۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب مشتمل بر مقدمه مصحح، مقدمه مؤلف و متن اصلی در نه مشرع است که هر مشرع مشتمل بر چندین فصل و در مجموع بالغ بر پنجاه فصل است. | کتاب مشتمل بر مقدمه مصحح، مقدمه مؤلف و متن اصلی در نه مشرع است که هر مشرع مشتمل بر چندین فصل و در مجموع بالغ بر پنجاه فصل است. | ||
شیخ اشراق این کتاب را با شیوه ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات، تحریر و تنظیم نموده، آن را به نقد کشیده و تهذیب و تکمیل کرده است. متن کتاب یک متن تحلیلى - انتقادى است و نوآورى در همه بخشهاى آن - حداقل در تبیین - به چشم مىخورد...<ref>مقدمه مصحح، صفحه ده</ref> خود او در مقدمه، شیوه نگارش را چنین توضیح داده است: «باید دانست که من در این کتاب تـرتیبى را رعـایت نـکردهام و گاهى خود را ملتزم به علمى نساختهام، بلکه غرضم طرح بحث بوده است؛ گرچه مـمکن اسـت در این بحث کار به بررسى علوم مختلف کشیده شده باشد...<ref>مرادخانی، زهرا، ص42؛ مقدمه مؤلف، ص2</ref> | شیخ اشراق این کتاب را با شیوه ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات، تحریر و تنظیم نموده، آن را به نقد کشیده و تهذیب و تکمیل کرده است. متن کتاب یک متن تحلیلى - انتقادى است و نوآورى در همه بخشهاى آن - حداقل در تبیین - به چشم مىخورد...<ref>مقدمه مصحح، صفحه ده</ref>خود او در مقدمه، شیوه نگارش را چنین توضیح داده است: «باید دانست که من در این کتاب تـرتیبى را رعـایت نـکردهام و گاهى خود را ملتزم به علمى نساختهام، بلکه غرضم طرح بحث بوده است؛ گرچه مـمکن اسـت در این بحث کار به بررسى علوم مختلف کشیده شده باشد...<ref>مرادخانی، زهرا، ص42؛ مقدمه مؤلف، ص2</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
سهروردى در مقدمه، این کتاب را به همه کسانى توصیه مىکند که تبحرى در علوم اسـتدلالى بـه دسـت نیاورده و بنابراین مسیر خود را در جهت حکمت متعالى اشـراق مـسدود کردهاند. وى در این مقدمه مىنویسد: «این کتاب داراى سه علم است که من به خواسته شما برادران نوشتهام. در این کتـاب مـباحث و قواعدى را آوردهام که در کتابهاى دیگر یافت نمىشود و بسیار سودمند است؛ آنـها نتیجه برداشتها و تأملات خود من است و درعینحال از روش مشائیان عدول نکردهام؛ گرچه نکات و لطایفى را در آن نهادهام که آنها بـه قـواعدى شـریف و افزون بر قواعد مشائیان اشاره دارد...<ref>همان، ص42-41؛ همان، ص2</ref> | سهروردى در مقدمه، این کتاب را به همه کسانى توصیه مىکند که تبحرى در علوم اسـتدلالى بـه دسـت نیاورده و بنابراین مسیر خود را در جهت حکمت متعالى اشـراق مـسدود کردهاند. وى در این مقدمه مىنویسد: «این کتاب داراى سه علم است که من به خواسته شما برادران نوشتهام. در این کتـاب مـباحث و قواعدى را آوردهام که در کتابهاى دیگر یافت نمىشود و بسیار سودمند است؛ آنـها نتیجه برداشتها و تأملات خود من است و درعینحال از روش مشائیان عدول نکردهام؛ گرچه نکات و لطایفى را در آن نهادهام که آنها بـه قـواعدى شـریف و افزون بر قواعد مشائیان اشاره دارد...<ref>همان، ص42-41؛ همان، ص2</ref> | ||
وی با پیشبینی اینکه پژوهشگران غیر ماهر در مطالعه «حكمة الإشراق» با چالش مواجه خواهند شد، جایگاه مطالعه کتاب را مشخص کرده و در مقدمه چنین مینویسد: این کتاب باید بعد از کتاب تلویحات و قبل از کتاب «حكمة الإشراق» خوانده شود؛ زیرا مادامی که انسان در علوم بحثى مهارت پیدا نکرده نمىتواند وارد بحث و تحقیق در حکمت اشراق گردد...<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه سیزده؛ مقدمه مؤلف، ص2</ref> | وی با پیشبینی اینکه پژوهشگران غیر ماهر در مطالعه «حكمة الإشراق» با چالش مواجه خواهند شد، جایگاه مطالعه کتاب را مشخص کرده و در مقدمه چنین مینویسد: این کتاب باید بعد از کتاب تلویحات و قبل از کتاب «حكمة الإشراق» خوانده شود؛ زیرا مادامی که انسان در علوم بحثى مهارت پیدا نکرده نمىتواند وارد بحث و تحقیق در حکمت اشراق گردد...<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه سیزده؛ مقدمه مؤلف، ص2</ref> | ||
وی رمزوار به چـگونگى انـتقال حـکمت اشراق از عهد باستان تا زمان خود اشاره مىکند؛ چنانکه از این اشارات برمىآید در نـظر او حـکمت حقیقى یکى است و حکیمانى که نام مىبرد همه شارحان یک حقیقت و مفسران یک پیام بودهاند. خمیره «حکمت خالده» که اساس آن از سوى هـرمس، والدالحـکماء، از طریق وحى و مکاشفه دریافت شده، بهوسیله دو سلسله از حکیمان ادامه یافته اسـت: دانـایان یونان و فرزانگان ایران. پس از اسلام ذوالنون مصرى در شاخه یونـانى و فـیثاغورسى و بـایزید بسطامى در شاخه ایرانى و خسروانى وارثان معنوى این حـکمت مـىشوند. خمیرهاى از حکماى خسروانى با طریقهاى از جریان فیثاغورسى و یونانى به هم مىپیوندند و به حـکیمانى مـىرسد که به «سکینه» یا مقام تمکین و یقـین و آرامـش قلبى دسـت یافتهاند...<ref>مرادخانی، زهرا، ص42</ref> | وی رمزوار به چـگونگى انـتقال حـکمت اشراق از عهد باستان تا زمان خود اشاره مىکند؛ چنانکه از این اشارات برمىآید در نـظر او حـکمت حقیقى یکى است و حکیمانى که نام مىبرد همه شارحان یک حقیقت و مفسران یک پیام بودهاند. خمیره «حکمت خالده» که اساس آن از سوى هـرمس، والدالحـکماء، از طریق وحى و مکاشفه دریافت شده، بهوسیله دو سلسله از حکیمان ادامه یافته اسـت: دانـایان یونان و فرزانگان ایران. پس از اسلام ذوالنون مصرى در شاخه یونـانى و فـیثاغورسى و بـایزید بسطامى در شاخه ایرانى و خسروانى وارثان معنوى این حـکمت مـىشوند. خمیرهاى از حکماى خسروانى با طریقهاى از جریان فیثاغورسى و یونانى به هم مىپیوندند و به حـکیمانى مـىرسد که به «سکینه» یا مقام تمکین و یقـین و آرامـش قلبى دسـت یافتهاند...<ref>مرادخانی، زهرا، ص42</ref> |
ویرایش