت است؛ مثل اينكه راوى را كوفى يا بصرى يا واقفى يا فطحى بشمارد يا بگويد كه كتابى دارد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/20724/1/89 متن كتاب، ص 89- 103]</ref> | ||
2. نويسنده تأكيد كرده است كه شيعيان آن كسانى هستند كه بر آنچه پيامبر(ص) در حقّ وصيش [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] فرمود، باقى ماندند و روش او را تغيير ندادند. پس شيعه فرقهاى ساختگى نيست كه بعد از پيامبر(ص) پديد آمده باشد و سياستهاى زمانه يا بحثهاى كلامى آنان را نساخته، بلكه شيعه به وجود نيامده مگر در خود دوران پيامبر(ص) و بر همان كه پيامبر(ص) بود باقى ماندند؛ هر چند از نظر عدد كم بودند. اصلى كه وجه مشترك همه فرقههاى شيعه است عبارت است از اعتقاد به اينكه امامت بعد از پيامبر(ص)، قضيهاى اصولى است و به مردم واگذار نشده بلكه بعد او وفات رسول اكرم(ص) در اختيار خداى متعال است. بله شيعه به حسب مرور زمان و سياستهاى زمانى و بحثهاى كلامى به فرقههاى مختلفى تقسيم شده ولى تنها سه فرقه از آنان باقى مانده است: امامى، زيدى و اسماعيلى. از بين اين سه، فرقه شاخص عبارت از فرقه امامى است كه معتقد به دوازده امام است كه اولشان حضرت على بن ابىطالب(ع) و آخرشان حضرت مهدى(عج) است. پس هر گاه كه كلمه شيعه به صورت مطلق بيايد منصرف به شيعه دوازده امامى مىشود و اما شيعه زيدى و اسماعيلى نياز به قرينه دارد <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/20724/1/404 ر.ك همان، ص 404- 405]</ref> | 2. نويسنده تأكيد كرده است كه شيعيان آن كسانى هستند كه بر آنچه پيامبر(ص) در حقّ وصيش [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] فرمود، باقى ماندند و روش او را تغيير ندادند. پس شيعه فرقهاى ساختگى نيست كه بعد از پيامبر(ص) پديد آمده باشد و سياستهاى زمانه يا بحثهاى كلامى آنان را نساخته، بلكه شيعه به وجود نيامده مگر در خود دوران پيامبر(ص) و بر همان كه پيامبر(ص) بود باقى ماندند؛ هر چند از نظر عدد كم بودند. اصلى كه وجه مشترك همه فرقههاى شيعه است عبارت است از اعتقاد به اينكه امامت بعد از پيامبر(ص)، قضيهاى اصولى است و به مردم واگذار نشده بلكه بعد او وفات رسول اكرم(ص) در اختيار خداى متعال است. بله شيعه به حسب مرور زمان و سياستهاى زمانى و بحثهاى كلامى به فرقههاى مختلفى تقسيم شده ولى تنها سه فرقه از آنان باقى مانده است: امامى، زيدى و اسماعيلى. از بين اين سه، فرقه شاخص عبارت از فرقه امامى است كه معتقد به دوازده امام است كه اولشان حضرت على بن ابىطالب(ع) و آخرشان حضرت مهدى(عج) است. پس هر گاه كه كلمه شيعه به صورت مطلق بيايد منصرف به شيعه دوازده امامى مىشود و اما شيعه زيدى و اسماعيلى نياز به قرينه دارد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/20724/1/404 ر.ك همان، ص 404- 405]</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش