البيان في تفسير القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آقا بزرگ طهرانى' به 'آقا بزرگ طهرانى '
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
جز (جایگزینی متن - 'آقا بزرگ طهرانى' به 'آقا بزرگ طهرانى ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
در فصل دوم، در بحث از «اعجاز قرآن» به تبيين لغوى اعجاز، معناى اصطلاحى آن و فرق آن با سحر پرداخته است. وى برترين معجزه را آن مى‌داند كه با برترين جريان روزگار هماوردى كند، ازينرو با تبيين جايگاه بلاغت و فصاحت در روزگار جاهلى، به اثبات برترى قرآن در اعصار و مانند ناپذيرى آن در بيان و عرضه حقايق والا مى‌پردازد. در بيان ابعاد مانند ناپذيرى قرآن، به تشريع و اِخبار از غيب نيز اشاره مى‌كند (ص 33-77).
در فصل دوم، در بحث از «اعجاز قرآن» به تبيين لغوى اعجاز، معناى اصطلاحى آن و فرق آن با سحر پرداخته است. وى برترين معجزه را آن مى‌داند كه با برترين جريان روزگار هماوردى كند، ازينرو با تبيين جايگاه بلاغت و فصاحت در روزگار جاهلى، به اثبات برترى قرآن در اعصار و مانند ناپذيرى آن در بيان و عرضه حقايق والا مى‌پردازد. در بيان ابعاد مانند ناپذيرى قرآن، به تشريع و اِخبار از غيب نيز اشاره مى‌كند (ص 33-77).


از ديرباز، كسانى بر اين باور بوده‌اند كه گاه در قرآن از لحاظ بيانى، امورى ناهمگون با فصاحت و بلاغت راه يافته است ([[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، ص 22). مؤلف در فصلى جدا (ص 81-99) به برخى از اشكالها و ايرادها در اين زمينه پرداخته و با استناد به تاريخ بدانها پاسخ گفته، و در اثر ديگر خود، نفحات الاعجاز، نيز به نويسنده‌اى امريكايى كه با نام ظاهرا مستعار نصير الدين ظافر در كتابى با نام حُسن الايجاز (بولاق 1912) به معارضه با قرآن برخاسته بوده، پاسخ گفته است (البيان، ص 93-94؛-آقا بزرگ طهرانى، ج 24، ص 246).
از ديرباز، كسانى بر اين باور بوده‌اند كه گاه در قرآن از لحاظ بيانى، امورى ناهمگون با فصاحت و بلاغت راه يافته است ([[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، ص 22). مؤلف در فصلى جدا (ص 81-99) به برخى از اشكالها و ايرادها در اين زمينه پرداخته و با استناد به تاريخ بدانها پاسخ گفته، و در اثر ديگر خود، نفحات الاعجاز، نيز به نويسنده‌اى امريكايى كه با نام ظاهرا مستعار نصير الدين ظافر در كتابى با نام حُسن الايجاز (بولاق 1912) به معارضه با قرآن برخاسته بوده، پاسخ گفته است (البيان، ص 93-94؛-[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]] ، ج 24، ص 246).


بحث قرائت، كه از پيشينه‌اى كهن و اهميتى ويژه برخوردار است، بتفصيل در البيان، مطرح شده است. مؤلف به جايگاه قرائت در آراى قرآن پژوهان اشاره مى‌كند و با تصريح به عدم تواتر قرائتهاى هفتگانه مى‌گويد: عدم تواتر قرائتها سخنى مشهور در ميان شيعه است و بعيد نمى‌نمايد كه در ميان عامه نيز چنين باشد (ص 123). مؤلف براى اثبات عدم تواتر قرائتها، ابتدا قاريان دهگانه را معرفى مى‌كند و سپس چگونگى گزارش قرائتهاى آنها را بازگفته، مى‌نويسد: توجه به واقع زندگانى قاريان و تأمل در طرق نقل قرائتها و چگونگى اسناد قرائتها، نحوه استدلال قاريان و پيروان آنها به قرائتهاى خود و نقد ديگر قرائتها، و انكار بسيارى از محققان برخى از اين قرائتها را (كه نمونه‌هايى از آنها آورده است) نشان مى‌دهد كه اين قرائتها متواتر نيستند (ص 126-157)؛آنگاه دلايل تواتر قرائتها را نقد مى‌كند و نشان مى‌دهد كه هيچكدام دلايل استوارى ندارند (ص 157-160). مؤلف گاه بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين دلايل، تواتر قرآن را ثابت مى‌كند نه قرائتها را، و بين اين دو فرقى است روشن. از آنجا كه مؤلف تواتر قرائتها را نفى كرده، در ادامه بحث، پيوند «قرائتهاى هفتگانه» را با حديث «احرف سبعه» گسسته دانسته و تأكيد كرده است كه اين حديث به هر معنايى كه باشد، پيوندى با موضوع قرائتهاى هفتگانه ندارد. وى در تأييد اين نظر خود، آراى تنى چند از مفسّران و قرآن پژوهان بزرگ عامه را آورده است كه از جمله به تأخر چند سده‌اى تعيينِ قرائتهاى هفتگانه از سوى ابن مجاهد استناد كرده‌اند (ص 163).
بحث قرائت، كه از پيشينه‌اى كهن و اهميتى ويژه برخوردار است، بتفصيل در البيان، مطرح شده است. مؤلف به جايگاه قرائت در آراى قرآن پژوهان اشاره مى‌كند و با تصريح به عدم تواتر قرائتهاى هفتگانه مى‌گويد: عدم تواتر قرائتها سخنى مشهور در ميان شيعه است و بعيد نمى‌نمايد كه در ميان عامه نيز چنين باشد (ص 123). مؤلف براى اثبات عدم تواتر قرائتها، ابتدا قاريان دهگانه را معرفى مى‌كند و سپس چگونگى گزارش قرائتهاى آنها را بازگفته، مى‌نويسد: توجه به واقع زندگانى قاريان و تأمل در طرق نقل قرائتها و چگونگى اسناد قرائتها، نحوه استدلال قاريان و پيروان آنها به قرائتهاى خود و نقد ديگر قرائتها، و انكار بسيارى از محققان برخى از اين قرائتها را (كه نمونه‌هايى از آنها آورده است) نشان مى‌دهد كه اين قرائتها متواتر نيستند (ص 126-157)؛آنگاه دلايل تواتر قرائتها را نقد مى‌كند و نشان مى‌دهد كه هيچكدام دلايل استوارى ندارند (ص 157-160). مؤلف گاه بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين دلايل، تواتر قرآن را ثابت مى‌كند نه قرائتها را، و بين اين دو فرقى است روشن. از آنجا كه مؤلف تواتر قرائتها را نفى كرده، در ادامه بحث، پيوند «قرائتهاى هفتگانه» را با حديث «احرف سبعه» گسسته دانسته و تأكيد كرده است كه اين حديث به هر معنايى كه باشد، پيوندى با موضوع قرائتهاى هفتگانه ندارد. وى در تأييد اين نظر خود، آراى تنى چند از مفسّران و قرآن پژوهان بزرگ عامه را آورده است كه از جمله به تأخر چند سده‌اى تعيينِ قرائتهاى هفتگانه از سوى ابن مجاهد استناد كرده‌اند (ص 163).
خط ۸۵: خط ۸۵:




محمد محسن آقا بزرگ طهرانى، [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة الى تصانيف الشيعة]]، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت 1983/1403؛[[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، تأويل مشكل القرآن، چاپ احمد صقر، قاهره 1973/1393؛ ابوالقاسم خويى، البيان في تفسير القرآن، بيروت 1987/1408؛همو، معجم رجال الحديث، بيروت 1983/1403، چاپ افست قم[بى‌تا. ]؛فهد بن عبدالرحمان رومى، اتجاهات التفسير في القرن الرابع عشر، رياض 1986/1407؛مصطفى زيد، النسخ في القرآن الكريم: دراسة تشريعية تاريخية نقدية، بيروت 1971/1391؛عبدالصبور شاهين، تاريخ القرآن، قاهره 1966؛حسن ضياء الدين عتر، الاحرُف السبعة و منزلة القراءات منها، بيروت 1988/1409؛خانبابا مشار، مؤلفين كتب چاپى فارسى و عربى، تهران 1340-1344 ش؛ احمد بن محمد نحاس، النّاسخ و المنسوخ في القرآن الكريم، چاپ شعبان محمد اسماعيل، قاهره 1986/1407.
محمد محسن [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]] ، [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة الى تصانيف الشيعة]]، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت 1983/1403؛[[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، تأويل مشكل القرآن، چاپ احمد صقر، قاهره 1973/1393؛ ابوالقاسم خويى، البيان في تفسير القرآن، بيروت 1987/1408؛همو، معجم رجال الحديث، بيروت 1983/1403، چاپ افست قم[بى‌تا. ]؛فهد بن عبدالرحمان رومى، اتجاهات التفسير في القرن الرابع عشر، رياض 1986/1407؛مصطفى زيد، النسخ في القرآن الكريم: دراسة تشريعية تاريخية نقدية، بيروت 1971/1391؛عبدالصبور شاهين، تاريخ القرآن، قاهره 1966؛حسن ضياء الدين عتر، الاحرُف السبعة و منزلة القراءات منها، بيروت 1988/1409؛خانبابا مشار، مؤلفين كتب چاپى فارسى و عربى، تهران 1340-1344 ش؛ احمد بن محمد نحاس، النّاسخ و المنسوخ في القرآن الكريم، چاپ شعبان محمد اسماعيل، قاهره 1986/1407.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش