۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نويسنده در مقدمه كتاب، اين سؤال را مطرح كرده كه آيا خلافت به نصب الهى و معرفى نبوى ثابت مىشود يا به انتخاب مردمى؟ پاسخ به اين سؤال مستلزم يك موضعگيرى اعتقادى بود و طرفداران انتخاب يا انتصاب، هركدام يك گروه فكرى از مسلمانان را شكل دادند... بعد از آن نيز مسائلى در باب ايمان و كفر، قضا و قدر، جبر و اختيار و... پيش آمد، كه موجب تفرق مسلمانان به فرقههاى گوناگون گرديد. يكى از اين فرقهها اهل حديث بودند كه به اخذ مسائل اعتقادى و فروع عملى از ظواهر قرآن و روايت اصرار مىورزيدند. از درون اين جريان فكرى در قرون اخير تفكر سلفگرايى با نام «سلفيه» بهعنوان يك فرقه شكل گرفت <ref>مقدمه، ص8-7</ref> | نويسنده در مقدمه كتاب، اين سؤال را مطرح كرده كه آيا خلافت به نصب الهى و معرفى نبوى ثابت مىشود يا به انتخاب مردمى؟ پاسخ به اين سؤال مستلزم يك موضعگيرى اعتقادى بود و طرفداران انتخاب يا انتصاب، هركدام يك گروه فكرى از مسلمانان را شكل دادند... بعد از آن نيز مسائلى در باب ايمان و كفر، قضا و قدر، جبر و اختيار و... پيش آمد، كه موجب تفرق مسلمانان به فرقههاى گوناگون گرديد. يكى از اين فرقهها اهل حديث بودند كه به اخذ مسائل اعتقادى و فروع عملى از ظواهر قرآن و روايت اصرار مىورزيدند. از درون اين جريان فكرى در قرون اخير تفكر سلفگرايى با نام «سلفيه» بهعنوان يك فرقه شكل گرفت <ref>مقدمه، ص8-7</ref> | ||
نويسنده، مباحث كتاب را با ارائه دو تعريف «سلفيه» از ديدگاه موافقان و مخالفان آغاز كرده است. سلفىها در اين معنا متفقند كه سلفيه به معناى پيروى از سلف صالح است؛ لذا نويسنده براى بررسى و نقد ديدگاهها درباره تعريف سلف دو مسئله را مورد تحليل قرار مىدهد: يكى اينكه سلف صالح به چه معناست و ديگر آنكه سلف صالح چه كسانى هستند كه پيروى از آنان مايه نجات و تخلف از آنان موجب گمراهى و هلاكت است <ref>متن كتاب، ص23-11</ref> | نويسنده، مباحث كتاب را با ارائه دو تعريف «سلفيه» از ديدگاه موافقان و مخالفان آغاز كرده است. سلفىها در اين معنا متفقند كه سلفيه به معناى پيروى از سلف صالح است؛ لذا نويسنده براى بررسى و نقد ديدگاهها درباره تعريف سلف دو مسئله را مورد تحليل قرار مىدهد: يكى اينكه سلف صالح به چه معناست و ديگر آنكه سلف صالح چه كسانى هستند كه پيروى از آنان مايه نجات و تخلف از آنان موجب گمراهى و هلاكت است <ref>متن كتاب، ص23-11</ref> | ||
وى سپس معناى پيروى از سلف صالح را اينگونه مطرح مىكند كه آيا مقصود اين است كه در روش انديشه و شيوه زندگى فردى و اجتماعى و... تابع و مقلد آنان باشيم و در روش انديشه يا نحوه زندگى، در اصول عقيدتى و يا در احكام فردى و اجتماعى، نگاهمان فقط به سلف باشد و از عقل خويش براى تجديد حيات اجتماعى و فهم جديد از قرآن و سنت بهرهاى نبريم؟ اين طرز تفكر، نه مورد تأييد خود قرآن و سنت است و نه هيچ عقل سليمى آن را تأييد مىكند. كدام عقل سليم مىپذيرد كه اگر سلف صالح براى انجام فريضه حج، از استر و اسب و اشتر استفاده مىكردند، امروز هم به احترام سلف صالح و به تبعيت از سلف صالح، از اسب و اشتر استفاده كنند و بر هواپيما ننشينند <ref>ر.ك: همان، ص26-25</ref> | وى سپس معناى پيروى از سلف صالح را اينگونه مطرح مىكند كه آيا مقصود اين است كه در روش انديشه و شيوه زندگى فردى و اجتماعى و... تابع و مقلد آنان باشيم و در روش انديشه يا نحوه زندگى، در اصول عقيدتى و يا در احكام فردى و اجتماعى، نگاهمان فقط به سلف باشد و از عقل خويش براى تجديد حيات اجتماعى و فهم جديد از قرآن و سنت بهرهاى نبريم؟ اين طرز تفكر، نه مورد تأييد خود قرآن و سنت است و نه هيچ عقل سليمى آن را تأييد مىكند. كدام عقل سليم مىپذيرد كه اگر سلف صالح براى انجام فريضه حج، از استر و اسب و اشتر استفاده مىكردند، امروز هم به احترام سلف صالح و به تبعيت از سلف صالح، از اسب و اشتر استفاده كنند و بر هواپيما ننشينند <ref>ر.ك: همان، ص26-25</ref> | ||
در بخش ديگرى از كتاب، مصاديق سلف صالح بررسى شده است. صاحبنظران سلفيه اجماع نسبى بر صحابه و تابعين و تابعين تابعين دارند. در مصاديق صحابه نيز بين علماى اماميه و اهل سنت و همچنين بين علماى اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد. ممكن است گروهى از متفكران كسى را صحابى بدانند، اما گروه ديگر او را از منافقين به حساب آورند. | در بخش ديگرى از كتاب، مصاديق سلف صالح بررسى شده است. صاحبنظران سلفيه اجماع نسبى بر صحابه و تابعين و تابعين تابعين دارند. در مصاديق صحابه نيز بين علماى اماميه و اهل سنت و همچنين بين علماى اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد. ممكن است گروهى از متفكران كسى را صحابى بدانند، اما گروه ديگر او را از منافقين به حساب آورند. | ||
[[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، در ميان اصحاب، ابابكر، عمر، عثمان، على(ع) و عشره مبشره را كه مركّب از چهار خليفه بعد از پيامبر(ص) و طلحه، زبير، سعد، سعيد، عبدالرحمن بن عوف و ابوعبيده جراحند، افضل از ساير صحابه و اهل بهشت مىداند. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] نيز عايشه، ابوموسى اشعرى، عمرو بن العاص و معاوية بن ابىسفيان را هم از صحابه و اهل فضائل و محاسن و مجتهدان امت مىداند <ref>ر.ك: همان، ص35-34</ref> | [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، در ميان اصحاب، ابابكر، عمر، عثمان، على(ع) و عشره مبشره را كه مركّب از چهار خليفه بعد از پيامبر(ص) و طلحه، زبير، سعد، سعيد، عبدالرحمن بن عوف و ابوعبيده جراحند، افضل از ساير صحابه و اهل بهشت مىداند. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] نيز عايشه، ابوموسى اشعرى، عمرو بن العاص و معاوية بن ابىسفيان را هم از صحابه و اهل فضائل و محاسن و مجتهدان امت مىداند <ref>ر.ك: همان، ص35-34</ref> | ||
نويسنده سپس در پاسخ به اين سؤال كه آيا همه اصحاب عادل بودند؟ چنين مىنويسد: «قضاوت دقيق در اين زمينه را بايد به بررسى سيره زندگى عملى و اعتقادى آنان موكول كرد، اما بهطور اجمال مىتوان گفت: برخى از آنان عادل بودند و برخى نه؛ چنانكه در ميان اهل سنت هم در عدالت صحابه اختلاف وجود دارد». گفتههاى [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسى]]، [[خطيب بغدادى]]، مازرى و ابن عمار حنبلى حاكى از اين اختلاف است <ref>ر.ك: همان، ص52-51</ref> | نويسنده سپس در پاسخ به اين سؤال كه آيا همه اصحاب عادل بودند؟ چنين مىنويسد: «قضاوت دقيق در اين زمينه را بايد به بررسى سيره زندگى عملى و اعتقادى آنان موكول كرد، اما بهطور اجمال مىتوان گفت: برخى از آنان عادل بودند و برخى نه؛ چنانكه در ميان اهل سنت هم در عدالت صحابه اختلاف وجود دارد». گفتههاى [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسى]]، [[خطيب بغدادى]]، مازرى و ابن عمار حنبلى حاكى از اين اختلاف است <ref>ر.ك: همان، ص52-51</ref> | ||
خلاصه سخن در باب نقد تعريف اصطلاحى سلفيه اين است كه نه سلف صالح به معنايى كه آنان مىگويند مىتواند الگو باشند و نه امر پيروى از آنها حجتى شرعى و يا حجتى عقلى دارد. پس در تعريف سلفيه بايد گفت: سلفيه فرقهاى نوظهور است كه غالباً از عقايد [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و اهل حديث، بهويژه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و محمد بن عبدالوهاب، پيروى مىكنند، اما خود را احياگران سنت و پيروان سلف؛ يعنى اصحاب رسول خدا (ص) و تابعان و تابعان تابعان و پاسداران توحيد و سنت نبوى مىدانند <ref>همان، ص54</ref> | خلاصه سخن در باب نقد تعريف اصطلاحى سلفيه اين است كه نه سلف صالح به معنايى كه آنان مىگويند مىتواند الگو باشند و نه امر پيروى از آنها حجتى شرعى و يا حجتى عقلى دارد. پس در تعريف سلفيه بايد گفت: سلفيه فرقهاى نوظهور است كه غالباً از عقايد [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و اهل حديث، بهويژه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و محمد بن عبدالوهاب، پيروى مىكنند، اما خود را احياگران سنت و پيروان سلف؛ يعنى اصحاب رسول خدا (ص) و تابعان و تابعان تابعان و پاسداران توحيد و سنت نبوى مىدانند <ref>همان، ص54</ref> | ||
تاريخچه پيدايش سلفيه و تحولات آن آخرين مبحث كتاب است. اگر بخواهيم تاريخ پيدايش و تحولات تفكرى گروهى را كه اكنون سلفيه خوانده مىشود، به چند مرحله زمانى تقسيم كنيم، ظهور [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را بايد يكى از نقاط عطف اين جريان فكرى بدانيم. اگر بخواهيم دورههاى حياتى سلفىها و اهل حديث را متمايز كنيم، بايد ظهور اثرگرايان در فقه و اعتقادات را دوره اول، زمان قدرت گرفتن [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و اصحاب حديث در زمان متوكل عباسى را دوره دوم، دوران بعد از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] تا ظهور [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] را دوره سوم، ظهور [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] را دوره چهارم، دوران بعد از او تا ظهور محمد بن عبدالوهاب را دوره پنجم، زمان ظهور او و حاكميت يافتن مذهب وهابيه در برخى سرزمينهاى اسلامى را دوره ششم و زمان بعد از او را دوره هفتم يا دوره معاصر بناميم <ref>ر.ك: همان، ص63</ref> | تاريخچه پيدايش سلفيه و تحولات آن آخرين مبحث كتاب است. اگر بخواهيم تاريخ پيدايش و تحولات تفكرى گروهى را كه اكنون سلفيه خوانده مىشود، به چند مرحله زمانى تقسيم كنيم، ظهور [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را بايد يكى از نقاط عطف اين جريان فكرى بدانيم. اگر بخواهيم دورههاى حياتى سلفىها و اهل حديث را متمايز كنيم، بايد ظهور اثرگرايان در فقه و اعتقادات را دوره اول، زمان قدرت گرفتن [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و اصحاب حديث در زمان متوكل عباسى را دوره دوم، دوران بعد از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] تا ظهور [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] را دوره سوم، ظهور [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] را دوره چهارم، دوران بعد از او تا ظهور محمد بن عبدالوهاب را دوره پنجم، زمان ظهور او و حاكميت يافتن مذهب وهابيه در برخى سرزمينهاى اسلامى را دوره ششم و زمان بعد از او را دوره هفتم يا دوره معاصر بناميم <ref>ر.ك: همان، ص63</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش