۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در فصل دوم، نويسنده با بيان انتقادهايى بر روشى تفسيرى كه بهصورت طرحى چهار مرحلهاى (1. جمعآورى آيههاى همواژه؛ 2. تفسير آنها با هم و توضيح آنها با يكديگر؛ 3. عرضه متشابه بر محكم؛ 4. ظهور و سياق آيهها.) از سوى استادى ارائه شده، خودش اظهار نظر مىكند كه قرآن كريم چند وجهه دارد (قرائت، ترجمه، تفسير، روح و نور) و براى هركدام نياز به روشى داريم. به نظر نويسنده، بايد هدف و غرض آيات را به دست آوريم تا بتوانيم تفسير صحيحى از قرآن عرضه كنيم <ref>همان، ص 41 - 42</ref> | در فصل دوم، نويسنده با بيان انتقادهايى بر روشى تفسيرى كه بهصورت طرحى چهار مرحلهاى (1. جمعآورى آيههاى همواژه؛ 2. تفسير آنها با هم و توضيح آنها با يكديگر؛ 3. عرضه متشابه بر محكم؛ 4. ظهور و سياق آيهها.) از سوى استادى ارائه شده، خودش اظهار نظر مىكند كه قرآن كريم چند وجهه دارد (قرائت، ترجمه، تفسير، روح و نور) و براى هركدام نياز به روشى داريم. به نظر نويسنده، بايد هدف و غرض آيات را به دست آوريم تا بتوانيم تفسير صحيحى از قرآن عرضه كنيم <ref>همان، ص 41 - 42</ref> | ||
در فصل سوم كه مفصلترين فصل كتاب است، نويسنده، اصول مورد نياز براى تفسير را شرح داده است. او بر آن است كه تفسير، درك مصداقها و نمونهها و روابط و پيوندهاست كه اين روابط، در ميان آيهها با هم و با تمام سوره و يك آيه با اجزاى خودش مطرح مىشود. به نظر او براى رسيدن به تفسير به چند اصل نيازمند هستيم: 1. تسلط بر تمام قرآن و تسلط بر گفتههاى راسخون در علم؛ 2. طرح سؤال در سوره (در زمينه آيهها، در روابط آيه و در اجزاء آيه)؛ 3. حلم در برابر سؤال؛ 4. تفكر در قرآن (بررسى انواع جملهها و تصويرها، بررسى احتمالها و شكلهاى ممكن در يك آيه، بررسى شروع و ختم و قطع و وصل و مقايسه احتمالها)؛ 5. سير فكرى (روش و نمونهها) <ref>همان، 129 - 130</ref> در اين فصل، پديدآورنده محترم بهعنوان مثال و براى آموزش روش تفكر و برداشت از قرآن، شيوه مورد نظر خودش را درباره تفكر در سوره قيامت و ص <ref>همان، ص 69 - 80</ref> و تفكر در زمينه آيههاى سوره صافات و نازعات <ref>همان، ص 81 - 90</ref> و تفكر در ارتباط آيههاى سوره حمد و اخلاص و عصر <ref>همان، ص 91 - 99</ref> و تفكر در اجزاى يك آيه، با نمونهاى از سوره كهف و طلاق <ref>همان، ص 101 - 110</ref> توضيح داده است. | در فصل سوم كه مفصلترين فصل كتاب است، نويسنده، اصول مورد نياز براى تفسير را شرح داده است. او بر آن است كه تفسير، درك مصداقها و نمونهها و روابط و پيوندهاست كه اين روابط، در ميان آيهها با هم و با تمام سوره و يك آيه با اجزاى خودش مطرح مىشود. به نظر او براى رسيدن به تفسير به چند اصل نيازمند هستيم: 1. تسلط بر تمام قرآن و تسلط بر گفتههاى راسخون در علم؛ 2. طرح سؤال در سوره (در زمينه آيهها، در روابط آيه و در اجزاء آيه)؛ 3. حلم در برابر سؤال؛ 4. تفكر در قرآن (بررسى انواع جملهها و تصويرها، بررسى احتمالها و شكلهاى ممكن در يك آيه، بررسى شروع و ختم و قطع و وصل و مقايسه احتمالها)؛ 5. سير فكرى (روش و نمونهها) <ref>همان، 129 - 130</ref>در اين فصل، پديدآورنده محترم بهعنوان مثال و براى آموزش روش تفكر و برداشت از قرآن، شيوه مورد نظر خودش را درباره تفكر در سوره قيامت و ص <ref>همان، ص 69 - 80</ref>و تفكر در زمينه آيههاى سوره صافات و نازعات <ref>همان، ص 81 - 90</ref>و تفكر در ارتباط آيههاى سوره حمد و اخلاص و عصر <ref>همان، ص 91 - 99</ref>و تفكر در اجزاى يك آيه، با نمونهاى از سوره كهف و طلاق <ref>همان، ص 101 - 110</ref>توضيح داده است. | ||
در فصل چهارم، معناى روح در نظر نويسنده توضيح داده شده است. به نظر نويسنده روح قرآن؛ يعنى فهميدن عواملى كه در روحيه قهرمان داستانها مؤثر بوده و يا جملهها را به يك صورت خاص و با شروع و ختم و قطع و وصل معينى همراه كرده است. براى رسيدن به اين فهم و درك روح قرآن، گذشته از اصولى كه در قسمت تفسير مطرح شد، دو اصل ديگر: «شناخت شكل طبيعى» و «روح ايمان» مورد نياز است <ref>همان، ص 133</ref> | در فصل چهارم، معناى روح در نظر نويسنده توضيح داده شده است. به نظر نويسنده روح قرآن؛ يعنى فهميدن عواملى كه در روحيه قهرمان داستانها مؤثر بوده و يا جملهها را به يك صورت خاص و با شروع و ختم و قطع و وصل معينى همراه كرده است. براى رسيدن به اين فهم و درك روح قرآن، گذشته از اصولى كه در قسمت تفسير مطرح شد، دو اصل ديگر: «شناخت شكل طبيعى» و «روح ايمان» مورد نياز است <ref>همان، ص 133</ref> |
ویرایش