۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد مرتضى' به 'سيد مرتضى') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
'''در ساحل تقريب'''، اثر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله جعفر سبحانى]]، در موضوع تقريب بين مذاهب و وحدت اسلامى، به زبان فارسى است. | '''در ساحل تقريب'''، اثر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله جعفر سبحانى]]، در موضوع تقريب بين مذاهب و وحدت اسلامى، به زبان فارسى است. | ||
اين رساله كوچك، پيادهشده نوار دو سخنرانى است كه در جلسات آموزشى - توجيهى روحانيون و معينهاى كاروانهاى حج ايراد گرديده، غبار ابهام را از برخى از اصول عقيدتى برطرف نموده، به مشتركات ميان مذاهب ارج نهاده و ويژگىهاى عقيدتى شيعه را با برهان و دليل روشن ساخته است <ref>پيشگفتار، ص6</ref> | اين رساله كوچك، پيادهشده نوار دو سخنرانى است كه در جلسات آموزشى - توجيهى روحانيون و معينهاى كاروانهاى حج ايراد گرديده، غبار ابهام را از برخى از اصول عقيدتى برطرف نموده، به مشتركات ميان مذاهب ارج نهاده و ويژگىهاى عقيدتى شيعه را با برهان و دليل روشن ساخته است <ref>پيشگفتار، ص6</ref> | ||
يكى از راههاى دستيابى به تقريب، آگاهى مسلمانان از عقايد يكديگر است؛ زيرا مسلمانان در بسيارى از اصول، وحدت نظريه دارند و در بخشى از مسائل - كه بيشتر كلامى و فقهى است - داراى نقطهنظرهاى مختلفى هستند <ref>متن كتاب، ص8</ref> | يكى از راههاى دستيابى به تقريب، آگاهى مسلمانان از عقايد يكديگر است؛ زيرا مسلمانان در بسيارى از اصول، وحدت نظريه دارند و در بخشى از مسائل - كه بيشتر كلامى و فقهى است - داراى نقطهنظرهاى مختلفى هستند <ref>متن كتاب، ص8</ref> | ||
مؤلف مىگويد: «در گذشته، رابطه علمى ميان دو گروه، بسيار محكم و استوار بود. در بغداد گروه بسيارى از طوايف اسلامى پاى منبر [[شيخ مفيد]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گرد مىآمدند و به تضارب آرا و تبادل انديشه مىپرداختند، ولى در اين پنچ قرن اخير، اين رابطه ضعيفتر و آگاهى از عقايد شيعه كمرنگتر شده است» <ref>همان، ص9 و 10</ref> | مؤلف مىگويد: «در گذشته، رابطه علمى ميان دو گروه، بسيار محكم و استوار بود. در بغداد گروه بسيارى از طوايف اسلامى پاى منبر [[شيخ مفيد]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گرد مىآمدند و به تضارب آرا و تبادل انديشه مىپرداختند، ولى در اين پنچ قرن اخير، اين رابطه ضعيفتر و آگاهى از عقايد شيعه كمرنگتر شده است» <ref>همان، ص9 و 10</ref> | ||
ايشان به دنبال ذكر اين نكته كه علماى شيعه، از عقايد فرق ديگر، آگاهى كامل دارند و پيوسته بر مشتركات تكيه مىكنند و به تقريب فرامىخوانند، برخلاف ديگران كه شناختشان از عقايد شيعه، بسيار ناچيز است و پيوسته بر ويژگىها و مختصات شيعه تكيه مىكنند و نامى از مشتركات نمىبرند، به توضيح برخى از مسائل مربوط به شيعه كه بسيار مطرح مىشود، مىپردازد. | ايشان به دنبال ذكر اين نكته كه علماى شيعه، از عقايد فرق ديگر، آگاهى كامل دارند و پيوسته بر مشتركات تكيه مىكنند و به تقريب فرامىخوانند، برخلاف ديگران كه شناختشان از عقايد شيعه، بسيار ناچيز است و پيوسته بر ويژگىها و مختصات شيعه تكيه مىكنند و نامى از مشتركات نمىبرند، به توضيح برخى از مسائل مربوط به شيعه كه بسيار مطرح مىشود، مىپردازد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
«پيدايش شيعه»، اولين مسئلهاى است كه مؤلف آن را توضيح مىدهد. ايشان در اينباره مىنويسد: تشيع، جز «پذيرش اسلام با اعتقاد به ولايت بلافصل امير مؤمنان على(ع)» چيز ديگرى نيست و چون ولايت آن حضرت در قرآن و سنت وارد شده است، پس اسلام و تشيع داراى يك مبدأ و در يك زمان متولد شدهاند. | «پيدايش شيعه»، اولين مسئلهاى است كه مؤلف آن را توضيح مىدهد. ايشان در اينباره مىنويسد: تشيع، جز «پذيرش اسلام با اعتقاد به ولايت بلافصل امير مؤمنان على(ع)» چيز ديگرى نيست و چون ولايت آن حضرت در قرآن و سنت وارد شده است، پس اسلام و تشيع داراى يك مبدأ و در يك زمان متولد شدهاند. | ||
وى براى اثبات اين مدعا دلايل متعددى آورده، مثل حديث «يوم الدار»، «حديث منزلت» و «حديث غدير» <ref>متن كتاب، ص12</ref> | وى براى اثبات اين مدعا دلايل متعددى آورده، مثل حديث «يوم الدار»، «حديث منزلت» و «حديث غدير» <ref>متن كتاب، ص12</ref> | ||
نويسنده در پاسخ به اين سؤال كه چرا اين گروه را «شيعه» مىخوانند، مىگويد: اين نامگذارى مربوط به خود پيامبر(ص) است. مفسران مىنويسند: آنگاه كه آيه ''' «إن الذين آمنو و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية» ''' <ref>بينه: 7</ref> فرود آمد، پيامبر(ص) رو به على(ع) كرده، فرمود: «أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين» <ref>همان، ص16</ref> | نويسنده در پاسخ به اين سؤال كه چرا اين گروه را «شيعه» مىخوانند، مىگويد: اين نامگذارى مربوط به خود پيامبر(ص) است. مفسران مىنويسند: آنگاه كه آيه ''' «إن الذين آمنو و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية» ''' <ref>بينه: 7</ref> فرود آمد، پيامبر(ص) رو به على(ع) كرده، فرمود: «أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين» <ref>همان، ص16</ref> | ||
ديگر فرق اسلامى، بعد از وفات پيامبر(ص) پديد آمدند و تاريخى غير از تاريخ اسلام دارند <ref>همان، ص17</ref> | ديگر فرق اسلامى، بعد از وفات پيامبر(ص) پديد آمدند و تاريخى غير از تاريخ اسلام دارند <ref>همان، ص17</ref> | ||
فرق جوهرى مكتب تشيع با ديگر مكتبها، آن است كه: تشيع، خلافت را ادامه وظيفه رسالت مىداند، پس روشن است كه مانند رسالت، مقامى الهى است و راه شناسايى امام همان تنصيص خداست؛ اما خلافت و امامت از ديد اهل سنت، يك مقام اجتماعى است و راه شناسايى آن انتخاب و گزينش مردم است <ref>همان، ص18 و 19</ref> | فرق جوهرى مكتب تشيع با ديگر مكتبها، آن است كه: تشيع، خلافت را ادامه وظيفه رسالت مىداند، پس روشن است كه مانند رسالت، مقامى الهى است و راه شناسايى امام همان تنصيص خداست؛ اما خلافت و امامت از ديد اهل سنت، يك مقام اجتماعى است و راه شناسايى آن انتخاب و گزينش مردم است <ref>همان، ص18 و 19</ref> | ||
بحث بعدى كه مؤلف مطرح مىنمايد عصمت پيشوايان، مصونيت قرآن از تحريف، تهمت تكفير صحابه، اقامه دو نماز در يك وقت و سجده بر تربت است كه هركدام را با استفاده از آيات قرآن و روايات توضيح مىدهد. | بحث بعدى كه مؤلف مطرح مىنمايد عصمت پيشوايان، مصونيت قرآن از تحريف، تهمت تكفير صحابه، اقامه دو نماز در يك وقت و سجده بر تربت است كه هركدام را با استفاده از آيات قرآن و روايات توضيح مىدهد. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
مؤلف يكى از آثار سوء ناآگاهى از عقايد شيعه را اين مىداند كه برخى تقيه را به معناى نفاق مىگيرند و خيال مىكنند كه شيعه همه جا با گروه اهل سنت از در تقيه وارد مىشود و واقعيات را كتمان كرده، تظاهر به وفاق مىكند. | مؤلف يكى از آثار سوء ناآگاهى از عقايد شيعه را اين مىداند كه برخى تقيه را به معناى نفاق مىگيرند و خيال مىكنند كه شيعه همه جا با گروه اهل سنت از در تقيه وارد مىشود و واقعيات را كتمان كرده، تظاهر به وفاق مىكند. | ||
درحالىكه تقيه سلاح انسان ضعيفى است كه در كشورى زندگى مىكند و در آنجا آزادىها مصادره شده و كسى كه برخلاف نظر حاكم سخن بگويد، قلع و قمع مىشود؛ در اينجا فرد ضعيف، چارهاى جز كتمان عقيده ندارد و اين به اين معنا نيست كه شيعه پيوسته بر اصل تقيه تكيه كرده و كتابهاى خود را بر اين اساس مىنويسد يا پيوسته بر اين اساس سخن مىگويد <ref>همان، ص91 و 92</ref> | درحالىكه تقيه سلاح انسان ضعيفى است كه در كشورى زندگى مىكند و در آنجا آزادىها مصادره شده و كسى كه برخلاف نظر حاكم سخن بگويد، قلع و قمع مىشود؛ در اينجا فرد ضعيف، چارهاى جز كتمان عقيده ندارد و اين به اين معنا نيست كه شيعه پيوسته بر اصل تقيه تكيه كرده و كتابهاى خود را بر اين اساس مىنويسد يا پيوسته بر اين اساس سخن مىگويد <ref>همان، ص91 و 92</ref> | ||
در پايان، مؤلف اهل تسنن را مخاطب قرار مىدهد و مىگويد: «مشتركات ما فزونتر از متميزات ما است» <ref>همان، ص99</ref> | در پايان، مؤلف اهل تسنن را مخاطب قرار مىدهد و مىگويد: «مشتركات ما فزونتر از متميزات ما است» <ref>همان، ص99</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش