چکیده اندیشه‌ها (خلاصه‌ای از شش کتاب دکتر تیجانی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ')
خط ۶۹: خط ۶۹:
# این عقیده نتیجه‌اش نسبت دادن ظلم به خداست که افرادى را بى‌اختیار مجبور به اعمال ناشایست کند و آنگاه آنها را در جهنم عذاب نماید و ظلم هم از خدا دور است.
# این عقیده نتیجه‌اش نسبت دادن ظلم به خداست که افرادى را بى‌اختیار مجبور به اعمال ناشایست کند و آنگاه آنها را در جهنم عذاب نماید و ظلم هم از خدا دور است.
# آیات الهى دلالت بر وجود اختیار در انسان دارند مانند: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكمْ فَمَنْ شٰاءَ فَلْيؤْمِنْ وَ مَنْ شٰاءَ فَلْيكفُرْ» (کهف: 29).
# آیات الهى دلالت بر وجود اختیار در انسان دارند مانند: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكمْ فَمَنْ شٰاءَ فَلْيؤْمِنْ وَ مَنْ شٰاءَ فَلْيكفُرْ» (کهف: 29).
# فردى از حضرت على(ع) پرسید: آیا رفتن ما به «شام» قضا و قدر الهى بود؟ حضرت فرمود: «واى بر تو، گویا قضایى لازم و قدرى حتمى را گمان برده‌اى. اگر چنین بود ثواب و عقاب از بین مى‌رفت و وعد و وعید ساقط مى‌گشت؛ همانا خداوند سبحان با دادن اختیار، مردم را فرمان داد و با قدرت بر پرهیز، آنها را نهى فرمود»<ref>ر.ک: همان، ص38-40</ref>
# فردى از [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  پرسید: آیا رفتن ما به «شام» قضا و قدر الهى بود؟ حضرت فرمود: «واى بر تو، گویا قضایى لازم و قدرى حتمى را گمان برده‌اى. اگر چنین بود ثواب و عقاب از بین مى‌رفت و وعد و وعید ساقط مى‌گشت؛ همانا خداوند سبحان با دادن اختیار، مردم را فرمان داد و با قدرت بر پرهیز، آنها را نهى فرمود»<ref>ر.ک: همان، ص38-40</ref>


در فصل سوم، به بررسی اعتقاد شیعه و اهل سنت پیرامون اصحاب پرداخته شده است. به نظر نویسنده، از مهم‌ترین ابحاث محورى و اساسى، بحث در زندگى و عقاید اصحاب پیامبر(ص) می‌باشد؛ زیرا آنها اساس همه چیزند و ما دینمان را از آنها فراگرفته‌ایم و به‌وسیله چراغ روشنایى آنها، ظلمت‌ها را مى‌شکافیم و علماى اسلام که به این امر واقف بوده‌اند کتاب‌هاى مفصلى در این زمینه چون: «أسد الغابة في تمييز الصحابة» و «الإصابة في معرفة الصحابة» و «ميزان الاعتدال» و... تألیف کرده‌اند. مطلبی که در این فصل بدان پرداخته شده، این است که علماى اسلام تاکنون مطابق آرا و نظرات حکام اموى یا عباسى که عدوات و کینه بسزایى با اهل‌بیت(ع) و پیروانشان داشتند، تاریخ‌نویسى مى‌کرده‌اند؛ بنابراین به اعتقاد نویسنده، دور از انصاف است که سخنان پیروان اهل‌بیت(ع) را بررسى نکنیم<ref>همان، ص67</ref>
در فصل سوم، به بررسی اعتقاد شیعه و اهل سنت پیرامون اصحاب پرداخته شده است. به نظر نویسنده، از مهم‌ترین ابحاث محورى و اساسى، بحث در زندگى و عقاید اصحاب پیامبر(ص) می‌باشد؛ زیرا آنها اساس همه چیزند و ما دینمان را از آنها فراگرفته‌ایم و به‌وسیله چراغ روشنایى آنها، ظلمت‌ها را مى‌شکافیم و علماى اسلام که به این امر واقف بوده‌اند کتاب‌هاى مفصلى در این زمینه چون: «أسد الغابة في تمييز الصحابة» و «الإصابة في معرفة الصحابة» و «ميزان الاعتدال» و... تألیف کرده‌اند. مطلبی که در این فصل بدان پرداخته شده، این است که علماى اسلام تاکنون مطابق آرا و نظرات حکام اموى یا عباسى که عدوات و کینه بسزایى با اهل‌بیت(ع) و پیروانشان داشتند، تاریخ‌نویسى مى‌کرده‌اند؛ بنابراین به اعتقاد نویسنده، دور از انصاف است که سخنان پیروان اهل‌بیت(ع) را بررسى نکنیم<ref>همان، ص67</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش