۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در عناوين متعدد و متنوعى ارائه شده است. | كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در عناوين متعدد و متنوعى ارائه شده است. | ||
نويسنده در اين اثر درباره دولتهاى ادريسيه و مهديون كه دولتهاى شيعه اثناعشرى بودند، و فعاليتها و حوادت دوران آنان بحث كرده است. سپس به بحث درباره دولت فاطميان كه به مهديه و علويه نيز شهرت داشتند و بر سرزمينهاى غرب جهان عرب حاكم بودند پرداخته است .<ref>تازههاى نشر، ص169</ref> | نويسنده در اين اثر درباره دولتهاى ادريسيه و مهديون كه دولتهاى شيعه اثناعشرى بودند، و فعاليتها و حوادت دوران آنان بحث كرده است. سپس به بحث درباره دولت فاطميان كه به مهديه و علويه نيز شهرت داشتند و بر سرزمينهاى غرب جهان عرب حاكم بودند پرداخته است .<ref>تازههاى نشر، ص169</ref> وى همچنين زندگى بزرگان و اديبان برجستهاى را كه در گسترش و تكريم شيعه نقش داشتهاند را شرح داده است .<ref>همان، ص170</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه كتاب به اين نكته اشاره گرديده كه كتاب، جزء دوم از «موسوعة الشيعة في العالم» مىباشد كه جزء اول آن، با عنوان «الشيعة في مصر» منتشر گرديده است .<ref>مقدمه، ص8</ref> | در مقدمه كتاب به اين نكته اشاره گرديده كه كتاب، جزء دوم از «موسوعة الشيعة في العالم» مىباشد كه جزء اول آن، با عنوان «الشيعة في مصر» منتشر گرديده است .<ref>مقدمه، ص8</ref> | ||
نويسنده در ابتداى كتاب به بررسى اوضاع اقتصادى آفريقا پرداخته است. وى به اين نكته اشاره دارد كه علىرغم اينكه آفريقا به واسطه داشتن ذخاير غنى و معادن بسيار اورانيوم، طلا، نقره و... و نيز داشتن ثروتهاى طبيعى ديگر از جمله جنگلها و مراتع وسيع، از جمله غنىترين و ثروتمندترين قارهها به شمار مىرود، اما سطح معيشت مردم آن، نسبت به مردم ساير قارهها، بسيار پايينتر بوده و مردم آن، از فقر رنج مىبرند .<ref>متن كتاب، ص11</ref> | نويسنده در ابتداى كتاب به بررسى اوضاع اقتصادى آفريقا پرداخته است. وى به اين نكته اشاره دارد كه علىرغم اينكه آفريقا به واسطه داشتن ذخاير غنى و معادن بسيار اورانيوم، طلا، نقره و... و نيز داشتن ثروتهاى طبيعى ديگر از جمله جنگلها و مراتع وسيع، از جمله غنىترين و ثروتمندترين قارهها به شمار مىرود، اما سطح معيشت مردم آن، نسبت به مردم ساير قارهها، بسيار پايينتر بوده و مردم آن، از فقر رنج مىبرند .<ref>متن كتاب، ص11</ref> | ||
به نظر نويسنده، به استثناى مصر، سودان، دول شمال آفريقا (مانند تونس، ليبى، الجزاير و مغرب)، نيجريه، برخى از دول جنوب و زيمباوه، ساير كشورهاى آفريقا، از اقتصاد مناسبى برخوردار نيستند .<ref>همان</ref> | به نظر نويسنده، به استثناى مصر، سودان، دول شمال آفريقا (مانند تونس، ليبى، الجزاير و مغرب)، نيجريه، برخى از دول جنوب و زيمباوه، ساير كشورهاى آفريقا، از اقتصاد مناسبى برخوردار نيستند .<ref>همان</ref> | ||
پس از بررسى اوضاع اقتصادى، نويسنده به بحث از اوضاع مسلمانان در اين قاره پرداخته است. به عقيده وى، اكثر كشورهاى آفريقايى جزء كشورهاى اسلامى محسوب مىشوند .<ref>همان، ص12</ref> | پس از بررسى اوضاع اقتصادى، نويسنده به بحث از اوضاع مسلمانان در اين قاره پرداخته است. به عقيده وى، اكثر كشورهاى آفريقايى جزء كشورهاى اسلامى محسوب مىشوند .<ref>همان، ص12</ref> | ||
نويسنده در ادامه به بحث و بررسى دول شمال آفريقا پرداخته است. وى اين كشورها را عبارت از مصر، سودان، ليبى، تونس، الجزاير، مغرب و موريتانى دانسته و از آنجا كه كشور مصر در جزء اول اين موسوعه (الشيعة في مصر) معرفى شده، در ادامه مطالب كتاب، به بررسى كشور سودان پرداخته است .<ref>همان، ص16</ref> | نويسنده در ادامه به بحث و بررسى دول شمال آفريقا پرداخته است. وى اين كشورها را عبارت از مصر، سودان، ليبى، تونس، الجزاير، مغرب و موريتانى دانسته و از آنجا كه كشور مصر در جزء اول اين موسوعه (الشيعة في مصر) معرفى شده، در ادامه مطالب كتاب، به بررسى كشور سودان پرداخته است .<ref>همان، ص16</ref> | ||
كشور سودان، بزرگترين كشور آفريقايى است كه با كشورهاى بزرگى همچون جمهورى عربى مصر (از شمال)، حبشه و اريتره (از شرق)، آفريقاى وسطى (از غرب) و ليبى (از شمال غربى) هم مرز است. لغتى كه مردم اين كشور، بدان تكلم مىكنند، عربى و انگليسى بوده و عدد قبايل آن، به 752 قبيله مىرسد كه بيشتر از نصف آنان، به لغت عربى سخن مىگويند .<ref>همان، ص 17</ref> | كشور سودان، بزرگترين كشور آفريقايى است كه با كشورهاى بزرگى همچون جمهورى عربى مصر (از شمال)، حبشه و اريتره (از شرق)، آفريقاى وسطى (از غرب) و ليبى (از شمال غربى) هم مرز است. لغتى كه مردم اين كشور، بدان تكلم مىكنند، عربى و انگليسى بوده و عدد قبايل آن، به 752 قبيله مىرسد كه بيشتر از نصف آنان، به لغت عربى سخن مىگويند .<ref>همان، ص 17</ref> | ||
نويسنده در ادامه، به بحث و بررسى مسأله استعمار بريتانيا در سودان پرداخته و سپس وضعيت شيعيان آن را بررسى نموده است .<ref>همان، ص21</ref> | نويسنده در ادامه، به بحث و بررسى مسأله استعمار بريتانيا در سودان پرداخته و سپس وضعيت شيعيان آن را بررسى نموده است .<ref>همان، ص21</ref> | ||
از جمله مباحث مطرح شده در اين قسمت كتاب عبارتند از: اهل بيت(ع) در ميان جوانان سودانى؛ اهل بيت(ع) ميراث مسلمين در سودان؛ رهبرى دينى و سياسى؛ طرق صوفيه؛ انتساب برخى از قبايل به ائمه(ع)؛ مؤسسات شيعى از جمله جمعيت خيريه آل البيت و جمعيت خيريه ثقلين؛ طايفه ختميه و اصول فكرى و چگونگى پديد آمدن آن؛ مسأله مهدويت در سودان. | از جمله مباحث مطرح شده در اين قسمت كتاب عبارتند از: اهل بيت(ع) در ميان جوانان سودانى؛ اهل بيت(ع) ميراث مسلمين در سودان؛ رهبرى دينى و سياسى؛ طرق صوفيه؛ انتساب برخى از قبايل به ائمه(ع)؛ مؤسسات شيعى از جمله جمعيت خيريه آل البيت و جمعيت خيريه ثقلين؛ طايفه ختميه و اصول فكرى و چگونگى پديد آمدن آن؛ مسأله مهدويت در سودان. | ||
نويسنده سپس به معرفى برخى از نويسندگان سودانى و آثار آنها پرداخته است كه از آن جملهاند:الشيخ النيل عبدالقادر ابوقرون؛ الشيخ محمد الريح حمد النيل .<ref>همان، ص56</ref> | نويسنده سپس به معرفى برخى از نويسندگان سودانى و آثار آنها پرداخته است كه از آن جملهاند:الشيخ النيل عبدالقادر ابوقرون؛ الشيخ محمد الريح حمد النيل .<ref>همان، ص56</ref> | ||
نويسنده در ادامه، به بحث و بررسى كشور مغرب پرداخته است. وى در ابتدا جغرافياى اين كشور و سپس نحوه تشكيل سلسله ادارسه را بررسى نموده است. حكام اين سلسله كه نويسنده به بحث از ايشان پرداخته، عبارتند از: ادريس بن عبدالله (ادريس اول)، ادريس بن ادريس، ادريس ثانى، محمد بن ادريس، على بن محمد بن ادريس، يحيى بن محمد بن ادريس، يحيى بن يحيى .<ref>همان، ص 203</ref> | نويسنده در ادامه، به بحث و بررسى كشور مغرب پرداخته است. وى در ابتدا جغرافياى اين كشور و سپس نحوه تشكيل سلسله ادارسه را بررسى نموده است. حكام اين سلسله كه نويسنده به بحث از ايشان پرداخته، عبارتند از: ادريس بن عبدالله (ادريس اول)، ادريس بن ادريس، ادريس ثانى، محمد بن ادريس، على بن محمد بن ادريس، يحيى بن محمد بن ادريس، يحيى بن يحيى .<ref>همان، ص 203</ref> | ||
كشور بعدى كه مورد بررسى قرار گرفته، كشور ليبى است. نويسنده در ابتدا وجه تسميه اين كشور را بررسى نموده و سپس اوضاع اقتصادى و اجتماعى آن را مورد مطالعه قرار داده است .<ref>همان، ص553</ref> | كشور بعدى كه مورد بررسى قرار گرفته، كشور ليبى است. نويسنده در ابتدا وجه تسميه اين كشور را بررسى نموده و سپس اوضاع اقتصادى و اجتماعى آن را مورد مطالعه قرار داده است .<ref>همان، ص553</ref> | ||
از جمله مباحث اين قسمت، عبارتند از: مسلمانان در ليبى قبل از استعمار ايتاليا؛ جايگاه شيعيان در زمان استعمار ايتاليا و فتواى مرجعيت نجف اشرف در اعلان جهاد مقدس بر ضد استعمارگران. | از جمله مباحث اين قسمت، عبارتند از: مسلمانان در ليبى قبل از استعمار ايتاليا؛ جايگاه شيعيان در زمان استعمار ايتاليا و فتواى مرجعيت نجف اشرف در اعلان جهاد مقدس بر ضد استعمارگران. | ||
در بخش ديگرى از كتاب نويسنده ضمن بررسى تأثير شيعه بر ادبيات تونس، به اين نكته اشاره نموده كه متفكران تونسى، خدمات ارزندهاى به آثار شيعى نمودهاند .<ref>همان، ص604</ref> | در بخش ديگرى از كتاب نويسنده ضمن بررسى تأثير شيعه بر ادبيات تونس، به اين نكته اشاره نموده كه متفكران تونسى، خدمات ارزندهاى به آثار شيعى نمودهاند .<ref>همان، ص604</ref> | ||
كشور بعدى كه مورد بررسى قرار گرفته، مغرب بوده كه ضمن مطالعه اوضاع اقتصادى و اجتماعى آن، وضعيت شيعه و خمات متفكرين مغرب به تراث شيعى در اين كشور بررسى شده است .<ref>همان، ص624</ref> | كشور بعدى كه مورد بررسى قرار گرفته، مغرب بوده كه ضمن مطالعه اوضاع اقتصادى و اجتماعى آن، وضعيت شيعه و خمات متفكرين مغرب به تراث شيعى در اين كشور بررسى شده است .<ref>همان، ص624</ref> | ||
آخرين كشور مورد مطالعه، كشور موريتانى است. در مورد اين كشور نيز ابتدا اوضاع اقتصادى و اجتماعى بررسى شده و سپس از اوضاع مذهبى و درباره شهرهاى شيعى آن مورد مداقّه قرار گرفته است .<ref>همان، ص646</ref> | آخرين كشور مورد مطالعه، كشور موريتانى است. در مورد اين كشور نيز ابتدا اوضاع اقتصادى و اجتماعى بررسى شده و سپس از اوضاع مذهبى و درباره شهرهاى شيعى آن مورد مداقّه قرار گرفته است .<ref>همان، ص646</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش