۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
| خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق در مقدمه چنین بیان میکند که انسان در مسیر تکاملش با موانع و دشمنانی روبرو است که باعث انحراف او از جهت حق تعالی میشود. خداوند بدین منظور میفرماید: '''«وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذٰانَ الْأَنْعٰامِ و...»''' (نساء: 115)؛ (شیطان میگوید: و آنها را گمراه میکنم، و به آرزوها سرگرم میسازم و به آنها دستور میهم که گوش چهارپایان را (از روی خرافه و بدعت) بشکافند و ...)؛ لذا ضرورت ایجاب میکند رسولانی از جانب خدا برای نجات انسان از این دشمن بزرگ فرستاده شود تا بشر را از گرداب انحراف، محفوظ دارد؛ رسولانی که دارای مقام عصمت بوده و از هر خطا و لغزشی مصون باشند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص11-7</ref> | محقق در مقدمه چنین بیان میکند که انسان در مسیر تکاملش با موانع و دشمنانی روبرو است که باعث انحراف او از جهت حق تعالی میشود. خداوند بدین منظور میفرماید: '''«وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذٰانَ الْأَنْعٰامِ و...»''' (نساء: 115)؛ (شیطان میگوید: و آنها را گمراه میکنم، و به آرزوها سرگرم میسازم و به آنها دستور میهم که گوش چهارپایان را (از روی خرافه و بدعت) بشکافند و ...)؛ لذا ضرورت ایجاب میکند رسولانی از جانب خدا برای نجات انسان از این دشمن بزرگ فرستاده شود تا بشر را از گرداب انحراف، محفوظ دارد؛ رسولانی که دارای مقام عصمت بوده و از هر خطا و لغزشی مصون باشند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص11-7</ref> | ||
در ادامه، محقق به تشریح زندگینامه مؤلف اعم از اسم و نسب، مکان تولد و رشد، اساتید و مشایخ، شاگردان، تألیفات و آثار، زمان و مکان وفات و مدفن و نظرات علماء درباره او میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص28-17</ref> | در ادامه، محقق به تشریح زندگینامه مؤلف اعم از اسم و نسب، مکان تولد و رشد، اساتید و مشایخ، شاگردان، تألیفات و آثار، زمان و مکان وفات و مدفن و نظرات علماء درباره او میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص28-17</ref> | ||
مؤلف در مقدمه کتاب به بحث مفهوم شناسی پرداخته، واژه عصمت را از جهت لغوی به معنای منع میداند و معصوم را به معنای ممتنع از معصیت معنا میکند و از جهت اصطلاحی بنابر آنچه که مشهور علمای امامیه مطرح کردهاند به معنای لطف الهی به انسان که مانع از ترک واجبات و انجام کارهای حرام میشود؛ که این لطف به غیر اجبار و با اختیار محض میباشد<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص38-33</ref> | مؤلف در مقدمه کتاب به بحث مفهوم شناسی پرداخته، واژه عصمت را از جهت لغوی به معنای منع میداند و معصوم را به معنای ممتنع از معصیت معنا میکند و از جهت اصطلاحی بنابر آنچه که مشهور علمای امامیه مطرح کردهاند به معنای لطف الهی به انسان که مانع از ترک واجبات و انجام کارهای حرام میشود؛ که این لطف به غیر اجبار و با اختیار محض میباشد<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص38-33</ref> | ||
در فصل اول نویسنده اشاره کوتاهی به تناسب بین عصمت و لایق بودن متعلق آن دارد. زیرا حکمت خداوند متعال اقتضا دارد که هر خصوصیت و ویژگی را که به مخلوقات خویش تفضل میدارد بر مبنای تناسب آن ویژگی با متعلق آن باشد و عصمت که بالاترین خصلت اولای الهی است براساس لیاقتشان عنایت شده است به گونهای که خداوند خود میفرماید: '''«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»''' (انعام: 124)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص44-39</ref> | در فصل اول نویسنده اشاره کوتاهی به تناسب بین عصمت و لایق بودن متعلق آن دارد. زیرا حکمت خداوند متعال اقتضا دارد که هر خصوصیت و ویژگی را که به مخلوقات خویش تفضل میدارد بر مبنای تناسب آن ویژگی با متعلق آن باشد و عصمت که بالاترین خصلت اولای الهی است براساس لیاقتشان عنایت شده است به گونهای که خداوند خود میفرماید: '''«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»''' (انعام: 124)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص44-39</ref> | ||
در فصل دوم به بیان حقیقت عصمت میپردازد و عصمت را متشکل از جمیع کمالات و فضایل اخلاقی و انسانی از قبیل علم، حلم، ایمان، عدل، رضا، زهد، تواضع، صبر، اخلاص، شجاعت و دهها صفت دیگر معرفی میکند که معصومین(ع) از تمام این صفات کمالی به حد نهایت آن برخوردار هستند و در مقابل از لوازم عصمت که طهارت از اضداد این اوصاف کمالیه است، برخوردارند<ref>ر.ک: همان، ص50-45</ref> | در فصل دوم به بیان حقیقت عصمت میپردازد و عصمت را متشکل از جمیع کمالات و فضایل اخلاقی و انسانی از قبیل علم، حلم، ایمان، عدل، رضا، زهد، تواضع، صبر، اخلاص، شجاعت و دهها صفت دیگر معرفی میکند که معصومین(ع) از تمام این صفات کمالی به حد نهایت آن برخوردار هستند و در مقابل از لوازم عصمت که طهارت از اضداد این اوصاف کمالیه است، برخوردارند<ref>ر.ک: همان، ص50-45</ref> | ||
مؤلف در خلال چند فصل کوتاه به بحث از متعلق عصمت و وجود اختلاف در این موضوع بین علمای جهان اسلام میپردازد؛ اکثر علمای اهل سنت متعلق عصمت را در باب تبلیغ و بیان شریعت از جانب خداوند متعال دانستهاند نه در باب افعال و کردار شخصی معصومین و نویسنده در ادامه با طرح ایرادات و تناقضاتی بر این نظریه آن را مردود اعلام میدارد<ref>ر.ک: همان، ص54-51</ref> | مؤلف در خلال چند فصل کوتاه به بحث از متعلق عصمت و وجود اختلاف در این موضوع بین علمای جهان اسلام میپردازد؛ اکثر علمای اهل سنت متعلق عصمت را در باب تبلیغ و بیان شریعت از جانب خداوند متعال دانستهاند نه در باب افعال و کردار شخصی معصومین و نویسنده در ادامه با طرح ایرادات و تناقضاتی بر این نظریه آن را مردود اعلام میدارد<ref>ر.ک: همان، ص54-51</ref> | ||
لکن امامیه در مورد متعلق عصمت بر این باورند که عصمت ملازم و همراه با معصومان است از ابتدا تا انتهای عمر ایشان و معصومند است از جمیع معاصی اعتقادی و عملی، صغیره و کبیره از آنها، زیرا لطفی که منشأ عصمت ایشان است، به صورت ملکهای در ایشان است که مانع هر نوع لغزش و خطایی میشود؛ استدلال امامیه بدین بیان است که با توجه به دستور قرآن کریم به مسلمانان بر متابعت و الگوبرداری از معصومین در اعمال و کردار، اگر معصومین العیاذ بالله گناه کار باشند لازم میآید مکلفین در معاصی هم از آنها پیروی کنند و این خلاف وجدان و عقل است، لذا به حکم عقل ضرورت دارد انبیاء و ائمه(ع) دارای مقام عصمت باشند. و اگر از ایشان فسقی صادر شود فاسق محسوب شده و از طاعت الهی خارج میشوند و واجب نیست قبول قول و خبر ایشان بدلیل آیه شریفه قرآن کریم که میفرماید: '''«إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا»''' (حجرات: 6)؛ که اگر فاسقی برای شما خبر آورد حرف او را ابتداءا نپزیرید و در موردش تفحص کنید. و همچنین اگر از آنها گناه و فسادی سر بزند ظلم به خود کرده و قرآن در باره ظالمان میفرماید: '''«لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»''' (بقره: 124)؛ عهد و پیمان ما (امامت) به ظالمان نمیرسد، که اگر انبیاء الهی معصیت کار بودند مقام رسالت و امامت به آنها داده نمیشد؛ همچنین ادله زیاد دیگری از قرآن و سنت دال بر عصمت همه جانبه معصومین وجود دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص110-67</ref> | لکن امامیه در مورد متعلق عصمت بر این باورند که عصمت ملازم و همراه با معصومان است از ابتدا تا انتهای عمر ایشان و معصومند است از جمیع معاصی اعتقادی و عملی، صغیره و کبیره از آنها، زیرا لطفی که منشأ عصمت ایشان است، به صورت ملکهای در ایشان است که مانع هر نوع لغزش و خطایی میشود؛ استدلال امامیه بدین بیان است که با توجه به دستور قرآن کریم به مسلمانان بر متابعت و الگوبرداری از معصومین در اعمال و کردار، اگر معصومین العیاذ بالله گناه کار باشند لازم میآید مکلفین در معاصی هم از آنها پیروی کنند و این خلاف وجدان و عقل است، لذا به حکم عقل ضرورت دارد انبیاء و ائمه(ع) دارای مقام عصمت باشند. و اگر از ایشان فسقی صادر شود فاسق محسوب شده و از طاعت الهی خارج میشوند و واجب نیست قبول قول و خبر ایشان بدلیل آیه شریفه قرآن کریم که میفرماید: '''«إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا»''' (حجرات: 6)؛ که اگر فاسقی برای شما خبر آورد حرف او را ابتداءا نپزیرید و در موردش تفحص کنید. و همچنین اگر از آنها گناه و فسادی سر بزند ظلم به خود کرده و قرآن در باره ظالمان میفرماید: '''«لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»''' (بقره: 124)؛ عهد و پیمان ما (امامت) به ظالمان نمیرسد، که اگر انبیاء الهی معصیت کار بودند مقام رسالت و امامت به آنها داده نمیشد؛ همچنین ادله زیاد دیگری از قرآن و سنت دال بر عصمت همه جانبه معصومین وجود دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص110-67</ref> | ||
نویسنده در فصل یازدهم به بیان ادله قائلین به جواز معصیت از جانب انبیاء و رد آنها پرداخته. از جمله این ادله آیه شریفه '''«عَفَا اللَّهُ عَنْکَ»''' (توبه: 43)؛ که این آیه دلالت دارد بر جواز صادر شدن گناه از جانب نبی اکرم(ع)، زیرا عفو و بخشش خداوند نشانگر این است که حضرت العیاذ بالله خطایی مرتکب شده. مؤلف در جواب از این استدلال بیان میدارد با توجه به ماجرا و شأن نزول این آیه شریفه معلوم میشود منظور از خطای پیامبر اکرم(ص) ترک اولایی از جانب ایشان بوده و منظور خداوند متعال از عفو و بخشش یک نوع تلطیف در عتاب پیامبر است. و همچین آیه شریفه: '''«لِيَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ»''' (فتح: 2)؛ که سخن از غفران الهی است. مؤلف در جواب میفرماید این آیه نیز در مورد ترک اولی است که از جانب پیامبر اکرم (ص) صادر شده بود یا به بیان شریف امام صادق(ع) منظور از گناهان در آیه، گناهان پیروان پیامبر اکرم(ص) است که خداوند متعال به برکت حضرت گناهان ایشان را عفو فرمودهاند<ref>ر.ک: همان، ص118-111</ref> | نویسنده در فصل یازدهم به بیان ادله قائلین به جواز معصیت از جانب انبیاء و رد آنها پرداخته. از جمله این ادله آیه شریفه '''«عَفَا اللَّهُ عَنْکَ»''' (توبه: 43)؛ که این آیه دلالت دارد بر جواز صادر شدن گناه از جانب نبی اکرم(ع)، زیرا عفو و بخشش خداوند نشانگر این است که حضرت العیاذ بالله خطایی مرتکب شده. مؤلف در جواب از این استدلال بیان میدارد با توجه به ماجرا و شأن نزول این آیه شریفه معلوم میشود منظور از خطای پیامبر اکرم(ص) ترک اولایی از جانب ایشان بوده و منظور خداوند متعال از عفو و بخشش یک نوع تلطیف در عتاب پیامبر است. و همچین آیه شریفه: '''«لِيَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ»''' (فتح: 2)؛ که سخن از غفران الهی است. مؤلف در جواب میفرماید این آیه نیز در مورد ترک اولی است که از جانب پیامبر اکرم (ص) صادر شده بود یا به بیان شریف امام صادق(ع) منظور از گناهان در آیه، گناهان پیروان پیامبر اکرم(ص) است که خداوند متعال به برکت حضرت گناهان ایشان را عفو فرمودهاند<ref>ر.ک: همان، ص118-111</ref> در ادامه مؤلف به رد ادله دال بر ارتکاب معاصی از جانب انبیاء الهی چون حضرت ابراهیم(ع)، یوسف(ع)، داود(ع) و همچنین ائمه طاهرین(ع) میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص197-137</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
ویرایش