۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
اولين چيزى كه در علوم قرآنى مورد نياز است، علوم لفظى و تحقيق درباره الفاظ قرآن است و اين كتاب نيز دربردارنده شرح و توضيح لغات مشكل قرآن است؛ لذا كتاب را مىتوان از امّهات كتب علوم قرآنى به شمار آورد. | اولين چيزى كه در علوم قرآنى مورد نياز است، علوم لفظى و تحقيق درباره الفاظ قرآن است و اين كتاب نيز دربردارنده شرح و توضيح لغات مشكل قرآن است؛ لذا كتاب را مىتوان از امّهات كتب علوم قرآنى به شمار آورد. | ||
قبل از يزيدى علماى زيادى در اين موضوع كتاب نوشتهاند؛ كسانى مثل ابان بن تغلب، رؤاسى، كسائى، مؤرج سدوسى، محمد بن مستنير، فرّاء، اباعبيده و اخفش و لذا يزيدى با تكيه بر آن آثار كتاب خود را تأليف كرده است <ref>مقدمه، ص35</ref> | قبل از يزيدى علماى زيادى در اين موضوع كتاب نوشتهاند؛ كسانى مثل ابان بن تغلب، رؤاسى، كسائى، مؤرج سدوسى، محمد بن مستنير، فرّاء، اباعبيده و اخفش و لذا يزيدى با تكيه بر آن آثار كتاب خود را تأليف كرده است <ref>مقدمه، ص35</ref> | ||
از مزيتهاى يزيدى اين است كه ايشان شاگرد سه نفر از بزرگان علم لغت و قرآن به نام ابوعمرو بن علاء، يحيى يزيدى و فرّاء است؛ لذا كتاب او از اهميت ويژهاى برخوردار است <ref>همان، ص44</ref> | از مزيتهاى يزيدى اين است كه ايشان شاگرد سه نفر از بزرگان علم لغت و قرآن به نام ابوعمرو بن علاء، يحيى يزيدى و فرّاء است؛ لذا كتاب او از اهميت ويژهاى برخوردار است <ref>همان، ص44</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب حاوى تمهيد، مقدمه محقق و متن مىباشد. متن كتاب بر اساس تسلسل سورهاى قرآن منظم شده است؛ لذا از سوره حمد يا فاتحة الكتاب آغاز و به سوره ناس ختم شده است <ref>همان، ص36 و 38</ref> | كتاب حاوى تمهيد، مقدمه محقق و متن مىباشد. متن كتاب بر اساس تسلسل سورهاى قرآن منظم شده است؛ لذا از سوره حمد يا فاتحة الكتاب آغاز و به سوره ناس ختم شده است <ref>همان، ص36 و 38</ref> | ||
كتاب در يك جلد منتشر شده و چنانچه از نام كتاب معلوم است مؤلف تمام الفاظ و عبارات قرآن را توضيح نداده بلكه عباراتى از سورههاى قرآن كه فهم آن دشوار است را آورده و آنرا توضيح داده است. | كتاب در يك جلد منتشر شده و چنانچه از نام كتاب معلوم است مؤلف تمام الفاظ و عبارات قرآن را توضيح نداده بلكه عباراتى از سورههاى قرآن كه فهم آن دشوار است را آورده و آنرا توضيح داده است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در مقدمه، ابتدا محقق به معناى لغوى و اصطلاحى «غريب» پرداخته و توضيح داده كه غريب در كلام يعنى كلامى كه دور از فهم است <ref>متن كتاب، ص7</ref> | در مقدمه، ابتدا محقق به معناى لغوى و اصطلاحى «غريب» پرداخته و توضيح داده كه غريب در كلام يعنى كلامى كه دور از فهم است <ref>متن كتاب، ص7</ref> ايشان در ادامه مىگويند كه منظور از غريب اين نيست كه كلام داراى فصاحت و بلاغت نيست بلكه قرآن خود فصيح است و منزه از اين عيب مىباشد <ref>همان، ص8</ref> وى در ادامه، تاريخچه، اهميت و دليل نياز به علم غريب القرآن را توضيح مىدهد. | ||
با توجه به اينكه نام كامل مؤلف در كتاب ذكر نشده و فقط به «يزيدى» اشاره شده، لذا محقق اين ابهام را برطرف كرده و مىگويد منظور از يزيدى، عبدالله بن يحيى است؛ سپس به زندگىنامه او و نيز شيوه تصحيح كتاب پرداخته است. | با توجه به اينكه نام كامل مؤلف در كتاب ذكر نشده و فقط به «يزيدى» اشاره شده، لذا محقق اين ابهام را برطرف كرده و مىگويد منظور از يزيدى، عبدالله بن يحيى است؛ سپس به زندگىنامه او و نيز شيوه تصحيح كتاب پرداخته است. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
ايشان قبل از هر عبارت غريبى، شمارهاى گذاشته كه آن همان شماره آيه مىباشد، مثلاً ''' «المغضوب عليهم و لاالضالين» ''' كه چهارمين و آخرين عبارت غريب در سوره حمد مىباشد، با شماره هفت كه شماره آيه آن مى باشد، شمارهگذارى كرده است. | ايشان قبل از هر عبارت غريبى، شمارهاى گذاشته كه آن همان شماره آيه مىباشد، مثلاً ''' «المغضوب عليهم و لاالضالين» ''' كه چهارمين و آخرين عبارت غريب در سوره حمد مىباشد، با شماره هفت كه شماره آيه آن مى باشد، شمارهگذارى كرده است. | ||
مؤلف معمولاً عبارات غريب را با يك يا دو كلمه شرح داده است. و در برخى از موارد نيز براى تفصيل بيشتر، از اشعار، اقوال عرب، اقوال اهل لغت، آيهاى از قرآن و يا روايتى استمداد طلبيده است <ref>مقدمه ص38 و 41</ref> | مؤلف معمولاً عبارات غريب را با يك يا دو كلمه شرح داده است. و در برخى از موارد نيز براى تفصيل بيشتر، از اشعار، اقوال عرب، اقوال اهل لغت، آيهاى از قرآن و يا روايتى استمداد طلبيده است <ref>مقدمه ص38 و 41</ref> | ||
ايشان در مواردى نظر خود را مىگويد سپس نظر ديگران را در پى آن مىآورد. مثلاً در آيه نه سوره صافات «واصب» را به معناى «دائم» گرفته سپس قول ديگرى در آن ذكر مىكند و مىگويد «و قالوا واجب» <ref>متن، ص314</ref> | ايشان در مواردى نظر خود را مىگويد سپس نظر ديگران را در پى آن مىآورد. مثلاً در آيه نه سوره صافات «واصب» را به معناى «دائم» گرفته سپس قول ديگرى در آن ذكر مىكند و مىگويد «و قالوا واجب» <ref>متن، ص314</ref> | ||
مؤلف، برخى از سور قرآن را با نام غيرمعروف، يا عبارتى كه آن سوره با آن آغاز مىشود آورده است؛ مثلاً سوره «قمر» را با نام «اقتربت»، سوره «شورى» را با نام «حم عسق»، سوره «فاطر» را با نام «الملائكة» آورده است. | مؤلف، برخى از سور قرآن را با نام غيرمعروف، يا عبارتى كه آن سوره با آن آغاز مىشود آورده است؛ مثلاً سوره «قمر» را با نام «اقتربت»، سوره «شورى» را با نام «حم عسق»، سوره «فاطر» را با نام «الملائكة» آورده است. |
ویرایش