۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
مراد كامل در مقدمهاش پيرامون كتاب، موضوع آن، نسخ خطى كتاب و شرح مختصرى از زندگى مؤلف شامل ولادت، حيات علمى، تأليفات، و وفات مطالبى بيان نموده است...<ref>مقدمه، ص23</ref> | مراد كامل در مقدمهاش پيرامون كتاب، موضوع آن، نسخ خطى كتاب و شرح مختصرى از زندگى مؤلف شامل ولادت، حيات علمى، تأليفات، و وفات مطالبى بيان نموده است....<ref>مقدمه، ص23</ref> | ||
نويسنده، در مورد به قدرت رسيدن «سلطان ملك منصور» بيان نموده كه «سلطان ملك ظاهر بيبرس» در سال 676ق وفات نمود، مرگ او در سرزمين دمشق بوده و همانجا هم به خاك سپرده شد. اميران، وزرا و بزرگان حكومت پس از او، فرزندش را به خلافت برگزيدند اما وى فقط 19 سال داشت و از عهده امور بر نمىآمد. سرانجام پس از نزاع و كشمكشهاى فراوان «سلطان ملك منصور قلاوون» به قدرت رسيد. وى مرد بسيار شجاع و با تدبيرى بوده است ..<ref>متن، ص47</ref> | نويسنده، در مورد به قدرت رسيدن «سلطان ملك منصور» بيان نموده كه «سلطان ملك ظاهر بيبرس» در سال 676ق وفات نمود، مرگ او در سرزمين دمشق بوده و همانجا هم به خاك سپرده شد. اميران، وزرا و بزرگان حكومت پس از او، فرزندش را به خلافت برگزيدند اما وى فقط 19 سال داشت و از عهده امور بر نمىآمد. سرانجام پس از نزاع و كشمكشهاى فراوان «سلطان ملك منصور قلاوون» به قدرت رسيد. وى مرد بسيار شجاع و با تدبيرى بوده است ...<ref>متن، ص47</ref> | ||
مؤلف، اين نكته را متذكر مىشود كه «ملك منصور» علاقه وافرى به سرزمينها و بلاد مختلف داشته است؛ از جمله اين شهرها مىتوان به جبشه، حجاز، يمن، بلاد و مغرب اشاره نمود. «سلطان ملك منصور» با برخى از اين شهرها معاهداتى و قرار دادهايى انجام داد براى نمونه با مصر معامله كشتى و برخى از سلاحها داشتند ..<ref>متن، ص 48</ref> | مؤلف، اين نكته را متذكر مىشود كه «ملك منصور» علاقه وافرى به سرزمينها و بلاد مختلف داشته است؛ از جمله اين شهرها مىتوان به جبشه، حجاز، يمن، بلاد و مغرب اشاره نمود. «سلطان ملك منصور» با برخى از اين شهرها معاهداتى و قرار دادهايى انجام داد براى نمونه با مصر معامله كشتى و برخى از سلاحها داشتند ...<ref>متن، ص 48</ref> | ||
يكى از حوادثى كه نويسنده بيان نموده برخورد دو سپاه مصر به فرماندهى «ملك منصور» و سپاه شام در سال 679ق بوده است كه به فتح برخى از اراضى و قلعهها توسط سپاه مصر گرديد ..<ref>متن، ص63</ref> | يكى از حوادثى كه نويسنده بيان نموده برخورد دو سپاه مصر به فرماندهى «ملك منصور» و سپاه شام در سال 679ق بوده است كه به فتح برخى از اراضى و قلعهها توسط سپاه مصر گرديد ...<ref>متن، ص63</ref> | ||
از ديگر رخدادهاى سال 680ق كه ذكر شده است صلح بين «سلطان ملك منصور» و «شمس الدين» حاكم دمشق است. اين صلح پس از كشمكشها و برخوردهاى فراوان صورت گرفته است ..<ref>متن، ص87</ref> | از ديگر رخدادهاى سال 680ق كه ذكر شده است صلح بين «سلطان ملك منصور» و «شمس الدين» حاكم دمشق است. اين صلح پس از كشمكشها و برخوردهاى فراوان صورت گرفته است ...<ref>متن، ص87</ref> | ||
از جمله حوادثى كه نويسنده بيشتر از رخدادهاى ديگر بيان نموده ذكر فتوحات و برخوردهاى سپاه «سلطان ملك منصور» با سرزمينهايى مانند شام، كرك، موصل، حجاز و يمن است. همچنين مؤلف، برخى از نامههايى كه «ملك منصور» براى حاكمان و فرماندهاى شهرهاى ديگر فرستاه، ذكر نموده است. | از جمله حوادثى كه نويسنده بيشتر از رخدادهاى ديگر بيان نموده ذكر فتوحات و برخوردهاى سپاه «سلطان ملك منصور» با سرزمينهايى مانند شام، كرك، موصل، حجاز و يمن است. همچنين مؤلف، برخى از نامههايى كه «ملك منصور» براى حاكمان و فرماندهاى شهرهاى ديگر فرستاه، ذكر نموده است. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
#وفات حاكم شهر «حماة» و احسان و مهربانى «سلطان ملك منصور» به فرزند او در ماه رمضان 683ق. | #وفات حاكم شهر «حماة» و احسان و مهربانى «سلطان ملك منصور» به فرزند او در ماه رمضان 683ق. | ||
در اوايل سال 685ق «امير حسام الدين طُرنطاى» لشكر عظيمى مهيا نمود و به سوى كرك رفت. وى فتوحاتى به دست آورد ولى بسيارى را مورد عفو و احسان قرار داد و از آنها درگذشت ..<ref>متن، ص124</ref> | در اوايل سال 685ق «امير حسام الدين طُرنطاى» لشكر عظيمى مهيا نمود و به سوى كرك رفت. وى فتوحاتى به دست آورد ولى بسيارى را مورد عفو و احسان قرار داد و از آنها درگذشت ...<ref>متن، ص124</ref> | ||
نويسنده، بيان كرده كه در سال 686ق «سلطان ملك منصور» با سپاه خود به «منازلة صهيون» كه از قلعههاى معروف دمشق بود رسيدند. اين خبر باعث شد آنان خود را مجهز به سلاحهاى مختلف نمايند و آماده براى مقابله باشند. يكى از سلاحهاى آنان براى جنگ منجنيق بود كه در اين مبارزه سه منجنيق شكست و از بين رفت ..<ref>متن، ص 151</ref> | نويسنده، بيان كرده كه در سال 686ق «سلطان ملك منصور» با سپاه خود به «منازلة صهيون» كه از قلعههاى معروف دمشق بود رسيدند. اين خبر باعث شد آنان خود را مجهز به سلاحهاى مختلف نمايند و آماده براى مقابله باشند. يكى از سلاحهاى آنان براى جنگ منجنيق بود كه در اين مبارزه سه منجنيق شكست و از بين رفت ...<ref>متن، ص 151</ref> | ||
مؤلف عاقبت عمر را چنين بيان نموده كه «ملك منصور» وقتى كه قصد سفر به سرزمين حجاز داشت به شدت بيمار شد و در اثر همين بيمارى نيز از دنيا رفت. بعد از وى پسرش جانشين او شد ..<ref>متن، ص178</ref> | مؤلف عاقبت عمر را چنين بيان نموده كه «ملك منصور» وقتى كه قصد سفر به سرزمين حجاز داشت به شدت بيمار شد و در اثر همين بيمارى نيز از دنيا رفت. بعد از وى پسرش جانشين او شد ...<ref>متن، ص178</ref> | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== |
ویرایش