نظرية المعرفة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:




«نظرية المعرفة»، در موضوع علم به زبان عربى براى تبيين جايگاه معرفت در بين علوم اسلامى و همين طور نظر اسلام در مورد معرفت در سال 1410 قمرى توسط آيت‌اللّه سبحانى تدريس شده كه جناب آقاى شيخ حسن مكّى عاملى به رشتۀ تحرير درآمده است.
'''نظرية المعرفة'''، در موضوع علم به زبان عربى براى تبيين جايگاه معرفت در بين علوم اسلامى و همين طور نظر اسلام در مورد معرفت در سال 1410 قمرى توسط آيت‌اللّه سبحانى تدريس شده كه جناب آقاى شيخ حسن مكّى عاملى به رشتۀ تحرير درآمده است.


بحث معرفت از مسائل جديدى است كه اخيرا در جهان غرب بصورت مبسوط بدان پرداخت شده و دانشمندان مختلفى راجع به آن اقدام به نظريه‌پردازى كرده‌اند.
بحث معرفت از مسائل جديدى است كه اخيرا در جهان غرب بصورت مبسوط بدان پرداخت شده و دانشمندان مختلفى راجع به آن اقدام به نظريه‌پردازى كرده‌اند.
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
ايشان در فصل نهم با هشت دليل ثابت مى‌كنند كه معرفت مجرّد است نه مادّى كه آن دلائل عبارتند از:
ايشان در فصل نهم با هشت دليل ثابت مى‌كنند كه معرفت مجرّد است نه مادّى كه آن دلائل عبارتند از:


1-انطباع بزرگ در كوچك محال است؛ يعنى وقتى شخصى ساختمانى را تصوّر مى‌كند، اين ساختمان چگونه در ذهنش جا مى‌گيرد يا وقتى تمام عالم را تصور مى‌كند، معلوم است كه مغز كوچك انسان گنجايش اين همه معلومات را نخواهد داشت الاّ اينكه به تجرّد معرفت قائل شود.
#انطباع بزرگ در كوچك محال است؛ يعنى وقتى شخصى ساختمانى را تصوّر مى‌كند، اين ساختمان چگونه در ذهنش جا مى‌گيرد يا وقتى تمام عالم را تصور مى‌كند، معلوم است كه مغز كوچك انسان گنجايش اين همه معلومات را نخواهد داشت الاّ اينكه به تجرّد معرفت قائل شود.
 
#انطباع متصل در منفصل محال است، يعنى انفصال از خواص مادّه است، در حالى كه معلوم در ذهن امرى متصل هستند.
2-انطباع متصل در منفصل محال است، يعنى انفصال از خواص مادّه است، در حالى كه معلوم در ذهن امرى متصل هستند.
#روابط تصديقيه قبول انتسام نمى‌كنند، زيرا انقسام از خواص مادّه است.
 
#وجدانيات قابل انقسام نيستند، در درون انسان حب و بغض و كراهت و... هست كه تقسيم و تجزيه و تحليل نمى‌شوند، در حالى كه ماديّات قابل انقسامند، پس معلوم مى‌شود مصارف از نسخ ماده نيستند.
3-روابط تصديقيه قبول انتسام نمى‌كنند، زيرا انقسام از خواص مادّه است.
#ادراك كلى غير مادّى است، وقتى مفهوم انسان، درخت و امثال ذلك را تصور مى‌كنيم، قابل صدق بر كثيرين هستند، پس معلوم مى‌شود، چنين ادراكاتى مادّى نيستند.
 
#فكر ثابت است و تفريقى در آن نيست، در حالى كه مادّه متغير و غيرثابت است.
4-وجدانيات قابل انقسام نيستند، در درون انسان حب و بغض و كراهت و... هست كه تقسيم و تجزيه و تحليل نمى‌شوند، در حالى كه ماديّات قابل انقسامند، پس معلوم مى‌شود مصارف از نسخ ماده نيستند.
#تصديق با مادّى بودن ادراك متلائم نمى‌شود، وقتى انسان چيزى را تصور مى‌كند، تبدّل فورى در آنها حاصل نمى‌شود، در حالى كه لا بقاء، سيلان و تغيّر از خواص ماده است.
 
#حضور ذات در نزد ذات آخرين دليل بر مجرد بودن معرفت است، بدين معنا كه علم حضورى كه ما به ذات خود داريم، مجرد است پس معرفت ما مجرّد است.
5-ادراك كلى غير مادّى است، وقتى مفهوم انسان، درخت و امثال ذلك را تصور مى‌كنيم، قابل صدق بر كثيرين هستند، پس معلوم مى‌شود، چنين ادراكاتى مادّى نيستند.
 
6-فكر ثابت است و تفريقى در آن نيست، در حالى كه مادّه متغير و غيرثابت است.
 
7-تصديق با مادّى بودن ادراك متلائم نمى‌شود، وقتى انسان چيزى را تصور مى‌كند، تبدّل فورى در آنها حاصل نمى‌شود، در حالى كه لا بقاء، سيلان و تغيّر از خواص ماده است.
 
8-حضور ذات در نزد ذات آخرين دليل بر مجرد بودن معرفت است، بدين معنا كه علم حضورى كه ما به ذات خود داريم، مجرد است پس معرفت ما مجرّد است.


بحثى كه فلاسفۀ اسلامى در مورد ماهيّت علم كرده‌اند كه از كدام مقوله از مقولات عشر مى‌باشد.
بحثى كه فلاسفۀ اسلامى در مورد ماهيّت علم كرده‌اند كه از كدام مقوله از مقولات عشر مى‌باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش