لا ضرر و لا ضرار (صدر، محمدباقر): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد كمال حيدرى' به 'سيد كمال حيدرى ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:




«قاعده لا ضرر و لا ضرار(للشهيد الصدر)»، اثر [[حیدری، کمال|سيد كمال حيدرى]] ، به بحث و بررسى قاعده «لا ضرر و لا ضرار فى الاسلام»، از ديدگاه آیت‌الله شهيد محمد باقر صدر پرداخته است.
'''قاعده لا ضرر و لا ضرار(للشهيد الصدر)'''، اثر [[حیدری، کمال|سيد كمال حيدرى]] ، به بحث و بررسى قاعده «لا ضرر و لا ضرار فى الاسلام»، از ديدگاه آیت‌الله شهيد محمد باقر صدر پرداخته است.


كتاب، به زبان عربى و در سال 1420ق، نوشته شده است.
كتاب، به زبان عربى و در سال 1420ق، نوشته شده است.
خط ۶۳: خط ۶۳:
نويسنده، در مقدمه، به بيان و بررسى خصوصيات كلى افكار [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] پرداخته و آن را در سه خصوصيت كلى زير، خلاصه كرده است:
نويسنده، در مقدمه، به بيان و بررسى خصوصيات كلى افكار [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] پرداخته و آن را در سه خصوصيت كلى زير، خلاصه كرده است:


1. ابداعات ايشان در نظريات انسان‌شناسى؛
# ابداعات ايشان در نظريات انسان‌شناسى؛
 
# تفصيل و شاخه و برگ دادن به مسائل؛
2. تفصيل و شاخه و برگ دادن به مسائل؛
# وقوف و تسلط بر قواعد استنباط.
 
3. وقوف و تسلط بر قواعد استنباط.


فصل اول، پيرامون اثبات سند احاديث دال بر قاعده «لا ضرر و لا ضرار» مى‌باشد. روايات مربوط به اين قاعده، بسيارند، ولى نويسنده معتقد است كه اهم آنها، به سه طايفه زير بازمى‌گردند:
فصل اول، پيرامون اثبات سند احاديث دال بر قاعده «لا ضرر و لا ضرار» مى‌باشد. روايات مربوط به اين قاعده، بسيارند، ولى نويسنده معتقد است كه اهم آنها، به سه طايفه زير بازمى‌گردند:


1. رواياتى از پيامبر(ص) كه به ماجراى سمرة بن جندب انصارى اشاره دارد كه در آنها از اين قاعده، با عبارت «لا ضرر و لا ضرار» تعبير شده است؛
# رواياتى از پيامبر(ص) كه به ماجراى سمرة بن جندب انصارى اشاره دارد كه در آنها از اين قاعده، با عبارت «لا ضرر و لا ضرار» تعبير شده است؛
 
# رواياتى كه متضمن اين قاعده بوده و در مقام استعراض و قضاوت بين دو طايفه مى‌باشند؛
2. رواياتى كه متضمن اين قاعده بوده و در مقام استعراض و قضاوت بين دو طايفه مى‌باشند؛
# رواياتى كه اين عبارت را نقل كرده‌اند، بدون اينكه متعلق به مورد معينى باشند.
 
3. رواياتى كه اين عبارت را نقل كرده‌اند، بدون اينكه متعلق به مورد معينى باشند.


نويسنده، معتقد است براى اثبات صدور اين عبارت، طرق متفاوتى وجود دارد كه نتايج، آثار و روش استدلال هر يك، متفاوت با ديگرى است. اين طرق، عبارتند از:
نويسنده، معتقد است براى اثبات صدور اين عبارت، طرق متفاوتى وجود دارد كه نتايج، آثار و روش استدلال هر يك، متفاوت با ديگرى است. اين طرق، عبارتند از:


1. تطبيق قواعد سند بر اين روايات؛
# تطبيق قواعد سند بر اين روايات؛
 
# اثبات تواتر اجمالى در باره صدور اين عبارت از معصوم(ع)؛
2. اثبات تواتر اجمالى در باره صدور اين عبارت از معصوم(ع)؛
# تصحيح مراسيل با التزام به اينكه خبر مرسل در صورتى حجت است كه دو قيد در آن موجود باشد:
 
#:الف) مرسِل، از همان آغاز، خبر از صدور نص از معصوم(ع) بدهد، نه خبر از روايت از او كه در اين صورت، مدلول حكايت، نفس قول معصوم(ع) است؛
3. تصحيح مراسيل با التزام به اينكه خبر مرسل در صورتى حجت است كه دو قيد در آن موجود باشد:
#:ب) احتمال استناد اخبار مرسِل به حس، وجود داشته باشد؛
 
#اثبات متواتر منقول بودن اين روايات؛ نويسنده، معتقد است هر چند كه تواتر حسى اين قاعده ثابت نشده است، اما فخر المحققين در «ايضاح»، تواتر اين قاعده را نقل كرده است؛ هر چند كه صيغه معينى را براى آن ذكر نكرده است. به باور وى، اين تواتر، در حد اجماع منقول مى‌باشد؛
الف) مرسِل، از همان آغاز، خبر از صدور نص از معصوم(ع) بدهد، نه خبر از روايت از او كه در اين صورت، مدلول حكايت، نفس قول معصوم(ع) است؛
#تصحيح موجود در كتب اربعه.
 
ب) احتمال استناد اخبار مرسِل به حس، وجود داشته باشد؛
 
4. اثبات متواتر منقول بودن اين روايات؛ نويسنده، معتقد است هر چند كه تواتر حسى اين قاعده ثابت نشده است، اما فخر المحققين در «ايضاح»، تواتر اين قاعده را نقل كرده است؛ هر چند كه صيغه معينى را براى آن ذكر نكرده است. به باور وى، اين تواتر، در حد اجماع منقول مى‌باشد؛
 
5. تصحيح موجود در كتب اربعه.


فصل دوم، بررسى متن اين روايات است كه در سه جهت زير، بحث شده است:
فصل دوم، بررسى متن اين روايات است كه در سه جهت زير، بحث شده است:


1. تعيين متن روايات مربوط به سمرة بن جندب: برخى از روايات اين طايفه، خالى از ذكر قاعده مذكور مى‌باشد، برخى، قاعده را به همراه «على المؤمن» ذكر كرده و در برخى، قاعده، بدون زيادت ذكر شده است كه نوع سوم را مشايخ ثلاث نقل كرده‌اند، ولى برخى از عبارات آن، داراى اختلاف مى‌باشد؛
#تعيين متن روايات مربوط به سمرة بن جندب: برخى از روايات اين طايفه، خالى از ذكر قاعده مذكور مى‌باشد، برخى، قاعده را به همراه «على المؤمن» ذكر كرده و در برخى، قاعده، بدون زيادت ذكر شده است كه نوع سوم را مشايخ ثلاث نقل كرده‌اند، ولى برخى از عبارات آن، داراى اختلاف مى‌باشد؛
 
#تعيين متن در رواياتى كه به قضاوت پيامبر(ص) بين دو گروه دلالت دارند و به دو طريق نقل شده‌اند:
2. تعيين متن در رواياتى كه به قضاوت پيامبر(ص) بين دو گروه دلالت دارند و به دو طريق نقل شده‌اند:
#:الف) طريقى كه منتهى به عقبة بن خالد به نقل از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مى‌شود كه دو روايت مى‌باشد: يكى در باب شفعه و ديگرى در باب احياى موات؛
 
#:ب) طريقى كه به عبادة بن صامت به نقل از پيامبر(ص) ختم مى‌شود؛
الف) طريقى كه منتهى به عقبة بن خالد به نقل از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مى‌شود كه دو روايت مى‌باشد: يكى در باب شفعه و ديگرى در باب احياى موات؛
#بررسى روايات مرسله دو طايفه اول از حيث تعيين متن.
 
ب) طريقى كه به عبادة بن صامت به نقل از پيامبر(ص) ختم مى‌شود؛
 
3. بررسى روايات مرسله دو طايفه اول از حيث تعيين متن.


فصل سوم، در دو مبحث زير، به تشريح مفردات حديث اختصاص يافته است:
فصل سوم، در دو مبحث زير، به تشريح مفردات حديث اختصاص يافته است:
خط ۱۱۵: خط ۱۰۱:
الف) بررسى مذاهب فقهيه در تفسير اين روايت كه در آن، سه نظريه زير، بررسى شده است:
الف) بررسى مذاهب فقهيه در تفسير اين روايت كه در آن، سه نظريه زير، بررسى شده است:


1. نظريه شيخ اعظم: وى معتقد است كه اين جمله، حكم ضررى را نفى مى‌كند؛ بدين معنى كه شارع، هيچ حكمى را كه منجر به ضرر كسى شود، جعل نكرده است.
# نظريه شيخ اعظم: وى معتقد است كه اين جمله، حكم ضررى را نفى مى‌كند؛ بدين معنى كه شارع، هيچ حكمى را كه منجر به ضرر كسى شود، جعل نكرده است.
 
# نظريه [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]  و متأخرين از ايشان: مفاد نظر ايشان، تدارك ضرر، مى‌باشد.
2. نظريه [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]  و متأخرين از ايشان: مفاد نظر ايشان، تدارك ضرر، مى‌باشد.
# نظريه مرحوم نراقى و جماعتى از محققين، مانند شيخ الشريعة: نظر ايشان، حرمت ضرر مى‌باشد و مبتنى بر دو مسلك زير است:
 
3. نظريه مرحوم نراقى و جماعتى از محققين، مانند شيخ الشريعة: نظر ايشان، حرمت ضرر مى‌باشد و مبتنى بر دو مسلك زير است:
 
1. استفاده حرمت تكليفيه فقط؛


2. استفاده نهى تكليفى و وضعى؛
# استفاده حرمت تكليفيه فقط؛
# استفاده نهى تكليفى و وضعى؛


ب) بررسى وجوه متصور، به حسب امكانات لغت عرب براى تفسير اين روايت كه پس از بررسى معانى مناسب هر يك از نظريات فوق، اقسام نفى موضوع، مورد بحث قرار گرفته است كه عبارتند از: نفى وجود تشريعى، استساغى و خارجى براى موضوع.
ب) بررسى وجوه متصور، به حسب امكانات لغت عرب براى تفسير اين روايت كه پس از بررسى معانى مناسب هر يك از نظريات فوق، اقسام نفى موضوع، مورد بحث قرار گرفته است كه عبارتند از: نفى وجود تشريعى، استساغى و خارجى براى موضوع.
خط ۱۲۹: خط ۱۱۲:
در پايان، نظريه مصنف در رابطه با اين قاعده بيان شده است. وى، معتقد است كه خودِ جمله «لا ضرر» به تنهايى، متضمن ظهورات زير مى‌باشد:
در پايان، نظريه مصنف در رابطه با اين قاعده بيان شده است. وى، معتقد است كه خودِ جمله «لا ضرر» به تنهايى، متضمن ظهورات زير مى‌باشد:


1. «لا» براى نفى مى‌باشد، نه نهى؛ زيرا «لا» بر جمله اسميه داخل شده كه به حسب طبع لغوى، براى نفى مى‌باشد؛
# «لا» براى نفى مى‌باشد، نه نهى؛ زيرا «لا» بر جمله اسميه داخل شده كه به حسب طبع لغوى، براى نفى مى‌باشد؛
 
# «لا» بر خلاف تصور برخى، به مقتضاى اصالت عدم تقدير، به ضرر تعلق دارد، نه به كلمه مقدّر؛
2. «لا» بر خلاف تصور برخى، به مقتضاى اصالت عدم تقدير، به ضرر تعلق دارد، نه به كلمه مقدّر؛
# «الضرر» در معناى حقيقى آن به كار رفته است، نه در معناى مجازى؛
 
# نفى در اين جمله، حقيقى و صريح مى‌باشد، نه كنايى و عنايى؛
3. «الضرر» در معناى حقيقى آن به كار رفته است، نه در معناى مجازى؛
# آنچه كه نفى شده، وجود حقيقى ضرر است، نه وجود عنايى و تشريعى آن و...
 
4. نفى در اين جمله، حقيقى و صريح مى‌باشد، نه كنايى و عنايى؛
 
5. آنچه كه نفى شده، وجود حقيقى ضرر است، نه وجود عنايى و تشريعى آن و...


در فصل پنجم، به اشكالات فقه الحديث اين روايت اشاره شده است. اين اشكالات عبارتند از:
در فصل پنجم، به اشكالات فقه الحديث اين روايت اشاره شده است. اين اشكالات عبارتند از:


1. كثرت تخصيص؛ بدين بيان كه در اسلام، احكام ضررى فراوانى در ابواب مختلف فقهى وجود دارد، مانند: ديات، قصاص، جهاد، حج، خمس، زكات، ضمان و... كه با اين حال، دعوى عدم وجود حكم ضررى در شريعت، مستلزم تخصيص اكثر خواهد بود؛
# كثرت تخصيص؛ بدين بيان كه در اسلام، احكام ضررى فراوانى در ابواب مختلف فقهى وجود دارد، مانند: ديات، قصاص، جهاد، حج، خمس، زكات، ضمان و... كه با اين حال، دعوى عدم وجود حكم ضررى در شريعت، مستلزم تخصيص اكثر خواهد بود؛
 
# تطبيق اين قاعده در برخى از روايات بر مسئله حق الشفعة؛ در حالى كه اگر شريك، حصه خود را به ديگرى بفروشد، ضررى پيش نخواهد آمد؛
2. تطبيق اين قاعده در برخى از روايات بر مسئله حق الشفعة؛ در حالى كه اگر شريك، حصه خود را به ديگرى بفروشد، ضررى پيش نخواهد آمد؛
# تطبيق اين قاعده بر مسئله «منع فضل الماء» و قضيه سمرة بن جندب.
 
3. تطبيق اين قاعده بر مسئله «منع فضل الماء» و قضيه سمرة بن جندب.


در پايان اين فصل، به تمام اين اشكالات، پاسخ مناسب داده شده است.
در پايان اين فصل، به تمام اين اشكالات، پاسخ مناسب داده شده است.
خط ۱۵۱: خط ۱۲۸:
در فصل ششم، برخى از مشكلاتى كه در تطبيق فقهى اين قاعده ذكر شده، بررسى شده است كه عبارتند از:
در فصل ششم، برخى از مشكلاتى كه در تطبيق فقهى اين قاعده ذكر شده، بررسى شده است كه عبارتند از:


1. نفى احكام عباديه ضرريه؛
# نفى احكام عباديه ضرريه؛
 
# اثبات خيارات از خلال اين قاعده؛
2. اثبات خيارات از خلال اين قاعده؛


در پايان، كيفيت تطبيق اين قاعده بر خيار غبن توضيح داده شده است.
در پايان، كيفيت تطبيق اين قاعده بر خيار غبن توضيح داده شده است.
خط ۱۵۹: خط ۱۳۵:
در فصل هفتم، تطبيق قاعده به لحاظ اضرار اعتبارى مورد بررسى قرار گرفته است.نويسنده، معتقد است كه ضرر به دو قسم زير تقسيم مى‌شود:
در فصل هفتم، تطبيق قاعده به لحاظ اضرار اعتبارى مورد بررسى قرار گرفته است.نويسنده، معتقد است كه ضرر به دو قسم زير تقسيم مى‌شود:


1. گاهى شىء مصداق عنوان ضرر، به حسب طبيعت واقعيه است، مانند قطع يد، تلف مال و...؛
# گاهى شىء مصداق عنوان ضرر، به حسب طبيعت واقعيه است، مانند قطع يد، تلف مال و...؛
 
# گاهى مصداق براى ضرر به لحاظ نظر خاص مى‌باشد؛ به‌گونه‌اى كه به واسطه اختلاف انظار، تغيير مى‌كند.
2. گاهى مصداق براى ضرر به لحاظ نظر خاص مى‌باشد؛ به‌گونه‌اى كه به واسطه اختلاف انظار، تغيير مى‌كند.


به باور وى، اين قاعده، فقط شامل قسم اول مى‌شود.
به باور وى، اين قاعده، فقط شامل قسم اول مى‌شود.
خط ۱۶۷: خط ۱۴۲:
آخرين فصل، به بيان تنبيهات مرتبط با اين قاعده اختصاص يافته است كه عبارتند از:
آخرين فصل، به بيان تنبيهات مرتبط با اين قاعده اختصاص يافته است كه عبارتند از:


1. شمول اين قاعده نسبت به احكام عدميه؛
# شمول اين قاعده نسبت به احكام عدميه؛
 
# تطبيق آن در مورد كسى كه خود اقدام به ضرر عليه خويش مى‌كند؛
2. تطبيق آن در مورد كسى كه خود اقدام به ضرر عليه خويش مى‌كند؛
# نسبت قاعده با ادله احكام اوليه كه نويسنده پس از بيان نظر خويش در مورد ضابطه حكومت، حكومت به لحاظ مرحله لغويه و تشريعيه را مورد بررسى قرار داده است. در پايان اين تنبيه، كبراى حكومت بر قاعده لا ضرر، تطبيق شده است؛
 
# در دو مقام زير، تعارض قاعده لا ضرر با قاعده سلطنت بررسى شده است:
3. نسبت قاعده با ادله احكام اوليه كه نويسنده پس از بيان نظر خويش در مورد ضابطه حكومت، حكومت به لحاظ مرحله لغويه و تشريعيه را مورد بررسى قرار داده است. در پايان اين تنبيه، كبراى حكومت بر قاعده لا ضرر، تطبيق شده است؛
 
4. در دو مقام زير، تعارض قاعده لا ضرر با قاعده سلطنت بررسى شده است:


الف) بحث از اقتضاى قاعده اوليه، با قطع نظر از قاعده لا ضرر؛
الف) بحث از اقتضاى قاعده اوليه، با قطع نظر از قاعده لا ضرر؛
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش