التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - 'ابن انبارى' به 'ابن انبارى ')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
خط ۴۶: خط ۴۶:
نويسنده در آغاز، طى مقدمه‌اى كوتاه به انگيزه خود از تدوين اين تفسير، شيوه تفسير و منابع و مآخذ آن مى‌پردازد. آن‌گاه برابر شيوه معمول بيشتر مفسران كه در آغاز تفسير، برخى از مباحث علوم قرآنى را يادآور مى‌شوند، به بحث و بررسى مختصر درباره بعضى از مباحث مى‌پردازد كه حدود 35 صفحه را دربر مى‌گيرد. برخى از مباحث علوم قرآنى مطرح شده در اين بخش بدين‌ترتيب است: تعريف قرآن، اسامى قرآن، كيفيت نزول، مكى و مدنى، جمع قرآن در زمان رسول الله(ص) و در زمان ابوبكر و عثمان، رسم‌الخط عثمانى، قرائات هفت‌گانه، اعجاز قرآن و وجوه آن، ترجمه قرآن، حروف مقطعه، تشبيه، استعاره، كنايه، تعريض و مجاز در قرآن.
نويسنده در آغاز، طى مقدمه‌اى كوتاه به انگيزه خود از تدوين اين تفسير، شيوه تفسير و منابع و مآخذ آن مى‌پردازد. آن‌گاه برابر شيوه معمول بيشتر مفسران كه در آغاز تفسير، برخى از مباحث علوم قرآنى را يادآور مى‌شوند، به بحث و بررسى مختصر درباره بعضى از مباحث مى‌پردازد كه حدود 35 صفحه را دربر مى‌گيرد. برخى از مباحث علوم قرآنى مطرح شده در اين بخش بدين‌ترتيب است: تعريف قرآن، اسامى قرآن، كيفيت نزول، مكى و مدنى، جمع قرآن در زمان رسول الله(ص) و در زمان ابوبكر و عثمان، رسم‌الخط عثمانى، قرائات هفت‌گانه، اعجاز قرآن و وجوه آن، ترجمه قرآن، حروف مقطعه، تشبيه، استعاره، كنايه، تعريض و مجاز در قرآن.


ايشان به اختصار درباره هر يك از گزاره‌هاى ياد شده مطالبى را مطرح و ديدگاه خود را درباره آن بيان داشته است. و نيز به مانند برخى تفاسير در ذيل بعضى آيات، مباحث عمده علوم قرآنى را آورده است؛ مثلاً در ذيل آيه 7 سوره آل عمران ...<ref>ج 3، ص 149</ref> درباره محكم و متشابه نكاتى يادآور شده است. از اين‌رو مباحث مهم علوم قرآنى به اختصار در مقدمه تفسير و در ضمن تفسير آيات قرآنى مطرح شده است كه براى دست‌يابى و اطلاع از موارد عنوان شده، رجوع به جلد 31 و 32 تفسير كه در بردارنده فهرست موضوعات قرآن و تفسير است، ضروى مى‌نمايد.
ايشان به اختصار درباره هر يك از گزاره‌هاى ياد شده مطالبى را مطرح و ديدگاه خود را درباره آن بيان داشته است. و نيز به مانند برخى تفاسير در ذيل بعضى آيات، مباحث عمده علوم قرآنى را آورده است؛ مثلاً در ذيل آيه 7 سوره آل عمران ...<ref>ج 3، ص 149</ref>درباره محكم و متشابه نكاتى يادآور شده است. از اين‌رو مباحث مهم علوم قرآنى به اختصار در مقدمه تفسير و در ضمن تفسير آيات قرآنى مطرح شده است كه براى دست‌يابى و اطلاع از موارد عنوان شده، رجوع به جلد 31 و 32 تفسير كه در بردارنده فهرست موضوعات قرآن و تفسير است، ضروى مى‌نمايد.


پس از مقدمه تفسير و مباحث علوم قرآنى، تفسير آيات آغاز گرديده و از ابتداى قرآن تا پايان آن به ترتيب سوره‌ها، هر سوره به چندين بخش تقسيم گرديده و نكته‌هاى گوناگون تفسيرى آن مطرح شده است.
پس از مقدمه تفسير و مباحث علوم قرآنى، تفسير آيات آغاز گرديده و از ابتداى قرآن تا پايان آن به ترتيب سوره‌ها، هر سوره به چندين بخش تقسيم گرديده و نكته‌هاى گوناگون تفسيرى آن مطرح شده است.
خط ۶۸: خط ۶۸:
الف) اعراب آيات: مفسر هر سوره را به چند بخش از آيات تقسيم كرده و در آغاز اعراب كلمه‌ها و جمله‌هايى را كه در آيه، وجه اعرابى آنها مشكل بوده يا داراى چند وجه است، بيان كرده است؛ از اين‌رو فقط نقش كلمه و يا جمله را در آيات يادآور شده كه در فارسى اصطلاحاً «تركيب» ناميده مى‌شود. ولى درباره خود كلمه (تجزيه آن) در موارد محدودى مطالبى را آورده است؛ به اين دليل كه علم صرف و لغت و مفردات به اين مهم اختصاص دارد و لزومى ندارد به آن پرداخته شود. اين بخش (اعراب آيات) در تمامى تفسير، بدون استثناء، پس از يادآورى هر بخش از آيات آورده شده است.
الف) اعراب آيات: مفسر هر سوره را به چند بخش از آيات تقسيم كرده و در آغاز اعراب كلمه‌ها و جمله‌هايى را كه در آيه، وجه اعرابى آنها مشكل بوده يا داراى چند وجه است، بيان كرده است؛ از اين‌رو فقط نقش كلمه و يا جمله را در آيات يادآور شده كه در فارسى اصطلاحاً «تركيب» ناميده مى‌شود. ولى درباره خود كلمه (تجزيه آن) در موارد محدودى مطالبى را آورده است؛ به اين دليل كه علم صرف و لغت و مفردات به اين مهم اختصاص دارد و لزومى ندارد به آن پرداخته شود. اين بخش (اعراب آيات) در تمامى تفسير، بدون استثناء، پس از يادآورى هر بخش از آيات آورده شده است.


مأخذ و منبع تفسير در اين بخش «البيان في غريب إعراب القرآن» ابوالبركات [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]  است؛ ولى از تفسير قرطبى و كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و ديگر تفاسير هم سود جسته است كه گاهى مفسر نيز با درايت خويش پاره‌اى از موارد را برترى داده و در حقيقت ديدگاه خويش را بيان كرده است ...<ref>متن كتاب، جلد 1، پاورقى صفحه 72</ref> در واقع اين بخش از تفسير كه در برگيرنده تمامى آيات قرآن است، خود يك دوره كامل اعراب قرآن بوده و بخش زيادى از تفسير را به خود اختصاص داده است.
مأخذ و منبع تفسير در اين بخش «البيان في غريب إعراب القرآن» ابوالبركات [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]  است؛ ولى از تفسير قرطبى و كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و ديگر تفاسير هم سود جسته است كه گاهى مفسر نيز با درايت خويش پاره‌اى از موارد را برترى داده و در حقيقت ديدگاه خويش را بيان كرده است ...<ref>متن كتاب، جلد 1، پاورقى صفحه 72</ref>در واقع اين بخش از تفسير كه در برگيرنده تمامى آيات قرآن است، خود يك دوره كامل اعراب قرآن بوده و بخش زيادى از تفسير را به خود اختصاص داده است.


ب) بلاغت آيات: اين بخش، پس از فصل اعراب در سرتاسر تفسير ديده مى‌شود. در زير عنوان بلاغت، مصاديق موضوعى و مباحث علوم بلاغت (معانى، بيان و بديع) مطرح شده و با آيات قرآنى تطبيق گرديده است؛ مثلاً درباره آيه دوم سوره بقره چنين آمده است: ''' «ذلك الكتاب» ''' ذلك اسم اشاره دور است كه به جاى اسم اشاره نزديك آمده و علت آن بلندمرتبگى قرآن است. ''' «هدى للمتقين» ''' مجاز مرسل است، زيرا كه هدايت به قرآن نسبت داده شده است، ولى در حقيقت هادى خداوند است. فصل «بلاغت» در زير هر بخش از آيات، بيانگر اعجاز بيانى قرآن بوده و بسيار مفيد و سودمند است و خواننده را از رجوع به تفاسير ادبى بى‌نياز مى‌كند.
ب) بلاغت آيات: اين بخش، پس از فصل اعراب در سرتاسر تفسير ديده مى‌شود. در زير عنوان بلاغت، مصاديق موضوعى و مباحث علوم بلاغت (معانى، بيان و بديع) مطرح شده و با آيات قرآنى تطبيق گرديده است؛ مثلاً درباره آيه دوم سوره بقره چنين آمده است: ''' «ذلك الكتاب» ''' ذلك اسم اشاره دور است كه به جاى اسم اشاره نزديك آمده و علت آن بلندمرتبگى قرآن است. ''' «هدى للمتقين» ''' مجاز مرسل است، زيرا كه هدايت به قرآن نسبت داده شده است، ولى در حقيقت هادى خداوند است. فصل «بلاغت» در زير هر بخش از آيات، بيانگر اعجاز بيانى قرآن بوده و بسيار مفيد و سودمند است و خواننده را از رجوع به تفاسير ادبى بى‌نياز مى‌كند.
خط ۹۶: خط ۹۶:
برخى از آيات بدون سبب خاص نازل گرديده و برخى ديگر با توجه به يك سبب و قضيه خاص نازل شده‌اند كه در مرتبه اول، آن آيات اشاره به آن سبب دارد، هر چند سبب نزول خاص، مخصص حكم آيه نيست و در موارد همانند آن، قابل تطبيق و جارى است.
برخى از آيات بدون سبب خاص نازل گرديده و برخى ديگر با توجه به يك سبب و قضيه خاص نازل شده‌اند كه در مرتبه اول، آن آيات اشاره به آن سبب دارد، هر چند سبب نزول خاص، مخصص حكم آيه نيست و در موارد همانند آن، قابل تطبيق و جارى است.


از اين‌رو دكتر زحيلى در مواردى كه آيات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زير عنوان «سبب النزول» روايات گوناگونى را كه در اين‌باره وارد گرديده به اختصار بيان كرده و برخى را بر برخى ديگر برترى داده است. هرچند در پاره‌اى از موارد، راه درست را نپيموده است؛ مثلاً درباره سوره دهر، آيه 8 و 9 تمامى مفسران اماميه و برخى از دانشمندان اهل سنت، شأن نزول آن را درباره على(ع) و فاطمه (س) و حسنين(ع) مى‌دانند، ولى ايشان ضمن نقل اين قضيه و استناد آن به مفسران، اين شأن نزول را صحيح نمى‌داند ...<ref>همان، ج 29، ص 287</ref> در اين بخش، منابع و مآخذ مفسر، با توجه به آنچه كه در مقدمه آمده است ...<ref>مقدمه، ج 1، ص 10</ref> و همچنين آن‌گونه كه در جلدهاى گوناگون تفسير نيز به آن اشاره شده است، اسباب النزول واحدى، تفسير در المنثور [[سيوطى]] و تفسير خازن است ...<ref>فصلنامه بينات، شماره 2، ص 117</ref> هر چند گاهى به تفاسير و جوامع حديثى مشهور ديگر نيز رجوع شده است؛ مانند: تفسير طبرى و [[صحيح بخارى]] ...<ref>متن كتاب، ج 2 ص 211 و 227</ref> ايشان در هر مورد مأخذ و مرجعى كه از آن نقل كرده، و در هنگام نقل روايات سبب نزول، سلسله سند و راوى و صحابى نقل كننده و حاضر در جريان واقعه را يادآور مى‌شود.
از اين‌رو دكتر زحيلى در مواردى كه آيات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زير عنوان «سبب النزول» روايات گوناگونى را كه در اين‌باره وارد گرديده به اختصار بيان كرده و برخى را بر برخى ديگر برترى داده است. هرچند در پاره‌اى از موارد، راه درست را نپيموده است؛ مثلاً درباره سوره دهر، آيه 8 و 9 تمامى مفسران اماميه و برخى از دانشمندان اهل سنت، شأن نزول آن را درباره على(ع) و فاطمه (س) و حسنين(ع) مى‌دانند، ولى ايشان ضمن نقل اين قضيه و استناد آن به مفسران، اين شأن نزول را صحيح نمى‌داند ...<ref>همان، ج 29، ص 287</ref>در اين بخش، منابع و مآخذ مفسر، با توجه به آنچه كه در مقدمه آمده است ...<ref>مقدمه، ج 1، ص 10</ref>و همچنين آن‌گونه كه در جلدهاى گوناگون تفسير نيز به آن اشاره شده است، اسباب النزول واحدى، تفسير در المنثور [[سيوطى]] و تفسير خازن است ...<ref>فصلنامه بينات، شماره 2، ص 117</ref>هر چند گاهى به تفاسير و جوامع حديثى مشهور ديگر نيز رجوع شده است؛ مانند: تفسير طبرى و [[صحيح بخارى]] ...<ref>متن كتاب، ج 2 ص 211 و 227</ref>ايشان در هر مورد مأخذ و مرجعى كه از آن نقل كرده، و در هنگام نقل روايات سبب نزول، سلسله سند و راوى و صحابى نقل كننده و حاضر در جريان واقعه را يادآور مى‌شود.


دكتر زحيلى درباره بحث «اسباب نزول» در تفسير خود مى‌نويسد: «من در اين ت‌فسير كوشيده‌ام تا شأن نزول‌هايى را كه صحيح نيست، ذكر نكنم، همچنين از ميان برخى اسرائيليات و سخنانى كه از بنى‌اسرائيل از طريق كتاب‌هاى كعب الاحبار و وهب بن منبه در كتاب‌هاى ما وارد شده و فرهنگ بعضى از مسلمان‌ها متأثر از آن شده است و تصور كرده‌اند كه اين‌ها از پيامبر(ص) است، ولى روشن شده كه اين‌گونه مطالب، از بنى‌اسرائيل است، پرهيز نموده‌ام و هر مطلبى را كه غيرصحيح بود، ذكر نكرده‌ام و...» ...<ref>فصلنامه بينات، ش 2، ص 116</ref>
دكتر زحيلى درباره بحث «اسباب نزول» در تفسير خود مى‌نويسد: «من در اين ت‌فسير كوشيده‌ام تا شأن نزول‌هايى را كه صحيح نيست، ذكر نكنم، همچنين از ميان برخى اسرائيليات و سخنانى كه از بنى‌اسرائيل از طريق كتاب‌هاى كعب الاحبار و وهب بن منبه در كتاب‌هاى ما وارد شده و فرهنگ بعضى از مسلمان‌ها متأثر از آن شده است و تصور كرده‌اند كه اين‌ها از پيامبر(ص) است، ولى روشن شده كه اين‌گونه مطالب، از بنى‌اسرائيل است، پرهيز نموده‌ام و هر مطلبى را كه غيرصحيح بود، ذكر نكرده‌ام و...» ...<ref>فصلنامه بينات، ش 2، ص 116</ref>
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
دكتر وهبه زحيلى در تفسير خود، در آغاز هر سوره، ارتباط آن را با سوره پيشين يادآور شده است؛ از اين‌رو توانسته است به پاره‌اى از نكته‌هاى تفسيرى از اين زاويه دست يابد.
دكتر وهبه زحيلى در تفسير خود، در آغاز هر سوره، ارتباط آن را با سوره پيشين يادآور شده است؛ از اين‌رو توانسته است به پاره‌اى از نكته‌هاى تفسيرى از اين زاويه دست يابد.


تناسب سُوَر عموماً براى مفسرانى داراى اهميت بيشتر است كه ديدگاه توقيفى بودن ترتيب سوره‌ها را پذيرفته‌اند و نويسنده از اين جمله است ...<ref>متن كتاب، ج 1، ص 23</ref> درباره تناسب آيات نيز ايشان غافل نبوده و در برخى مواضع آيات كه تناسب، مشهود و آشكار بوده است فصلى را با عنوان «المناسبة» به اين مهم، اختصاص داده و به اختصار مطالب مفيدى را يادآور شده است. ذكر اين نكته خالى از فايده نيست كه تناسب آيات و فهم ارتباط آنها با يكديگر، ناگفته‌هاى فراوانى را در قرآن هويدا مى‌سازد كه جز از اين راه، از راه ديگر، فهم آن ممكن نيست؛ از اين‌روى تناسب آيات بيش‌تر از تناسب سُوَر در فهم آيات كاربرد دارد.
تناسب سُوَر عموماً براى مفسرانى داراى اهميت بيشتر است كه ديدگاه توقيفى بودن ترتيب سوره‌ها را پذيرفته‌اند و نويسنده از اين جمله است ...<ref>متن كتاب، ج 1، ص 23</ref>درباره تناسب آيات نيز ايشان غافل نبوده و در برخى مواضع آيات كه تناسب، مشهود و آشكار بوده است فصلى را با عنوان «المناسبة» به اين مهم، اختصاص داده و به اختصار مطالب مفيدى را يادآور شده است. ذكر اين نكته خالى از فايده نيست كه تناسب آيات و فهم ارتباط آنها با يكديگر، ناگفته‌هاى فراوانى را در قرآن هويدا مى‌سازد كه جز از اين راه، از راه ديگر، فهم آن ممكن نيست؛ از اين‌روى تناسب آيات بيش‌تر از تناسب سُوَر در فهم آيات كاربرد دارد.


== گرايش تفسير ==
== گرايش تفسير ==




مراد از گرايش تفسيرى اين است كه مفسر بيش‌تر به چه مباحث و موضوعاتى در قرآن، توجه كرده و يا كدام دسته از موضوعات قرآنى را به شرح بيان داشته و فرع‌ها و دليل‌هاى آن را يادآور شده است؛ از اين‌رو به نظر مى‌رسد كه تفسير المنير داراى گرايش فقهى است، و شايد اين زمينه را تحصيل و تدريس مفسر درباره فقه مذاهب به‌وجود آورده است. در ذيل بحث «آيات الأحكام» شرح آراى فقهى مذاهب اربعه به چشم مى‌خورد و به ياد كرد دليل‌ها و رد پاره‌اى از ديدگاه‌هاى فقهى پرداخته شده است؛ به عنوان مثال در جزء دوم تفسير كه حدود چهارصد صفحه است و اختصاص به تفسير سوره بقره ...<ref>آيات 142-252</ref> دارد، مطالب فقهى زير به چشم مى‌خورد: تحويل قبله، سعى بين صفا و مروه، خوردنى‌هاى حلال و حرام، ميته و احكام آن، قصاص، وصيت، روزه و احكام آن، حج و احكام آن، شراب و قمار و مراحل تحريم آن. هر چند سوره بقره در بردارنده آيات فراوان فقهى است، ولى مفسر در ذيل آيات آن به تفصيل، مباحث ياد شده را مطرح كرده و اختلاف مذاهب اربعه را بيان كرده است. هر چند متأسفانه به فقه ديگر مذاهب همچون اماميه كه داراى فقه غنى و استوار و پويا و متكى به روايات معصومان(ع) است، يا هيچ اشاره نشده و يا بسيار اندك و در موارد محدودى، ديدگاه فقهى شيعه بيان شده است.
مراد از گرايش تفسيرى اين است كه مفسر بيش‌تر به چه مباحث و موضوعاتى در قرآن، توجه كرده و يا كدام دسته از موضوعات قرآنى را به شرح بيان داشته و فرع‌ها و دليل‌هاى آن را يادآور شده است؛ از اين‌رو به نظر مى‌رسد كه تفسير المنير داراى گرايش فقهى است، و شايد اين زمينه را تحصيل و تدريس مفسر درباره فقه مذاهب به‌وجود آورده است. در ذيل بحث «آيات الأحكام» شرح آراى فقهى مذاهب اربعه به چشم مى‌خورد و به ياد كرد دليل‌ها و رد پاره‌اى از ديدگاه‌هاى فقهى پرداخته شده است؛ به عنوان مثال در جزء دوم تفسير كه حدود چهارصد صفحه است و اختصاص به تفسير سوره بقره ...<ref>آيات 142-252</ref>دارد، مطالب فقهى زير به چشم مى‌خورد: تحويل قبله، سعى بين صفا و مروه، خوردنى‌هاى حلال و حرام، ميته و احكام آن، قصاص، وصيت، روزه و احكام آن، حج و احكام آن، شراب و قمار و مراحل تحريم آن. هر چند سوره بقره در بردارنده آيات فراوان فقهى است، ولى مفسر در ذيل آيات آن به تفصيل، مباحث ياد شده را مطرح كرده و اختلاف مذاهب اربعه را بيان كرده است. هر چند متأسفانه به فقه ديگر مذاهب همچون اماميه كه داراى فقه غنى و استوار و پويا و متكى به روايات معصومان(ع) است، يا هيچ اشاره نشده و يا بسيار اندك و در موارد محدودى، ديدگاه فقهى شيعه بيان شده است.


همچنين بخش «فقه الحياة و الأحكام» كه در سراسر تفسير بدون استثناء وجود دارد، در بردارنده برداشت از آيات و احكام آن (وضعيّه و تكليفيه) است كه خود نشانگر توجه مفسر به برداشت‌هاى فقهى از آيات است.
همچنين بخش «فقه الحياة و الأحكام» كه در سراسر تفسير بدون استثناء وجود دارد، در بردارنده برداشت از آيات و احكام آن (وضعيّه و تكليفيه) است كه خود نشانگر توجه مفسر به برداشت‌هاى فقهى از آيات است.


البته روش ايشان در تفسير روش تحليلى است كه عقلى و اجتهادى محسوب مى‌گردد و از جهتى به تقارب بين مذاهب نظر دارد. ...<ref>المفسرون حياتهم و منهجهم، ص 685</ref> از لحاظ فكرى، گاه گرايش اشعرى‌گرى خود را در اين تفسير نمايانده است؛ از جمله در مسئله رؤيت كه طبق مذهب ظاهرگرايان گذشته رفتار نموده است ...<ref>تفسير و مفسران، ج 2، ص 507 و المنير، جزء 7، ص 316</ref>
البته روش ايشان در تفسير روش تحليلى است كه عقلى و اجتهادى محسوب مى‌گردد و از جهتى به تقارب بين مذاهب نظر دارد. ...<ref>المفسرون حياتهم و منهجهم، ص 685</ref>از لحاظ فكرى، گاه گرايش اشعرى‌گرى خود را در اين تفسير نمايانده است؛ از جمله در مسئله رؤيت كه طبق مذهب ظاهرگرايان گذشته رفتار نموده است ...<ref>تفسير و مفسران، ج 2، ص 507 و المنير، جزء 7، ص 316</ref>


== منابع تفسير ==
== منابع تفسير ==
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
د) گرايش اشعرى‌گرى در تفسير: از جمله در مسئله رؤيت كه طبق مذهب ظاهرگرايان گذشته رفتار نموده است ...<ref>تفسير و مفسران ج 2 ص507</ref>و...<ref>متن كتاب، جزء 7، ص316</ref>
د) گرايش اشعرى‌گرى در تفسير: از جمله در مسئله رؤيت كه طبق مذهب ظاهرگرايان گذشته رفتار نموده است ...<ref>تفسير و مفسران ج 2 ص507</ref>و...<ref>متن كتاب، جزء 7، ص316</ref>


ه‍)عدم توجه به مسائل علمى: در لابلاى تفسير از توجه به مسائل علمى كه امكان اشاره به آنها در قرآن وجود دارد غفلت ورزيده است ...<ref>تفسير و مفسران، ج 2 ص507</ref> ضمن اينكه در بعضى موارد توضيحات علمى مناسبى داشته است؛ مانند: كروى بودن زمين ...<ref>متن كتاب، جزء 30 ص47 و جزء 13 ص108</ref>
ه‍)عدم توجه به مسائل علمى: در لابلاى تفسير از توجه به مسائل علمى كه امكان اشاره به آنها در قرآن وجود دارد غفلت ورزيده است ...<ref>تفسير و مفسران، ج 2 ص507</ref>ضمن اينكه در بعضى موارد توضيحات علمى مناسبى داشته است؛ مانند: كروى بودن زمين ...<ref>متن كتاب، جزء 30 ص47 و جزء 13 ص108</ref>


و) دو فهرست در يك فهرست: فهرست مندرج در مجلد 16 اين تفسير، هم فهرست موضوعى آيات قرآن و هم فهرست موضوعى تفسير است و چون همان‌گونه كه پيش از اين يادآور شديم مفسر براى هر بخش از آيات، عنوانى مشخص كرده، همان عناوين را به شكل فهرست موضوعى آيات قرآن دانسته و با فهرست تفسير تلفيق كرده و در قالب يك فهرست بر اساس حروف الفبا، درست كرده است.
و) دو فهرست در يك فهرست: فهرست مندرج در مجلد 16 اين تفسير، هم فهرست موضوعى آيات قرآن و هم فهرست موضوعى تفسير است و چون همان‌گونه كه پيش از اين يادآور شديم مفسر براى هر بخش از آيات، عنوانى مشخص كرده، همان عناوين را به شكل فهرست موضوعى آيات قرآن دانسته و با فهرست تفسير تلفيق كرده و در قالب يك فهرست بر اساس حروف الفبا، درست كرده است.
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
به‌نظر مى‌رسد صحيح و دقيق چنين بود كه دو فهرست جداگانه براى اين تفسير نوشته مى‌شد، يكى فهرست موضوعات آيات قرآن و ديگرى فهرست موضوعات و مطالب تفسير، هر چند فهرست موضوع‌هاى آيات قرآن، در گذشته توسط دانشمندان و قرآن‌پژوهان به شيوه‌هاى گوناگون نوشته شده و منتشر گرديده است. از اين‌روى در هم آميختن اين دو فهرست نيكو به نظر نمى‌رسد؛ زيرا بيشتر فهرست‌هاى تفسيرى،فهرست موضوعى تفسير را دربر دارد و فهرست موضوعى قرآن را دربر نمى‌گيرد.
به‌نظر مى‌رسد صحيح و دقيق چنين بود كه دو فهرست جداگانه براى اين تفسير نوشته مى‌شد، يكى فهرست موضوعات آيات قرآن و ديگرى فهرست موضوعات و مطالب تفسير، هر چند فهرست موضوع‌هاى آيات قرآن، در گذشته توسط دانشمندان و قرآن‌پژوهان به شيوه‌هاى گوناگون نوشته شده و منتشر گرديده است. از اين‌روى در هم آميختن اين دو فهرست نيكو به نظر نمى‌رسد؛ زيرا بيشتر فهرست‌هاى تفسيرى،فهرست موضوعى تفسير را دربر دارد و فهرست موضوعى قرآن را دربر نمى‌گيرد.


ز) فهرست نشدن اعلام ياد شده در تفسير: در فهرست موضوعى، اعلام و اشخاص گوناگونى كه در آيات قرآنى و يا در تفسير، چه به عنوان تأويل و چه به عنوان تنزيل از آنان ياد شده، ديده مى‌شوند؛ مانند: فرعون، ابولهب، ابوجهل و...و نيز يعقوب(ع)، يوسف(ع) و... ولى برخى از اعلام كه در تفسير مطالبى درباره آنان وارد شده در اين فهرست ديده نمى‌شود؛ از اين‌روى خواننده پس از مراجعه به فهرست و نديدن نام آنان، تصور مى‌كند كه در جلدهاى گوناگون تفسير از اين افراد يادى نگرديده و درباره آنان مطلبى آورده نشده است، درحالى‌كه چنين نيست؛ مثلاً درباره اعلام ذيل در تفسير مطالبى به چشم مى‌خورد ولى در فهرست (جزء 31 و 32) اين اعلام وجود ندارد: وليد بن عقبه ...<ref>ج 24، ص226</ref>، بخت النصر ...<ref>ج 15، ص24</ref> و....  
ز) فهرست نشدن اعلام ياد شده در تفسير: در فهرست موضوعى، اعلام و اشخاص گوناگونى كه در آيات قرآنى و يا در تفسير، چه به عنوان تأويل و چه به عنوان تنزيل از آنان ياد شده، ديده مى‌شوند؛ مانند: فرعون، ابولهب، ابوجهل و...و نيز يعقوب(ع)، يوسف(ع) و... ولى برخى از اعلام كه در تفسير مطالبى درباره آنان وارد شده در اين فهرست ديده نمى‌شود؛ از اين‌روى خواننده پس از مراجعه به فهرست و نديدن نام آنان، تصور مى‌كند كه در جلدهاى گوناگون تفسير از اين افراد يادى نگرديده و درباره آنان مطلبى آورده نشده است، درحالى‌كه چنين نيست؛ مثلاً درباره اعلام ذيل در تفسير مطالبى به چشم مى‌خورد ولى در فهرست (جزء 31 و 32) اين اعلام وجود ندارد: وليد بن عقبه ...<ref>ج 24، ص226</ref>، بخت النصر ...<ref>ج 15، ص24</ref>و....  


== نسخه‌شناسى ==
== نسخه‌شناسى ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش