۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ مفيد' به 'شيخ مفيد') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در تمهيد كتاب، شيوههاى تصنيف در علم رجال بر حسب طبقات، اصناف علوم، تعديل و جرح و اسامى توضيح داده شده است. پس از آن شيوه تأليف كتاب و مباحث بخشهاى كتاب شرح شده است <ref>ر.ك: تمهيد، ص15-12</ref> | در تمهيد كتاب، شيوههاى تصنيف در علم رجال بر حسب طبقات، اصناف علوم، تعديل و جرح و اسامى توضيح داده شده است. پس از آن شيوه تأليف كتاب و مباحث بخشهاى كتاب شرح شده است <ref>ر.ك: تمهيد، ص15-12</ref> | ||
در مقدمه كتاب، زندگى نجاشى با ذكر اسم و نسب و قبيلهاش آغاز شده است. قرائات، سماعات و تصنيفات او و نيز اسامى شاگردان و خانوادهاش از ديگر مباحث مطرحشده در مقدمه است <ref>ر.ك: مقدمه، ص29-19</ref> | در مقدمه كتاب، زندگى نجاشى با ذكر اسم و نسب و قبيلهاش آغاز شده است. قرائات، سماعات و تصنيفات او و نيز اسامى شاگردان و خانوادهاش از ديگر مباحث مطرحشده در مقدمه است <ref>ر.ك: مقدمه، ص29-19</ref> | ||
در بخش اول كتاب، ابتدا كلياتى درباره معناى طريق، نياز به طرق نجاشى، معناى مشيخه و مشايخ و مانند آن ذكر شده است. در مطلبى از اين بخش مىخوانيم: «نجاشى در كتابش بيش از 1250 تن از اعلام را نام برده و طريقش به كتب حدود هزار نفر از آنها را ذكر كرده است. بعضى از اين طرق به عدد كتابهاى آن شخص متعدد آمده است؛ مثلاً در ترجمه اسماعيل بن مهران سه طريق به «الملاحم»، «ثواب القرآن» و «الأهليلجة» و طريق چهارمى به ساير كتبش ذكر كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص88</ref> | در بخش اول كتاب، ابتدا كلياتى درباره معناى طريق، نياز به طرق نجاشى، معناى مشيخه و مشايخ و مانند آن ذكر شده است. در مطلبى از اين بخش مىخوانيم: «نجاشى در كتابش بيش از 1250 تن از اعلام را نام برده و طريقش به كتب حدود هزار نفر از آنها را ذكر كرده است. بعضى از اين طرق به عدد كتابهاى آن شخص متعدد آمده است؛ مثلاً در ترجمه اسماعيل بن مهران سه طريق به «الملاحم»، «ثواب القرآن» و «الأهليلجة» و طريق چهارمى به ساير كتبش ذكر كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص88</ref> | ||
در ادامه اين بخش، شرح حال راويان و سپس اسامى مشايخ آنها با ارقام تراجمى كه در آن از آنها روايت شده، آمده است. اين بحث با توثيق مشايخ نجاشى و مهمترين استدلالاتى كه بر آن شده، آغاز شده است. نويسنده از شمول اين ادله چنين نتيجه گرفته كه بيشتر از توثيق كسانى كه نجاشى از آنها روايت مىكند را شامل نمىشود <ref>ر.ك: تمهيد، ص15</ref> | در ادامه اين بخش، شرح حال راويان و سپس اسامى مشايخ آنها با ارقام تراجمى كه در آن از آنها روايت شده، آمده است. اين بحث با توثيق مشايخ نجاشى و مهمترين استدلالاتى كه بر آن شده، آغاز شده است. نويسنده از شمول اين ادله چنين نتيجه گرفته كه بيشتر از توثيق كسانى كه نجاشى از آنها روايت مىكند را شامل نمىشود <ref>ر.ك: تمهيد، ص15</ref> | ||
در بخش دوم كتاب، روات در طرق نجاشى؛ يعنى تمام راويانى كه مشايخ نجاشى از آنها روايت كردهاند ذكر شدهاند؛ البته تنها به ذكر اسامى آنها با ذكر اسامى مشايخ و ارقام تراجمى كه در آن روايت شده، اكتفا شده است <ref>ر.ك: همان</ref> | در بخش دوم كتاب، روات در طرق نجاشى؛ يعنى تمام راويانى كه مشايخ نجاشى از آنها روايت كردهاند ذكر شدهاند؛ البته تنها به ذكر اسامى آنها با ذكر اسامى مشايخ و ارقام تراجمى كه در آن روايت شده، اكتفا شده است <ref>ر.ك: همان</ref> | ||
نويسنده، سابقه بحث توثيق مشايخ نجاشى را به زمان علامه حلى (م 726ق) بازمىگرداند؛ زيرا [[علامه حلى]] در ترجمه احمد بن محمد بن عمران، معروف به ابن الجندى، پس از نقل سخن نجاشى كه: «او استاد ما بود - خداوند رحمتش كند - در زمان خود ما را به مشايخ متصل ساخت»، مىگويد: «اين سخن، نصى بر تعديل او نيست» <ref>ر.ك: متن كتاب، ص92؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص147</ref> | نويسنده، سابقه بحث توثيق مشايخ نجاشى را به زمان علامه حلى (م 726ق) بازمىگرداند؛ زيرا [[علامه حلى]] در ترجمه احمد بن محمد بن عمران، معروف به ابن الجندى، پس از نقل سخن نجاشى كه: «او استاد ما بود - خداوند رحمتش كند - در زمان خود ما را به مشايخ متصل ساخت»، مىگويد: «اين سخن، نصى بر تعديل او نيست» <ref>ر.ك: متن كتاب، ص92؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص147</ref> | ||
درباره مشايخ نجاشى اين سؤال مطرح است كه آيا ادله توثيق مشايخ نجاشى، شامل همه مشايخ، اعم از كسانى كه از آنان سماع يا بر آنان قرائت كرده و كسانى كه مستقيماً از كتاب آنان يا بهواسطه از آنان نقل كرده، مىشود يانه؟ پاسخ آن است كه ادله توثيق مشايخ نجاشى، تنها شامل آن دسته از مشايخ او مىشود كه از آنان روايت و سماع كرده است؛ يعنى هر جا نجاشى از تعابير «حدثنا»، «أخبرنا»، «أخبرني» و ساير تعابير مشابه كه بر روايت (سماع) دلالت دارند، استفاده كرده باشد، آن شخص از مشايخ روايت نجاشى بشمار مىرود و بنا بر ادله پيشگفته، محكوم به وثاقتند؛ برخلاف كسانى كه نجاشى تنها بر آنان قرائت كرده، يا ديگران قرائت كردهاند و او مىشنيده است، يا كسانى كه درباره آنان از تعابيرى همچون «قال» و «ذكر» كه دلالت بر سماع ندارند، استفاده كرده است كه مشمول توثيق نجاشى واقع نمىگردند؛ زيرا تحمل حديث از طريق سماع، بنا بر ضرورت نوع آن، يك شناخت حسى از مشايخ را به نجاشى مىداده است كه اين شناخت براى او يقينآور بوده است و ازاينرو دلالت ادله توثيق، تنها بر وثاقت مشايخى مىتواند سازگار باشد كه نجاشى بهطور صريح از آنان سماع داشته است و دلالت فراتر از آن ناكافى، بلكه ناسازگار است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص95؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص154-153</ref> | درباره مشايخ نجاشى اين سؤال مطرح است كه آيا ادله توثيق مشايخ نجاشى، شامل همه مشايخ، اعم از كسانى كه از آنان سماع يا بر آنان قرائت كرده و كسانى كه مستقيماً از كتاب آنان يا بهواسطه از آنان نقل كرده، مىشود يانه؟ پاسخ آن است كه ادله توثيق مشايخ نجاشى، تنها شامل آن دسته از مشايخ او مىشود كه از آنان روايت و سماع كرده است؛ يعنى هر جا نجاشى از تعابير «حدثنا»، «أخبرنا»، «أخبرني» و ساير تعابير مشابه كه بر روايت (سماع) دلالت دارند، استفاده كرده باشد، آن شخص از مشايخ روايت نجاشى بشمار مىرود و بنا بر ادله پيشگفته، محكوم به وثاقتند؛ برخلاف كسانى كه نجاشى تنها بر آنان قرائت كرده، يا ديگران قرائت كردهاند و او مىشنيده است، يا كسانى كه درباره آنان از تعابيرى همچون «قال» و «ذكر» كه دلالت بر سماع ندارند، استفاده كرده است كه مشمول توثيق نجاشى واقع نمىگردند؛ زيرا تحمل حديث از طريق سماع، بنا بر ضرورت نوع آن، يك شناخت حسى از مشايخ را به نجاشى مىداده است كه اين شناخت براى او يقينآور بوده است و ازاينرو دلالت ادله توثيق، تنها بر وثاقت مشايخى مىتواند سازگار باشد كه نجاشى بهطور صريح از آنان سماع داشته است و دلالت فراتر از آن ناكافى، بلكه ناسازگار است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص95؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص154-153</ref> | ||
نجاشى در فهرست خود تنها نه تن از مشايخ خود را نام برده و به شرح حال آنان اشاره كرده است؛ حال آنكه مشايخ او بيش از اين شمار بودهاند؛ زيرا با تتبع در اسناد كتبى كه نجاشى در ترجمه نويسندگان ديگر در فهرست خود ذكر كرده، نامهاى ديگر مشايخ او را مىتوان استخراج كرد و به اين نكته پى برد كه آنان بيش از 30 بودهاند. افزون بر آنكه نجاشى در موارد معدودى در ترجمه ديگر نويسندگان اطلاعات مختصرى درباره برخى ديگر از مشايخ خود ارائه كرده است كه در ادامه به تعدادى از آنها اشاره مىكنيم: | نجاشى در فهرست خود تنها نه تن از مشايخ خود را نام برده و به شرح حال آنان اشاره كرده است؛ حال آنكه مشايخ او بيش از اين شمار بودهاند؛ زيرا با تتبع در اسناد كتبى كه نجاشى در ترجمه نويسندگان ديگر در فهرست خود ذكر كرده، نامهاى ديگر مشايخ او را مىتوان استخراج كرد و به اين نكته پى برد كه آنان بيش از 30 بودهاند. افزون بر آنكه نجاشى در موارد معدودى در ترجمه ديگر نويسندگان اطلاعات مختصرى درباره برخى ديگر از مشايخ خود ارائه كرده است كه در ادامه به تعدادى از آنها اشاره مىكنيم: | ||
1. ابوالحسن احمد بن محمد بن عمران بن موسى بن جراح معروف به ابن الجندى: نجاشى او را مستقلاً ترجمه كرده و بر آن است كه او حلقه اتصال وى و استادان بزرگ حديث و رجال بوده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص114؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص144</ref> | 1. ابوالحسن احمد بن محمد بن عمران بن موسى بن جراح معروف به ابن الجندى: نجاشى او را مستقلاً ترجمه كرده و بر آن است كه او حلقه اتصال وى و استادان بزرگ حديث و رجال بوده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص114؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص144</ref> | ||
2. ابوعبدالله محمد بن على بن شاذان قزوينى: اكثر روايات نجاشى از احمد بن محمد بن يحيى عطار با واسطه اين شيخ است. آشنايى نجاشى با او در سال 400ق بوده است و از همان زمان، محمد بن على قزوينى به شمار مشايخ او پيوست كه نجاشى در ترجمه حسين بن علوان كلبى به آن اشاره كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص178؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص144</ref> | 2. ابوعبدالله محمد بن على بن شاذان قزوينى: اكثر روايات نجاشى از احمد بن محمد بن يحيى عطار با واسطه اين شيخ است. آشنايى نجاشى با او در سال 400ق بوده است و از همان زمان، محمد بن على قزوينى به شمار مشايخ او پيوست كه نجاشى در ترجمه حسين بن علوان كلبى به آن اشاره كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص178؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص144</ref> | ||
3. محمد بن محمد بن نعمان، معروف به [[شيخ مفيد]]: نجاشى بيشتر با تعبير «شيخ ما ابوعبدالله» از او ياد مىكند و مستقلاً او را ترجمه و پس از مدح فراوان او را توثيق كرده است. [[شيخ مفيد]] از مشايخ شيخ طوسى نيز بشمار مىرود و [[شيخ طوسى]] او را توثيق كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص182؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص143</ref> | 3. محمد بن محمد بن نعمان، معروف به [[شيخ مفيد]]: نجاشى بيشتر با تعبير «شيخ ما ابوعبدالله» از او ياد مىكند و مستقلاً او را ترجمه و پس از مدح فراوان او را توثيق كرده است. [[شيخ مفيد]] از مشايخ شيخ طوسى نيز بشمار مىرود و [[شيخ طوسى]] او را توثيق كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص182؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص143</ref> | ||
4. ابوالحسين احمد بن الحسين بن عبيدالله غضايرى (قرن 5): اين شيخ در بخش مشايخ نجاشى بين اثبات و نفى آمده است. نجاشى در ترجمه على بن محمد بن شيران ابلى مىگويد: ما همراه با او نزد احمد بن حسين گرد هم مىآمديم. اين سخن گوياى آن است كه احمد بن حسين براى نجاشى مقام استادى داشته است و شاگردان او، براى كسب علم بهسوى او مىشتافتند و از محضر وى بهره مىجستند. نجاشى در فهرست خود 21 مورد از او نقل قول كرده است كه نشانگر اثرپذيرى او از اين رجالى متخصص است؛ زيرا نجاشى دستنوشتههاى رجالى و كتابشناسى ابن غضايرى را در اختيار داشته است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص194-193؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص145-144</ref> | 4. ابوالحسين احمد بن الحسين بن عبيدالله غضايرى (قرن 5): اين شيخ در بخش مشايخ نجاشى بين اثبات و نفى آمده است. نجاشى در ترجمه على بن محمد بن شيران ابلى مىگويد: ما همراه با او نزد احمد بن حسين گرد هم مىآمديم. اين سخن گوياى آن است كه احمد بن حسين براى نجاشى مقام استادى داشته است و شاگردان او، براى كسب علم بهسوى او مىشتافتند و از محضر وى بهره مىجستند. نجاشى در فهرست خود 21 مورد از او نقل قول كرده است كه نشانگر اثرپذيرى او از اين رجالى متخصص است؛ زيرا نجاشى دستنوشتههاى رجالى و كتابشناسى ابن غضايرى را در اختيار داشته است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص194-193؛ فقهىزاده، عبدالهادى، بشيرى، مجيد، ص145-144</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش