حديث المنزلة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۴۴: خط ۴۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در اولین فصل از کتاب، پیش از بررسی متن حدیث، اسامی برخی راویان آن‌را ذکر کرده است. در رأس راویان این حدیث از اصحاب پبامبر(ص) نام امیرمؤمنان علی(ع) می‌درخشد. پس از آن نام عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود و... و ام‌سلمه و اسماء بنت عمیس به عنوان دو زن راوی این حدیث لیست شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>.
نویسنده در اولین فصل از کتاب، پیش از بررسی متن حدیث، اسامی برخی راویان آن‌را ذکر کرده است. در رأس راویان این حدیث از اصحاب پبامبر(ص) نام امیرمؤمنان علی(ع) می‌درخشد. پس از آن نام عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود و... و ام‌سلمه و اسماء بنت عمیس به عنوان دو زن راوی این حدیث لیست شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>


در ادامه این فصل به اسامی عدّه‏اى از مشهورترین مشاهیر اهل تسنّن که در قرن‏هاى مختلف این حدیث را روایت کرده‌اند اشاره شده است. از آن جمله‌اند: محمّد بن اسحاق، نویسنده کتاب‏ السیرة؛ ابوداوود سلیمان بن داوود طیالسى در مسند و محمّد بن سعد، نگارنده کتاب‏ الطبقات الکبرى. البته این حدیث شریف را جز این افراد، محدّثان، مورخان و مفسّران بسیارى در قرن‏ها و طبقات مختلف در کتاب‏هاى خود نقل کرده‏اند<ref>ر.ک: همان، ص18-14</ref>.
در ادامه این فصل به اسامی عدّه‏اى از مشهورترین مشاهیر اهل تسنّن که در قرن‏هاى مختلف این حدیث را روایت کرده‌اند اشاره شده است. از آن جمله‌اند: محمّد بن اسحاق، نویسنده کتاب‏ السیرة؛ ابوداوود سلیمان بن داوود طیالسى در مسند و محمّد بن سعد، نگارنده کتاب‏ الطبقات الکبرى. البته این حدیث شریف را جز این افراد، محدّثان، مورخان و مفسّران بسیارى در قرن‏ها و طبقات مختلف در کتاب‏هاى خود نقل کرده‏اند<ref>ر.ک: همان، ص18-14</ref>
   
   
این حدیث در صحیح‏ بُخارى در دو مورد نقل شده است؛ محمّد بن بشّار، از غندر، از شعبه، از سعد نقل مى‏کند که گوید: از ابراهیم بن سعد، از پدرش سعد بن أبى وَقّاص شنیدم که مى‏گفت: پیامبر خدا(ص)‏ به على‏(ع) فرمود: أما ترضى‏ أنْ تكون منّي بمنزلة هارون من موسى‏؛ آیا راضى نمى‏شوى که براى من همانند هارون براى موسى باشى؟<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. و در جای دیگر مصعب بن سعد بن ابی وقاص از پدرش چنین نقل می‌کند که پیامبر خدا برای جنگ تبوک از مدینه بیرون می‌رفت، و علی(ع) را جانشین خود در مدینه قرار داد. او به پیامبر عرض کرد: آیا بار زنان و کودکان را بر دوش من می‌گذاری؟
این حدیث در صحیح‏ بُخارى در دو مورد نقل شده است؛ محمّد بن بشّار، از غندر، از شعبه، از سعد نقل مى‏کند که گوید: از ابراهیم بن سعد، از پدرش سعد بن أبى وَقّاص شنیدم که مى‏گفت: پیامبر خدا(ص)‏ به على‏(ع) فرمود: أما ترضى‏ أنْ تكون منّي بمنزلة هارون من موسى‏؛ آیا راضى نمى‏شوى که براى من همانند هارون براى موسى باشى؟<ref>ر.ک: همان، ص18</ref> و در جای دیگر مصعب بن سعد بن ابی وقاص از پدرش چنین نقل می‌کند که پیامبر خدا برای جنگ تبوک از مدینه بیرون می‌رفت، و علی(ع) را جانشین خود در مدینه قرار داد. او به پیامبر عرض کرد: آیا بار زنان و کودکان را بر دوش من می‌گذاری؟


پیامبر فرمود: ألا ترضى‏ أنْ تكون منّي بمنزلة هارون من موسى‏ إلّا أنّه ليس بعدي نبي<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>.
پیامبر فرمود: ألا ترضى‏ أنْ تكون منّي بمنزلة هارون من موسى‏ إلّا أنّه ليس بعدي نبي<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>


در دومین فصل، دلالت‌های حدیث منزلت مورد بحث قرار گرفته است. این حدیث بر امور متعددی دلالت می‌کند که هر کدام از آن‌ها به تنهایی دلیلی کافی بر امامت امیر‌مؤمنان علی(ع) است. نویسنده پیش از بررسی دلالت‌های حدیث لازم می‌داند که به مقامات و منزلت‌های حضرت هارون(ع) نسبت به موسی(ع) اشاره کند تا معلوم شود که علی(ع) چه منزلت‌ها و مقام‌هایی در رابطه با پیامبر(ص) دارد. با بررسی آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که جناب هارون دارای مقام نبوت، وزارت، خلافت و جانشینی، اخوت، مشارکت در رسالت و تکیه‌گاهی محکم بوده است. طبق آن‌چه که در حدیث منزلت آمده است، پیامبر خدا(ص) با این بیان، تمامی مقام‌ها و منزلت‌های هارون را –که در قرآن برای او اثبات کرده به‌جز منصب نبوت و پیامبری- برای امیر‌مؤمنان علی(ع) اثبات نموده است<ref>ر.ک: همان، ص43-41</ref>.
در دومین فصل، دلالت‌های حدیث منزلت مورد بحث قرار گرفته است. این حدیث بر امور متعددی دلالت می‌کند که هر کدام از آن‌ها به تنهایی دلیلی کافی بر امامت امیر‌مؤمنان علی(ع) است. نویسنده پیش از بررسی دلالت‌های حدیث لازم می‌داند که به مقامات و منزلت‌های حضرت هارون(ع) نسبت به موسی(ع) اشاره کند تا معلوم شود که علی(ع) چه منزلت‌ها و مقام‌هایی در رابطه با پیامبر(ص) دارد. با بررسی آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که جناب هارون دارای مقام نبوت، وزارت، خلافت و جانشینی، اخوت، مشارکت در رسالت و تکیه‌گاهی محکم بوده است. طبق آن‌چه که در حدیث منزلت آمده است، پیامبر خدا(ص) با این بیان، تمامی مقام‌ها و منزلت‌های هارون را –که در قرآن برای او اثبات کرده به‌جز منصب نبوت و پیامبری- برای امیر‌مؤمنان علی(ع) اثبات نموده است<ref>ر.ک: همان، ص43-41</ref>


یکی دیگر از احادیثی که بر وزارت علی(ع) برای پبامبر(ص) دلالت می‌کند، حدیث یوم الدار و روز هشدار است، همان روزی که پیامبر در آغاز بعثت نزدیکان خود را جمع کرد<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>.
یکی دیگر از احادیثی که بر وزارت علی(ع) برای پبامبر(ص) دلالت می‌کند، حدیث یوم الدار و روز هشدار است، همان روزی که پیامبر در آغاز بعثت نزدیکان خود را جمع کرد<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>


از جمله دلالت‌های حدیث منزلت، اعلمیت است. نویسنده در این خصوص چنین می‌نویسد: یکى دیگر از منزلت‏هاى هارون آن بود که پس از موسى‏(ع) داناترین و آگاه‏ترین بنى‌اسرائیل بود. و با در نظر گرفتن این که حضرت على‏(ع)‏ به منزله هارون است، باید این منزلت و مقام براى آن‌حضرت نیز ثابت باشد. امیرمؤمنان على‏(ع) در همان خطبه قاصعه به این فضیلت این‌گونه اشاره مى‏فرماید: من همیشه همراه پیامبر بودم. هر روز نشانه تازه‏اى از اخلاقش برایم آشکار مى‏ساخت و به من فرمان مى‏داد که به او اقتدا کنم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص50؛ حسینی میلانی، سید علی، ص73</ref>.
از جمله دلالت‌های حدیث منزلت، اعلمیت است. نویسنده در این خصوص چنین می‌نویسد: یکى دیگر از منزلت‏هاى هارون آن بود که پس از موسى‏(ع) داناترین و آگاه‏ترین بنى‌اسرائیل بود. و با در نظر گرفتن این که حضرت على‏(ع)‏ به منزله هارون است، باید این منزلت و مقام براى آن‌حضرت نیز ثابت باشد. امیرمؤمنان على‏(ع) در همان خطبه قاصعه به این فضیلت این‌گونه اشاره مى‏فرماید: من همیشه همراه پیامبر بودم. هر روز نشانه تازه‏اى از اخلاقش برایم آشکار مى‏ساخت و به من فرمان مى‏داد که به او اقتدا کنم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص50؛ حسینی میلانی، سید علی، ص73</ref>


در فصل سوم کتاب، تلاش‌هایی که برای رد حدیث منزلت شده در دو بخش مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اول اشکال‏هاى علمى و تلاش‏هایى که براى ابطال و ردّ این حدیث از طرف اهل تسنّن صورت گرفته است بررسى مى‏کنیم. عدم دلالت حدیث، خلافت محدود، خلافت فقط در زمان جنگ تبوک سه شبهه علمی است که نویسنده هر یک را پاسخ گفته است. <ref>ر.ک: متن کتاب، ص70-67</ref>.
در فصل سوم کتاب، تلاش‌هایی که برای رد حدیث منزلت شده در دو بخش مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اول اشکال‏هاى علمى و تلاش‏هایى که براى ابطال و ردّ این حدیث از طرف اهل تسنّن صورت گرفته است بررسى مى‏کنیم. عدم دلالت حدیث، خلافت محدود، خلافت فقط در زمان جنگ تبوک سه شبهه علمی است که نویسنده هر یک را پاسخ گفته است. <ref>ر.ک: متن کتاب، ص70-67</ref>  


نخستین اشکال علمى که از جانب مخالفان حدیث منزلت وارد شده چنین است: آن‏ها مى‏گویند: نمى‏توان از این حدیث به‌طور عموم استفاده کرد که على‏(ع) در همه جهات شبیه هارون است و با این بیان، مشابهت بین این دو فقط با یک شباهت نیز تمام و این حدیث صحیح خواهد بود؛ با این وجود ما نمى‏پذیریم که على‏(ع) در همه مقامات و منازل نسبت به پیامبر اکرم‏(ص)‏ به مانند هارون براى موسى باشد.  
نخستین اشکال علمى که از جانب مخالفان حدیث منزلت وارد شده چنین است: آن‏ها مى‏گویند: نمى‏توان از این حدیث به‌طور عموم استفاده کرد که على‏(ع) در همه جهات شبیه هارون است و با این بیان، مشابهت بین این دو فقط با یک شباهت نیز تمام و این حدیث صحیح خواهد بود؛ با این وجود ما نمى‏پذیریم که على‏(ع) در همه مقامات و منازل نسبت به پیامبر اکرم‏(ص)‏ به مانند هارون براى موسى باشد.  


نویسنده این شبهه را این‌گونه پاسخ می‌دهد که در این حدیث «بمنزلة هارون» اسم جنس مضاف و از صیغه‏هاى عموم است. هم چنین این حدیث با داشتن جمله استثنا که آن هم معیار عموم است تصریح در عموم خواهد داشت؛ یعنى امیرمؤمنان على‏(ع)‏ در تمامى مقام‏ها و منزلت‏هاى‏ حضرت هارون همانند او خواهد بود، مگر منصب پیامبرى. نکته جالب توجّه این است که این حدیث در تمامى منابع به همین کیفیت نقل شده است؛ یعنى این دو قرینه در تمامى متون حدیث وجود دارد که‏ «أنت منّی بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبی بعدی». از این رو بناى این اشکال و ایراد از اساس فرو مى‏ریزد و به کلّى مردود مى‏شود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص71-69؛ حسینی میلانی، سید علی، ص101-99</ref>.
نویسنده این شبهه را این‌گونه پاسخ می‌دهد که در این حدیث «بمنزلة هارون» اسم جنس مضاف و از صیغه‏هاى عموم است. هم چنین این حدیث با داشتن جمله استثنا که آن هم معیار عموم است تصریح در عموم خواهد داشت؛ یعنى امیرمؤمنان على‏(ع)‏ در تمامى مقام‏ها و منزلت‏هاى‏ حضرت هارون همانند او خواهد بود، مگر منصب پیامبرى. نکته جالب توجّه این است که این حدیث در تمامى منابع به همین کیفیت نقل شده است؛ یعنى این دو قرینه در تمامى متون حدیث وجود دارد که‏ «أنت منّی بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبی بعدی». از این رو بناى این اشکال و ایراد از اساس فرو مى‏ریزد و به کلّى مردود مى‏شود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص71-69؛ حسینی میلانی، سید علی، ص101-99</ref>


در بخش اشکالات غیر علمی نیز تحریف، جعل و رد حدیث منزلت، مطرح و نقد شده است. نویسنده درباره تحریف حدیث چنین می‌نویسد که مغرضان اهل سنت پس از آن‌که ملاحظه کردند که اشکال‏هاى بى‏موردشان در سندهاى حدیث و دلالت‏هاى آن بى‏فایده است، به تحریف حدیث روى آوردند؛ از جمله یکى از ناصبى‏ها که چاره‏اى جز تحریف حدیث ندیده، به این کار دست زده است؛ ولى چه کار زشتى و چه تحریف بدى کرده است. او به گونه‏اى این حدیث را تحریف کرده که کافران‏ چنین نمى‏کنند. آن‏ها از حریز بن عثمان چنین نقل مى‏کنند: روایتى را که مردم از پیامبر(ص)‏ نقل مى‏کنند که به على گفته: «أنت منّی بمنزلة هارون من موسى»؛ این سخن درست است. اما شنونده اشتباه شنیده است. راوى پرسید: مگر چطور بوده است؟ گفت: این حدیث چنین است: «أنت منی بمنزلة قارون من موسى‏» پرسیدم: از چه کسى این‌طور نقل مى‏کنى؟ گفت: شنیدم که ولید بن عبدالملک بر فراز منبر آن را نقل مى‏کرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص96-95؛ حسینی میلانی، سید علی، ص146-145</ref>.
در بخش اشکالات غیر علمی نیز تحریف، جعل و رد حدیث منزلت، مطرح و نقد شده است. نویسنده درباره تحریف حدیث چنین می‌نویسد که مغرضان اهل سنت پس از آن‌که ملاحظه کردند که اشکال‏هاى بى‏موردشان در سندهاى حدیث و دلالت‏هاى آن بى‏فایده است، به تحریف حدیث روى آوردند؛ از جمله یکى از ناصبى‏ها که چاره‏اى جز تحریف حدیث ندیده، به این کار دست زده است؛ ولى چه کار زشتى و چه تحریف بدى کرده است. او به گونه‏اى این حدیث را تحریف کرده که کافران‏ چنین نمى‏کنند. آن‏ها از حریز بن عثمان چنین نقل مى‏کنند: روایتى را که مردم از پیامبر(ص)‏ نقل مى‏کنند که به على گفته: «أنت منّی بمنزلة هارون من موسى»؛ این سخن درست است. اما شنونده اشتباه شنیده است. راوى پرسید: مگر چطور بوده است؟ گفت: این حدیث چنین است: «أنت منی بمنزلة قارون من موسى‏» پرسیدم: از چه کسى این‌طور نقل مى‏کنى؟ گفت: شنیدم که ولید بن عبدالملک بر فراز منبر آن را نقل مى‏کرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص96-95؛ حسینی میلانی، سید علی، ص146-145</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش