۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
میتوان این کتاب را به لحاظ محتوایی به دو بخش تقسیم کرد. در بخش اول، نویسنده، مطالبی از سایر نویسندگان درباره غلات و عقاید و احکام آنان ذکر میکند...<ref>همان، ص157-25</ref> و در بخش دوم مطالبی را درباره علویون و عقاید و احکام آنان از زبان بزرگان و عالمان دینیاشان ذکر میکند...<ref>همان، ص308-159</ref> مؤلف همچنین، اشعاری را از علویون درباره اهلبیت(ع) و محبت شیعیان علوی به آنان، در متن کتاب گنجانده است...<ref>همان، ص290-270</ref> | میتوان این کتاب را به لحاظ محتوایی به دو بخش تقسیم کرد. در بخش اول، نویسنده، مطالبی از سایر نویسندگان درباره غلات و عقاید و احکام آنان ذکر میکند...<ref>همان، ص157-25</ref>و در بخش دوم مطالبی را درباره علویون و عقاید و احکام آنان از زبان بزرگان و عالمان دینیاشان ذکر میکند...<ref>همان، ص308-159</ref>مؤلف همچنین، اشعاری را از علویون درباره اهلبیت(ع) و محبت شیعیان علوی به آنان، در متن کتاب گنجانده است...<ref>همان، ص290-270</ref> | ||
نویسنده، در مقدمه کتاب، پس از سپاس و ستایش خداوند از اینکه وی را موفق نموده که هدایت انبیا و اوصیا، بهویژه هدایت رسولالله(ص) و اهلبیت(ع) را پذیرا شود، میگوید: من چهلوپنج سال با اقوال و روایات امامان معصوم(ع) انس داشتم و سپس مدتی درنگ کرده و به تأمل پرداختم. در این بازه زمانی، بین آنچه خوانده بودم و آنچه از طریق وراثت و شیر مادر به من منتقل شده بود، مقایسهای کردم و به این نتیجه رسیدم که این همان دین و اعتقاد و ولایت و مذهب من است و ازاینرو خدا را شاکرم د...<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص22-21</ref> | نویسنده، در مقدمه کتاب، پس از سپاس و ستایش خداوند از اینکه وی را موفق نموده که هدایت انبیا و اوصیا، بهویژه هدایت رسولالله(ص) و اهلبیت(ع) را پذیرا شود، میگوید: من چهلوپنج سال با اقوال و روایات امامان معصوم(ع) انس داشتم و سپس مدتی درنگ کرده و به تأمل پرداختم. در این بازه زمانی، بین آنچه خوانده بودم و آنچه از طریق وراثت و شیر مادر به من منتقل شده بود، مقایسهای کردم و به این نتیجه رسیدم که این همان دین و اعتقاد و ولایت و مذهب من است و ازاینرو خدا را شاکرم د...<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص22-21</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
او میگوید: من در میان برادران علوی خود کسانی را دیدم که گرچه از مرام علوی تنها نامش را میدانستند، ولی همینها دلشان سرشار از محبت اهلبیت بود... من برای یافتن گمشدهام، به کتب تاریخی مراجعه کردم، ولی متأسفانه اکثر آنها مشوب به جانبداریهای نویسندگان آنها به جهت حفظ منافع دنیوی و... بودند؛ سپس به پیشنهاد کسانی که نگارش تاریخ را بر پایهای راست و درست، خواهان بودند، گوش فرادادم. خود نیز بر همین عقیدهام و... کتاب حاضر با همین انگیزه نگاشته شده است...<ref>ر.ک: همان</ref> | او میگوید: من در میان برادران علوی خود کسانی را دیدم که گرچه از مرام علوی تنها نامش را میدانستند، ولی همینها دلشان سرشار از محبت اهلبیت بود... من برای یافتن گمشدهام، به کتب تاریخی مراجعه کردم، ولی متأسفانه اکثر آنها مشوب به جانبداریهای نویسندگان آنها به جهت حفظ منافع دنیوی و... بودند؛ سپس به پیشنهاد کسانی که نگارش تاریخ را بر پایهای راست و درست، خواهان بودند، گوش فرادادم. خود نیز بر همین عقیدهام و... کتاب حاضر با همین انگیزه نگاشته شده است...<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
مؤلف پس ا زمقدمه، نوشتهها و گفتارهای مختلفی را از شخصیتهای متعدد بر محور مطالب کتاب، نقل کرده است. از جمله: احمد علی حسن در ترحیب (خوشامد)، به معرفی کتاب پرداخته و از زحمات نویسنده تقدیر و از علویون دفاع کرده...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30-25</ref>؛ وی در نامگذاری نصیریه بهخاطر ماجرای هجرت انصار از مدینه به سوریه و جبل حمص تردید کرده است...<ref>ر.ک: همان، ص29</ref> حامد حسن...<ref>ر.ک: همان، ص34-31</ref> سید احمد الواحدی...<ref>ر.ک: همان، ص37-35</ref>، نیز در پیشدرآمد این کتاب، ضمن تشکر از نویسنده، به برخی از امور مانند اهمیت فرقه علویه در جامعه اسلامی و کملطفی بسیاری از مسلمانان و نویسندگان در مورد آنان و... اشاره کردهاند. | مؤلف پس ا زمقدمه، نوشتهها و گفتارهای مختلفی را از شخصیتهای متعدد بر محور مطالب کتاب، نقل کرده است. از جمله: احمد علی حسن در ترحیب (خوشامد)، به معرفی کتاب پرداخته و از زحمات نویسنده تقدیر و از علویون دفاع کرده...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30-25</ref>؛ وی در نامگذاری نصیریه بهخاطر ماجرای هجرت انصار از مدینه به سوریه و جبل حمص تردید کرده است...<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>حامد حسن...<ref>ر.ک: همان، ص34-31</ref>سید احمد الواحدی...<ref>ر.ک: همان، ص37-35</ref>، نیز در پیشدرآمد این کتاب، ضمن تشکر از نویسنده، به برخی از امور مانند اهمیت فرقه علویه در جامعه اسلامی و کملطفی بسیاری از مسلمانان و نویسندگان در مورد آنان و... اشاره کردهاند. | ||
نویسنده، سخنرانی دکتر، سعید عاشور را که در محرم 1397ق، در دانشگاه کویت ایراد کرده، آورده است...<ref>ر.ک: همان، ص63-39</ref> همچنین آیهای از قرآن کریم، روایتی از پیامبر اکرم(ص) و کلماتی از ابوبکر، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، عایشه، معاویة بن ابیسفیان و مأمون عباسی را در فضیلت امیرالمؤمنین علی(ع) در کتاب آورده است...<ref>ر.ک: همان، ص65-64</ref> او در صفحه 85 کتاب، به معرفی غزالی میپردازد و غزالی و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] را به دلیل تکفیر عده کثیری از مسلمین، تخطئه میکند. او تخطئه علمای دیگری، چون: سبکی در شفاء السقام؛ قاضی قضات مالکیها، تقیالدین، در الدرة المضيئة؛ تقیالدین حصنی در دفع الشّبه؛ تاجالدین فاکهانی در التحفة المختارة، ابن حجر در الفتاوي الحديثة و... را مؤید سخن خودش میشمارد...<ref>ر.ک: همان، ص95</ref> و نسبت غلو به علویان را از جمله دروغهایی میداند که پیش از افسانه عبدالله بن سبا هیچکس از آن مطلع نبوده است...<ref>ر.ک: همان، ص96</ref> | نویسنده، سخنرانی دکتر، سعید عاشور را که در محرم 1397ق، در دانشگاه کویت ایراد کرده، آورده است...<ref>ر.ک: همان، ص63-39</ref>همچنین آیهای از قرآن کریم، روایتی از پیامبر اکرم(ص) و کلماتی از ابوبکر، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، عایشه، معاویة بن ابیسفیان و مأمون عباسی را در فضیلت امیرالمؤمنین علی(ع) در کتاب آورده است...<ref>ر.ک: همان، ص65-64</ref>او در صفحه 85 کتاب، به معرفی غزالی میپردازد و غزالی و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] را به دلیل تکفیر عده کثیری از مسلمین، تخطئه میکند. او تخطئه علمای دیگری، چون: سبکی در شفاء السقام؛ قاضی قضات مالکیها، تقیالدین، در الدرة المضيئة؛ تقیالدین حصنی در دفع الشّبه؛ تاجالدین فاکهانی در التحفة المختارة، ابن حجر در الفتاوي الحديثة و... را مؤید سخن خودش میشمارد...<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>و نسبت غلو به علویان را از جمله دروغهایی میداند که پیش از افسانه عبدالله بن سبا هیچکس از آن مطلع نبوده است...<ref>ر.ک: همان، ص96</ref> | ||
مؤلف در بخشی از کتاب، به معرفی غلو و غالیان میپردازد...<ref>ر.ک: همان، ص131-100</ref> و هدف از غلو را منحصر در «ویران نمودن اسلام» و «از میان بردن حاکمیت آن» میداند...<ref>ر.ک: همان، ص137</ref> و غالیان را از جمله خروجکنندگان بر اسلام و معارضان آن میشمارد...<ref>ر.ک: همان، ص139</ref> | مؤلف در بخشی از کتاب، به معرفی غلو و غالیان میپردازد...<ref>ر.ک: همان، ص131-100</ref>و هدف از غلو را منحصر در «ویران نمودن اسلام» و «از میان بردن حاکمیت آن» میداند...<ref>ر.ک: همان، ص137</ref>و غالیان را از جمله خروجکنندگان بر اسلام و معارضان آن میشمارد...<ref>ر.ک: همان، ص139</ref> | ||
نویسنده در بخش دوم از کتاب، به بیان عقاید علویان از زبان بزرگان آنان در سوریه و لبنان میپردازد...<ref>ر.ک: همان، ص268-157</ref> او برای رفع هرنوع اشکال و اتهام، صراحتا عقاید خودشان را به این صورت بیان میکند: اصول دین ما پنجتا است: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. ما اینها را با برهان و دلیل میشناسیم و ادله تشریع در نزد ما، قرآن، سنت، اجماع و عقل است و به تمام فروع دین معتقدیم. از جمله فروع دین ما نماز است که هر روز هفده رکعت در پنج نوبت واجب است و همچنین نماز جمعه و عیدین با وجود شرایط واجب میشود. یکی دیگر از فروع دین روزه است که امتثالش برای هر مکلفی در صورت استطاعت بدنی واجب است. نویسنده، سایر فروع دین و برخی نمازهای مستحبی را بهطور مشروح ذکر میکند و مینویسد: عمده منابع فقهی ما کتابهای چهارگانه (کافی، تهذیب، استبصار و منلايحضرهالفقيه) است و مقلدین هم به رسالههای عملیهای که مشتمل بر فتواهای فقهاست، مراجعه میکنند...<ref>ر.ک: همان، ص180-179</ref> او در ادامه میگوید: این اعتقادات ما مسلمانان علوی است و مذهب ما مذهب جعفری است. | نویسنده در بخش دوم از کتاب، به بیان عقاید علویان از زبان بزرگان آنان در سوریه و لبنان میپردازد...<ref>ر.ک: همان، ص268-157</ref>او برای رفع هرنوع اشکال و اتهام، صراحتا عقاید خودشان را به این صورت بیان میکند: اصول دین ما پنجتا است: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. ما اینها را با برهان و دلیل میشناسیم و ادله تشریع در نزد ما، قرآن، سنت، اجماع و عقل است و به تمام فروع دین معتقدیم. از جمله فروع دین ما نماز است که هر روز هفده رکعت در پنج نوبت واجب است و همچنین نماز جمعه و عیدین با وجود شرایط واجب میشود. یکی دیگر از فروع دین روزه است که امتثالش برای هر مکلفی در صورت استطاعت بدنی واجب است. نویسنده، سایر فروع دین و برخی نمازهای مستحبی را بهطور مشروح ذکر میکند و مینویسد: عمده منابع فقهی ما کتابهای چهارگانه (کافی، تهذیب، استبصار و منلايحضرهالفقيه) است و مقلدین هم به رسالههای عملیهای که مشتمل بر فتواهای فقهاست، مراجعه میکنند...<ref>ر.ک: همان، ص180-179</ref>او در ادامه میگوید: این اعتقادات ما مسلمانان علوی است و مذهب ما مذهب جعفری است. | ||
نویسنده در خاتمه کتاب، از تمامی کسانی که او را در راستای نوشتن این کتاب یاری دادهاند تشکر کرده و دوستان را به نشر محتوای این کتاب و شناخت گذشته تاریخی و اجداد و بزرگان دینیاشان به هدف بیان انتساب عقیدتی خود به اهلبیت(ع) و سربلندی، ترغیب کرده است...<ref>ر.ک: همان، ص309</ref> | نویسنده در خاتمه کتاب، از تمامی کسانی که او را در راستای نوشتن این کتاب یاری دادهاند تشکر کرده و دوستان را به نشر محتوای این کتاب و شناخت گذشته تاریخی و اجداد و بزرگان دینیاشان به هدف بیان انتساب عقیدتی خود به اهلبیت(ع) و سربلندی، ترغیب کرده است...<ref>ر.ک: همان، ص309</ref> |
ویرایش