۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله حسنزادهى آملى' به 'آیتالله حسنزادهى آملى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
كتاب «خزائن»، نوشته [[نراقی، احمد بن محمدمهدی|ملا احمد نراقى]]، كشكولى است با موضوعات متنوع كه برخى از مطالب آن، به زبان فارسى و بعضى به زبان عربى است. انگيزه مؤلف از تأليف اين كتاب، گردآوردن مجموعهاى بوده است متنوع و مفرح كه مطالعه، آن غبار خستگى را از خاطر دانشپژوهان بزدايد و گره اندوه را از پيشانى آنان بگشايد. اين كتاب، دومين بار است كه توسّط [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزادهى آملى]] ، تصحيح شده و تعليقاتى بر آن نگاشته شده است و در سال 1376ش، به پايان رسيده است. | كتاب «خزائن»، نوشته [[نراقی، احمد بن محمدمهدی|ملا احمد نراقى]]، كشكولى است با موضوعات متنوع كه برخى از مطالب آن، به زبان فارسى و بعضى به زبان عربى است. انگيزه مؤلف از تأليف اين كتاب، گردآوردن مجموعهاى بوده است متنوع و مفرح كه مطالعه، آن غبار خستگى را از خاطر دانشپژوهان بزدايد و گره اندوه را از پيشانى آنان بگشايد. اين كتاب، دومين بار است كه توسّط [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزادهى آملى]]، تصحيح شده و تعليقاتى بر آن نگاشته شده است و در سال 1376ش، به پايان رسيده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
پارهاى از مطالب كتاب، فهرستوار، عبارتند از: حديث«طوبى لمن انفق ما اكتسبه فى غير معصية...»؛ اذا اردت مضروب عدد فى نفسه...؛ مطايبة نقلها الراغب(نقل الراغب فى المحاظرات، قال: كان بعض امراء بغداد يقال له كوتكين، اصابه قولنج و امره الطبيب بالحقنة، فقال: و ما الحقنة؟ فوصفها الى ان قال و توضع الانبوبة فى الاست، فانتفخت اوداج الامير و ظهرت آثار الغضب فى وجهه، فقال: فى است من؟ فخاف الطبيب و قال فى استى ايها الامير.)؛ دستورى براى بهداشت(سر بعد الطعام و لو خطوة. نم بعد الحمام و لو لحظة. بل بعد الجماع و لو قطرة.)؛ طريق شناختن چوب آبنوس؛ براى دفع سرعت انزال؛ ثواب قرائت قرآن از روى مصحف؛ دخول القرامطة فى مكة؛ نسبة السادات الطباطبائية؛ وجه تسميه شهر رى؛ اقسام العدد؛ تلامذة افلاطون ثلاث فرق؛ اشاره اجماليه به علم عقود انامل؛ برهان تساوى الزوايا الثلاث من المثلث لقائمتين؛ طريق دفع النملة؛ غزوات النبى(ص)؛ اولاد النبى(ص)؛ اولاد الائمة(ع)؛ طريق كشيدن آب از چاه به آسانى؛ سبب فرو نرفتن بعضى چيزها در آب؛ پاك شدن جامه ابريشم يا پشم هر گاه چرب شود؛ المصادر الجعلية؛ در طبيعت ستارگان؛ دستور نامهنگارى؛ عدد حروف و كلمات و آيات قرآن؛ شروط و آداب سالك... | پارهاى از مطالب كتاب، فهرستوار، عبارتند از: حديث«طوبى لمن انفق ما اكتسبه فى غير معصية...»؛ اذا اردت مضروب عدد فى نفسه...؛ مطايبة نقلها الراغب(نقل الراغب فى المحاظرات، قال: كان بعض امراء بغداد يقال له كوتكين، اصابه قولنج و امره الطبيب بالحقنة، فقال: و ما الحقنة؟ فوصفها الى ان قال و توضع الانبوبة فى الاست، فانتفخت اوداج الامير و ظهرت آثار الغضب فى وجهه، فقال: فى است من؟ فخاف الطبيب و قال فى استى ايها الامير.)؛ دستورى براى بهداشت(سر بعد الطعام و لو خطوة. نم بعد الحمام و لو لحظة. بل بعد الجماع و لو قطرة.)؛ طريق شناختن چوب آبنوس؛ براى دفع سرعت انزال؛ ثواب قرائت قرآن از روى مصحف؛ دخول القرامطة فى مكة؛ نسبة السادات الطباطبائية؛ وجه تسميه شهر رى؛ اقسام العدد؛ تلامذة افلاطون ثلاث فرق؛ اشاره اجماليه به علم عقود انامل؛ برهان تساوى الزوايا الثلاث من المثلث لقائمتين؛ طريق دفع النملة؛ غزوات النبى(ص)؛ اولاد النبى(ص)؛ اولاد الائمة(ع)؛ طريق كشيدن آب از چاه به آسانى؛ سبب فرو نرفتن بعضى چيزها در آب؛ پاك شدن جامه ابريشم يا پشم هر گاه چرب شود؛ المصادر الجعلية؛ در طبيعت ستارگان؛ دستور نامهنگارى؛ عدد حروف و كلمات و آيات قرآن؛ شروط و آداب سالك... | ||
استاد [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]]، تحقيقاتى ارزنده در مورد كتاب مزبور نموده و تعليقاتى ارزشمند در ذيل برخى از مباحث آن آورده و در اين زمينه، به پارهاى از كتابهاى خود، از قبيل دروس آفاقى، هزار و يك كلمه، سرح العيون فى شرح العيون و هزار و يك نكته، ارجاع داده و از منابع مختلف، مانند كشكول [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، ابداع البدايع شمس گرگانى، اسطرلاب [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] ، خلاصة الحساب [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، الاتقان سيوطى، رياض العارفين مرحوم رضاقلىخان هدايت، زيج بهادرى مرحوم غلامحسين جونپورى، برهان قاطع، حواشى منطق [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]]، فصوص محى الدين، شفاى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، اسفار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] ، شرح صحيفهى سجاديه سيد علىخان و ساير كتب نيز استفاده نموده است. | استاد [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]]، تحقيقاتى ارزنده در مورد كتاب مزبور نموده و تعليقاتى ارزشمند در ذيل برخى از مباحث آن آورده و در اين زمينه، به پارهاى از كتابهاى خود، از قبيل دروس آفاقى، هزار و يك كلمه، سرح العيون فى شرح العيون و هزار و يك نكته، ارجاع داده و از منابع مختلف، مانند كشكول [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، ابداع البدايع شمس گرگانى، اسطرلاب [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، خلاصة الحساب [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، الاتقان سيوطى، رياض العارفين مرحوم رضاقلىخان هدايت، زيج بهادرى مرحوم غلامحسين جونپورى، برهان قاطع، حواشى منطق [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]]، فصوص محى الدين، شفاى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، اسفار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، شرح صحيفهى سجاديه سيد علىخان و ساير كتب نيز استفاده نموده است. | ||
پارهاى از حواشى مهمّ استاد، عبارتند از: فادزهر، معرب پادزهر است و آن را به عربى، حجر التيس گويند و تيس، باز باشد، خواه كوهى و خواه اهلى. | پارهاى از حواشى مهمّ استاد، عبارتند از: فادزهر، معرب پادزهر است و آن را به عربى، حجر التيس گويند و تيس، باز باشد، خواه كوهى و خواه اهلى. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
الياس، همان ادريس است. | الياس، همان ادريس است. | ||
لاهيجى، در شرح گلشن راز [[شبستری، محمود|شبسترى]] ، تصريح مىكند كه چون بعد از انبيا، اولياء اللهاند كه از طرف خداوند مؤيد به حالات و مكاشفات گشتهاند كه باقى خلايق را دسترس بر آن نيست، لا جرم مىخواستند كه احوال اين جماعت از ديده كوتهنظران كجبين نااهل مخفى باشد، چه اين طايفه، امناء اللهاند و امانتى كه من عند الله پيش ايشان وديعه است، بنا بر غيرت الهى روا نمىدارند كه غيرى بر آن اطّلاع يابد، لذا اصطلاحاتى فرمودند كه هر گاه به غير از آن حالات و مقامات نمايند، آن كس كه اهل آن حال باشد، فهم آن همانى نمايد و هر كه از آن حال بىبهره باشد، از ادراك آن محروم مانده. | لاهيجى، در شرح گلشن راز [[شبستری، محمود|شبسترى]]، تصريح مىكند كه چون بعد از انبيا، اولياء اللهاند كه از طرف خداوند مؤيد به حالات و مكاشفات گشتهاند كه باقى خلايق را دسترس بر آن نيست، لا جرم مىخواستند كه احوال اين جماعت از ديده كوتهنظران كجبين نااهل مخفى باشد، چه اين طايفه، امناء اللهاند و امانتى كه من عند الله پيش ايشان وديعه است، بنا بر غيرت الهى روا نمىدارند كه غيرى بر آن اطّلاع يابد، لذا اصطلاحاتى فرمودند كه هر گاه به غير از آن حالات و مقامات نمايند، آن كس كه اهل آن حال باشد، فهم آن همانى نمايد و هر كه از آن حال بىبهره باشد، از ادراك آن محروم مانده. | ||
مرحوم غلامحسين جونپورى، صاحب زيج بهادرخانى، در آن زيج گويد كه هر كوكب را از بروج خانهى شرف است به درجه معين، چون در آن خانه نقل كند، قوت شرف او ابتدا نمايد و متزايد، تا به درجه شرف رسد و اين وقت، به غايت اين قوت رسيده باشد و به تدريج كمتر شود تا آنكه از بيت آن شرف بيرون آيد و شرف آفتاب در حمل به درجهى 19 باشد پس خانه شرف آفتاب حمل شود. | مرحوم غلامحسين جونپورى، صاحب زيج بهادرخانى، در آن زيج گويد كه هر كوكب را از بروج خانهى شرف است به درجه معين، چون در آن خانه نقل كند، قوت شرف او ابتدا نمايد و متزايد، تا به درجه شرف رسد و اين وقت، به غايت اين قوت رسيده باشد و به تدريج كمتر شود تا آنكه از بيت آن شرف بيرون آيد و شرف آفتاب در حمل به درجهى 19 باشد پس خانه شرف آفتاب حمل شود. |
ویرایش