تاریخ آل بویه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
خط ۵۷: خط ۵۷:
ناحيه‌اى كه اكنون گيلان نام دارد در روزگار قديم «ديلم» خوانده مى‌شد و گيلان جزئى از آن محسوب مى‌گرديد. گاه از ديلم، مازندران و گرگان (گنبد قابوس فعلى) را هم اراده مى‌كرده‌اند؛ از جمله مقدسى كه گفته است: اقليم پنجم داراى پنج كوره (شهرستان) است... اما بسيارى از علماى مسالك و ممالك (تقريباً به مفهوم جغرافياست) از ديلم ناحيه‌اى كوچك و كوهستانى درحدود رودبار فعلى و منجيل را اراده مى‌كرده‌اند كه به ناحيه گيل (گيلان) وصل بوده و ميان آن و قزوين كوهى فاصله بوده است ...<ref>همان</ref>
ناحيه‌اى كه اكنون گيلان نام دارد در روزگار قديم «ديلم» خوانده مى‌شد و گيلان جزئى از آن محسوب مى‌گرديد. گاه از ديلم، مازندران و گرگان (گنبد قابوس فعلى) را هم اراده مى‌كرده‌اند؛ از جمله مقدسى كه گفته است: اقليم پنجم داراى پنج كوره (شهرستان) است... اما بسيارى از علماى مسالك و ممالك (تقريباً به مفهوم جغرافياست) از ديلم ناحيه‌اى كوچك و كوهستانى درحدود رودبار فعلى و منجيل را اراده مى‌كرده‌اند كه به ناحيه گيل (گيلان) وصل بوده و ميان آن و قزوين كوهى فاصله بوده است ...<ref>همان</ref>


در فصل يكم، از آل زيار و چگونگى قدرت‌يابى مرداويج و سلطنت بازماندگان، سخن به ميان آمده است. نويسنده نخستين كسى كه از آل زيار به قدرت رسيد را مرداويج- پسر زيار- معرفى كرده ولى معتقد است پيش از او يكى دو تن ديگر دست به اقداماتى زده و راه را براى او هموار كرده بودند. به عقيده وى، بنا به گفته [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] ، در ضمن وقايع سال 315ق، نخستين كس از ديلمى‌ها كه بر رى چيره گشت، ليلى پسر نعمان بود ...<ref>همان، ص5</ref>
در فصل يكم، از آل زيار و چگونگى قدرت‌يابى مرداويج و سلطنت بازماندگان، سخن به ميان آمده است. نويسنده نخستين كسى كه از آل زيار به قدرت رسيد را مرداويج- پسر زيار- معرفى كرده ولى معتقد است پيش از او يكى دو تن ديگر دست به اقداماتى زده و راه را براى او هموار كرده بودند. به عقيده وى، بنا به گفته [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]]، در ضمن وقايع سال 315ق، نخستين كس از ديلمى‌ها كه بر رى چيره گشت، ليلى پسر نعمان بود ...<ref>همان، ص5</ref>


پس از مرداويج، هفت تن از اين خاندان به قدرت رسيدند و مدت حكومت آنان 151 سال بود. مرداويج از سرداران اسفار بود؛ اما به علت جاه‌طلبى و اينكه خود را لايق‌تر از اسفار مى‌دانست و نيز به علت ضديت اسفار با دين اسلام، به نافرمانى از او پرداخت ...<ref>همان، ص6</ref>
پس از مرداويج، هفت تن از اين خاندان به قدرت رسيدند و مدت حكومت آنان 151 سال بود. مرداويج از سرداران اسفار بود؛ اما به علت جاه‌طلبى و اينكه خود را لايق‌تر از اسفار مى‌دانست و نيز به علت ضديت اسفار با دين اسلام، به نافرمانى از او پرداخت ...<ref>همان، ص6</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش