جرجانی، علی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قاضى نورالله شوشترى' به 'قاضى نورالله شوشترى '
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: حاشيه نويس' به '')
جز (جایگزینی متن - 'قاضى نورالله شوشترى' به 'قاضى نورالله شوشترى ')
خط ۵۴: خط ۵۴:




درباره دوران تحصيل او برخى منابع از بهره‌گيرى وى از دانش [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]  (694 -766 قمرى) سخن به ميان آورده‌اند و چنين مى‌نگارند كه وى شرح شمسيه و شرح مطالع را نزد [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]  فراگرفته است<ref>بنگريد به: ريحانةالادب، محمودعلى مدرس تبريزى، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1374 ش، ج 3، صص 217 213، الفوائد البهيه، محمد بن عبدالحى لكنهوى هندى، كراچى: 1393 ق، صص 127; 126 و الكنى و الاؤلقاب، الشيخ عبؤاس القمى، تهران: مكتبة الصدر، ج 2، ص 3593</ref>، اما گزارش ديگرى نيز حاكى از آن است كه به دليل ضعف پيرى و سالخوردگى قطب‌الدين، بهره‌گيرى از دانش وى براى جرجانى امكان پذير نشد و او به راهنمايى اين حكيم نامور، از هرات راهى قاهره مى‌شود تا در آنجا از مجلس درس ميرمحمد بن مبارك شاه بخارى، معروف به ميرك بخارى (متوفاى 775 قمرى)، كه از شاگردان برجسته قطب‌الدين بود، بهره‌مند شود و شرح شمسيه، شرح مطالع، و مواقف عضدالدين ايجى را از او فراگيرد. <ref>الفوائد البهيه، ص 1304 مجالس الموؤمنين، قاضى نورالله شوشترى، تهران: اسلاميه، چ 1365:3 ش، ج 2، ص 2125</ref>
درباره دوران تحصيل او برخى منابع از بهره‌گيرى وى از دانش [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]  (694 -766 قمرى) سخن به ميان آورده‌اند و چنين مى‌نگارند كه وى شرح شمسيه و شرح مطالع را نزد [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]  فراگرفته است<ref>بنگريد به: ريحانةالادب، محمودعلى مدرس تبريزى، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1374 ش، ج 3، صص 217 213، الفوائد البهيه، محمد بن عبدالحى لكنهوى هندى، كراچى: 1393 ق، صص 127; 126 و الكنى و الاؤلقاب، الشيخ عبؤاس القمى، تهران: مكتبة الصدر، ج 2، ص 3593</ref>، اما گزارش ديگرى نيز حاكى از آن است كه به دليل ضعف پيرى و سالخوردگى قطب‌الدين، بهره‌گيرى از دانش وى براى جرجانى امكان پذير نشد و او به راهنمايى اين حكيم نامور، از هرات راهى قاهره مى‌شود تا در آنجا از مجلس درس ميرمحمد بن مبارك شاه بخارى، معروف به ميرك بخارى (متوفاى 775 قمرى)، كه از شاگردان برجسته قطب‌الدين بود، بهره‌مند شود و شرح شمسيه، شرح مطالع، و مواقف عضدالدين ايجى را از او فراگيرد. <ref>الفوائد البهيه، ص 1304 مجالس الموؤمنين، [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]] ، تهران: اسلاميه، چ 1365:3 ش، ج 2، ص 2125</ref>


وى در سفر دراز خود به قاهره از مجلس درس اكمل‌الدين محمود بن محمود بابرتى (714 - 786 قمرى) نيز بهره برد و نزد او حاشيه الهدايه مرغينانى را فراگرفت و در ميان راه با شمس‌الدين فنارى (751 - 834 قمرى) آشنا شد و او جرجانى را در اين سفر همراهى كرد.
وى در سفر دراز خود به قاهره از مجلس درس اكمل‌الدين محمود بن محمود بابرتى (714 - 786 قمرى) نيز بهره برد و نزد او حاشيه الهدايه مرغينانى را فراگرفت و در ميان راه با شمس‌الدين فنارى (751 - 834 قمرى) آشنا شد و او جرجانى را در اين سفر همراهى كرد.
خط ۶۶: خط ۶۶:
جرجانى به مدت 10 سال در اين مدرسه به تدريس و پرورش طالبان علم و دانش همت گمارد و سال 789 قمرى، يعنى زمانى كه امير تيمور (763 - 807قمرى) استان فارس را به تصرف خود درآورد، به دستور او راهى سمرقند شد و در آنجا نيز به تدريس اشتغال ورزيد.
جرجانى به مدت 10 سال در اين مدرسه به تدريس و پرورش طالبان علم و دانش همت گمارد و سال 789 قمرى، يعنى زمانى كه امير تيمور (763 - 807قمرى) استان فارس را به تصرف خود درآورد، به دستور او راهى سمرقند شد و در آنجا نيز به تدريس اشتغال ورزيد.


اين سفر بنا به نوشته قاضى نورالله شوشترى (956 - 1019 قمرى چندان با ميل و رغبت علامه جرجانى همراه نبود و او رفتن به ماوراالنهر را از جمله بلاهاى روزگار و عذاب صحبت اشرار آن ديار شمرده است. <ref>مرحوم عبؤاس اقبال در مقاله‌اى با عنوان «مير سيد شريف جرجانى، سعدالدين تفتازانى» با اشاره به اين مناظره، نتيجه‌اى اخلاقى و تربيتى از آن ارائه كرده است كه در جاى خود خواندنى است</ref>
اين سفر بنا به نوشته [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]]  (956 - 1019 قمرى چندان با ميل و رغبت علامه جرجانى همراه نبود و او رفتن به ماوراالنهر را از جمله بلاهاى روزگار و عذاب صحبت اشرار آن ديار شمرده است. <ref>مرحوم عبؤاس اقبال در مقاله‌اى با عنوان «مير سيد شريف جرجانى، سعدالدين تفتازانى» با اشاره به اين مناظره، نتيجه‌اى اخلاقى و تربيتى از آن ارائه كرده است كه در جاى خود خواندنى است</ref>


گفتنى است كه پيش از آمدن مير سيد شريف به سمرقند، سعدالدين تفتازانى در صدر مجالس تيمور جاى داشت، ولى آمدن جرجانى به اين شهر، زمينه مناظره و مباحثه را ميان اين دو دانشمند نامدار فراهم كرد كه در نتيجه آن، مير سيد شريف توانست بيش از پيش برترى علمى خويش را بخصوص در مباحث كلامى به اثبات رساند و تفتازانى را مغلوب دانش گسترده خويش كند،<ref>بنگريد به: اصول تعليم (نشريه وزارت معارف)، زير نظر ابوالحسن فروغى، ج 2، ش 3، صص 166 13</ref> تا جايى كه برخى منابع چنين نگاشته‌اند كه شكست تفتازانى در برابر جرجانى، چنان او را سخت آمد كه مرگش را سرعت بخشيد و موجب شد او چندى پس از اين مناظره، در سال 793 قمرى جهان فانى را وداع گويد. <ref>بنگريد به: الفوائد البهيه، صص 130; 128 و مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)»، نوشته مهدى شكيبا و رضا پورجوادى، معارف (نشريه مركز نشر دانشگاهى)، ش 3، آذر اسفند 1381 (ش 57 پياپى)، صص 134 - 192</ref>
گفتنى است كه پيش از آمدن مير سيد شريف به سمرقند، سعدالدين تفتازانى در صدر مجالس تيمور جاى داشت، ولى آمدن جرجانى به اين شهر، زمينه مناظره و مباحثه را ميان اين دو دانشمند نامدار فراهم كرد كه در نتيجه آن، مير سيد شريف توانست بيش از پيش برترى علمى خويش را بخصوص در مباحث كلامى به اثبات رساند و تفتازانى را مغلوب دانش گسترده خويش كند،<ref>بنگريد به: اصول تعليم (نشريه وزارت معارف)، زير نظر ابوالحسن فروغى، ج 2، ش 3، صص 166 13</ref> تا جايى كه برخى منابع چنين نگاشته‌اند كه شكست تفتازانى در برابر جرجانى، چنان او را سخت آمد كه مرگش را سرعت بخشيد و موجب شد او چندى پس از اين مناظره، در سال 793 قمرى جهان فانى را وداع گويد. <ref>بنگريد به: الفوائد البهيه، صص 130; 128 و مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)»، نوشته مهدى شكيبا و رضا پورجوادى، معارف (نشريه مركز نشر دانشگاهى)، ش 3، آذر اسفند 1381 (ش 57 پياپى)، صص 134 - 192</ref>
خط ۷۹: خط ۷۹:




درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه قاضى نورالله شوشترى بر پيروى او از مكتب اهل بيت و مذهب اماميه سخت اصرار مى‌ورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابى جمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مى‌آورد و چنين مى‌نويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفى‌ها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مى‌نمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابى جمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.<ref>مجالس المومنين، ج 2، ص 212</ref>
درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]]  بر پيروى او از مكتب اهل بيت و مذهب اماميه سخت اصرار مى‌ورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابى جمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مى‌آورد و چنين مى‌نويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفى‌ها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مى‌نمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابى جمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.<ref>مجالس المومنين، ج 2، ص 212</ref>


شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلام‌الشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مى‌داند و مى‌گويد: اين مساله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مى‌افزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كرده‌اند<ref>از جمله فرزندان مير سيد شريف كه نه تنها به پيروى از مذهب اهل تسنن، بلكه به ناصبى‌گرى اشتهار دارد، ميرزا مخدوم است كه كتابى نيز با عنوان نواقض الروافض در رد شيعه نگاشته است. قاضى نورالله شوشترى نيز در پاسخ به اين كتاب، مصائب النواصب و شيخ [[مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل|ابوعلى حائرى]]  نيز، عذاب النواصب را به رشته تحرير در آورده است. جالب آن كه همين ميرزا مخدوم فرزندى دارد به نام ابوالفتح عصام الدين كه از علماى شيعه دربار شاه طهماسب صفوى است و آثارى چون تفسير شاهى (شرح فارسى آيات الاحكام)، و شرح باب حادى عشر و... را در كارنامه علمى خود ثبت كرده است. بنگريد به: الكنى و الالقاب، ج 2، ص 359 و ص 468 ريحانه الادب، ج 3، صص 215 - 216</ref> و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مى‌نمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسل‌هاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر مى‌كردند و اين به خاطر فعاليت‌هاى برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمى‌توان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست.
شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلام‌الشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مى‌داند و مى‌گويد: اين مساله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مى‌افزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كرده‌اند<ref>از جمله فرزندان مير سيد شريف كه نه تنها به پيروى از مذهب اهل تسنن، بلكه به ناصبى‌گرى اشتهار دارد، ميرزا مخدوم است كه كتابى نيز با عنوان نواقض الروافض در رد شيعه نگاشته است. [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]]  نيز در پاسخ به اين كتاب، مصائب النواصب و شيخ [[مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل|ابوعلى حائرى]]  نيز، عذاب النواصب را به رشته تحرير در آورده است. جالب آن كه همين ميرزا مخدوم فرزندى دارد به نام ابوالفتح عصام الدين كه از علماى شيعه دربار شاه طهماسب صفوى است و آثارى چون تفسير شاهى (شرح فارسى آيات الاحكام)، و شرح باب حادى عشر و... را در كارنامه علمى خود ثبت كرده است. بنگريد به: الكنى و الالقاب، ج 2، ص 359 و ص 468 ريحانه الادب، ج 3، صص 215 - 216</ref> و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مى‌نمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسل‌هاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر مى‌كردند و اين به خاطر فعاليت‌هاى برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمى‌توان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست.


از سويى ديگر مير سيد شريف از سوى شاه شجاع به مدت 10 سال به عنوان مدرس دارالشفاى شيراز منصوب شده بود و چون اين شهر به دست تيموريان سنى مذهب، سقوط كرد، مير به اقامت اجبارى در سمرقند وادار مى‌شود و پس از مرگ تيمور، او نيز امكان بازگشت به شيراز را فراهم مى‌بيند و به اين شهر بازمى‌گردد و در همين دوران، يعنى پس از بازگشت از تبعيدگاه خويش، آثارى چون شرح تذكره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] (595 - 673 قمرى) را در سال 811 قمرى پديد مى‌آورد.<ref>بنگريد به: طبقات اعلام الشيعه، الشيخ آغابزرگ الطهرانى، تحقيق على نقى منزوى، تهران: موسسه اسماعيليان، الطبعة الثانية، ج 4 (القرن التاسع و القرن العاشر)، صص 90 - 91</ref>
از سويى ديگر مير سيد شريف از سوى شاه شجاع به مدت 10 سال به عنوان مدرس دارالشفاى شيراز منصوب شده بود و چون اين شهر به دست تيموريان سنى مذهب، سقوط كرد، مير به اقامت اجبارى در سمرقند وادار مى‌شود و پس از مرگ تيمور، او نيز امكان بازگشت به شيراز را فراهم مى‌بيند و به اين شهر بازمى‌گردد و در همين دوران، يعنى پس از بازگشت از تبعيدگاه خويش، آثارى چون شرح تذكره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] (595 - 673 قمرى) را در سال 811 قمرى پديد مى‌آورد.<ref>بنگريد به: طبقات اعلام الشيعه، الشيخ آغابزرگ الطهرانى، تحقيق على نقى منزوى، تهران: موسسه اسماعيليان، الطبعة الثانية، ج 4 (القرن التاسع و القرن العاشر)، صص 90 - 91</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش