الأساس في التفسير: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۵۱: خط ۵۱:




در مقدمه، نكاتى پيرامون كتاب و مهم‌ترين خصوصيات اين تفسير، بيان شده است <ref>مقدمه، ج 1، ص 7 - 30</ref>.
در مقدمه، نكاتى پيرامون كتاب و مهم‌ترين خصوصيات اين تفسير، بيان شده است <ref>مقدمه، ج 1، ص 7 - 30</ref>


به گفته نويسنده، بسيارى به مسئله وحدت قرآن پرداخته‌اند و تأليفات فراوانى نيز در اين باره نوشته‌اند، اما توجه آنان بيشتر معطوف به مناسبت يك آيه در سوره يا تناسب آخر يك سوره با آغاز سوره بعدى بوده است. ازاين‌رو، حوّى نظريه وحدت قرآن را شاخصه اصلى تفسير خويش برشمرده و مدعى است نظريه وى پيش از اين سابقه نداشته است. البته حوّى بر آن بوده است تا به مدد طرح نظريه وحدت قرآن، علاوه بر اصلاح خطاهاى فراوان در اين باره، به مسائل و پرسش‌هاى ديگرى نيز پاسخ دهد كه به‌اجمال در مقدمه تفسير به آنها اشاره كرده است كه عبارتند از:
به گفته نويسنده، بسيارى به مسئله وحدت قرآن پرداخته‌اند و تأليفات فراوانى نيز در اين باره نوشته‌اند، اما توجه آنان بيشتر معطوف به مناسبت يك آيه در سوره يا تناسب آخر يك سوره با آغاز سوره بعدى بوده است. ازاين‌رو، حوّى نظريه وحدت قرآن را شاخصه اصلى تفسير خويش برشمرده و مدعى است نظريه وى پيش از اين سابقه نداشته است. البته حوّى بر آن بوده است تا به مدد طرح نظريه وحدت قرآن، علاوه بر اصلاح خطاهاى فراوان در اين باره، به مسائل و پرسش‌هاى ديگرى نيز پاسخ دهد كه به‌اجمال در مقدمه تفسير به آنها اشاره كرده است كه عبارتند از:


#بيان اعجاز قرآن: علما و محقّقان مسلمان از ديرباز به واكاوى ابعاد گوناگون اعجاز قرآن از نظر لفظى و معنوى پرداخته‌اند، اما در اين ميان وحدت موضوعى قرآن غالباً مغفول مانده است. نويسنده نيز در مقدمه تفسير، تأكيد مى‌كند كه نظريه وحدت قرآن، نكته‌ها و ظرايفى را آشكار مى‌سازد كه پرده از اسرار اعجاز قرآن برمى‌دارد. وى در ضمن تفسير سوره حج و در پى بحث درباره معجزه سياق قرآنى مى‌نويسد: «همانا نازل‌كننده قرآن در كتاب خويش اسرارى قرار داده است كه هركس در پيوندهاى ميان آيات و سوره‌هاى قرآن غور كند، درمى‌يابد كه اين جز از جانب خدا، پروردگار جهانيان كه علمش به همه چيز احاطه دارد، نازل نشده است <ref>آقايى، سيد على</ref>.
#بيان اعجاز قرآن: علما و محقّقان مسلمان از ديرباز به واكاوى ابعاد گوناگون اعجاز قرآن از نظر لفظى و معنوى پرداخته‌اند، اما در اين ميان وحدت موضوعى قرآن غالباً مغفول مانده است. نويسنده نيز در مقدمه تفسير، تأكيد مى‌كند كه نظريه وحدت قرآن، نكته‌ها و ظرايفى را آشكار مى‌سازد كه پرده از اسرار اعجاز قرآن برمى‌دارد. وى در ضمن تفسير سوره حج و در پى بحث درباره معجزه سياق قرآنى مى‌نويسد: «همانا نازل‌كننده قرآن در كتاب خويش اسرارى قرار داده است كه هركس در پيوندهاى ميان آيات و سوره‌هاى قرآن غور كند، درمى‌يابد كه اين جز از جانب خدا، پروردگار جهانيان كه علمش به همه چيز احاطه دارد، نازل نشده است <ref>آقايى، سيد على</ref>
#رد شبهات خاورشناسان درباره وحدت و ترتيب قرآن: بسيارى از خاورشناسان وحدت موضوعى در قرآن را انكار مى‌كنند و بر اين گمانند كه آيات قرآن عموماً پيوندى با هم ندارند. ازاين‌رو كوشيده‌اند بر مبناى اسباب نزول، ترتيب جديدى براى آيات قرآن ارائه دهند و چينشى مجدد براى قرآن عرضه دارند تا خواننده را در فهم بهتر آيات يارى رساند. يكى از اهداف حوّى در سامان دادن نظريه وحدت قرآن، پاسخ به اين شبهه ديرين خاورشناسان بوده است؛ چنان‌كه در جواب اين سؤال كه فايده نظريه وى درباره رابطه ميان آيات و سوره‌هاى قرآن چيست، مى‌نويسد: «... اين شبهه را ابطال مى‌كند كه ميان آيات و سوره‌هاى قرآن پيوندى وجود ندارد، حال‌آنكه اين سخن شايسته كلام بشرى نيست، چه رسد به كلام پروردگار جهانيان... و من به يارى خدا توانسته‌ام ثابت كنم كه كمال قرآن در وحدت بى‌نظير موجود ميان آيات و سوره‌هاست» <ref>ر. ك.: همان</ref>.
#رد شبهات خاورشناسان درباره وحدت و ترتيب قرآن: بسيارى از خاورشناسان وحدت موضوعى در قرآن را انكار مى‌كنند و بر اين گمانند كه آيات قرآن عموماً پيوندى با هم ندارند. ازاين‌رو كوشيده‌اند بر مبناى اسباب نزول، ترتيب جديدى براى آيات قرآن ارائه دهند و چينشى مجدد براى قرآن عرضه دارند تا خواننده را در فهم بهتر آيات يارى رساند. يكى از اهداف حوّى در سامان دادن نظريه وحدت قرآن، پاسخ به اين شبهه ديرين خاورشناسان بوده است؛ چنان‌كه در جواب اين سؤال كه فايده نظريه وى درباره رابطه ميان آيات و سوره‌هاى قرآن چيست، مى‌نويسد: «... اين شبهه را ابطال مى‌كند كه ميان آيات و سوره‌هاى قرآن پيوندى وجود ندارد، حال‌آنكه اين سخن شايسته كلام بشرى نيست، چه رسد به كلام پروردگار جهانيان... و من به يارى خدا توانسته‌ام ثابت كنم كه كمال قرآن در وحدت بى‌نظير موجود ميان آيات و سوره‌هاست» <ref>ر. ك.: همان</ref>
#:برخى از منكران وحدت موضوعى در قرآن براى اثبات نظر خويش به نزول تدريجى قرآن در پى اسباب متنوع و با حكمت‌هاى مختلف استناد كرده‌اند و معتقدند پيوند دادن آيات قرآن كه از نظر زمانى و مكانى و سبب نزول با هم تفاوت دارند، كارى تكلّف‌آميز و بى‌ثمر است، اما حوّى بيان مى‌دارد كه استدلال آنان عليه مدعايشان است نه له آن؛ چه، قرآن پراكنده و تدريجى و با اسباب گوناگون نازل شده است، اما درعين‌حال منسجم و به‌هم‌پيوسته است <ref>ر. ك.: همان</ref>.
#:برخى از منكران وحدت موضوعى در قرآن براى اثبات نظر خويش به نزول تدريجى قرآن در پى اسباب متنوع و با حكمت‌هاى مختلف استناد كرده‌اند و معتقدند پيوند دادن آيات قرآن كه از نظر زمانى و مكانى و سبب نزول با هم تفاوت دارند، كارى تكلّف‌آميز و بى‌ثمر است، اما حوّى بيان مى‌دارد كه استدلال آنان عليه مدعايشان است نه له آن؛ چه، قرآن پراكنده و تدريجى و با اسباب گوناگون نازل شده است، اما درعين‌حال منسجم و به‌هم‌پيوسته است <ref>ر. ك.: همان</ref>
#ديدگاهى جامع براى فهم قرآن: در واقع، نويسنده در سراسر تفسير خويش از نظريه وحدت قرآن بهره گرفته است و از طريق شناخت سياق آيات و مقاصد سوره‌ها و پيوند آنها به سياق قرآنى، فهم ويژه‌اى از آيات قرآن به دست داده است <ref>ر. ك.: همان</ref>.
#ديدگاهى جامع براى فهم قرآن: در واقع، نويسنده در سراسر تفسير خويش از نظريه وحدت قرآن بهره گرفته است و از طريق شناخت سياق آيات و مقاصد سوره‌ها و پيوند آنها به سياق قرآنى، فهم ويژه‌اى از آيات قرآن به دست داده است <ref>ر. ك.: همان</ref>


نويسنده، ديدگاه ويژه‌اى درباره وحدت موضوعى و انسجام مضمونى سوره‌هاى قرآن دارد. از نظر او وحدت موضوعى قرآن دو سطح دارد: سوره‌ها و آيات.
نويسنده، ديدگاه ويژه‌اى درباره وحدت موضوعى و انسجام مضمونى سوره‌هاى قرآن دارد. از نظر او وحدت موضوعى قرآن دو سطح دارد: سوره‌ها و آيات.
خط ۷۰: خط ۷۰:
ثانياً: تعداد آيات اين سه سوره حدود صد آيه است كه نام اين قسم (مئين) نيز مأخوذ از آن است؛ حال‌آنكه سوره بعدى (عنكبوت) شصت و نه آيه دارد.
ثانياً: تعداد آيات اين سه سوره حدود صد آيه است كه نام اين قسم (مئين) نيز مأخوذ از آن است؛ حال‌آنكه سوره بعدى (عنكبوت) شصت و نه آيه دارد.


ثالثاً: حروف مقطعه «الم» به شكل منفرد بعد از سوره آل عمران تا سوره قصص تكرار نشده است. اما چهار سوره عنكبوت، روم، لقمان و سجده با «الم» آغاز مى‌شوند كه حاكى از آغاز قسم جديد است <ref>ر. ك.: همان</ref>.
ثالثاً: حروف مقطعه «الم» به شكل منفرد بعد از سوره آل عمران تا سوره قصص تكرار نشده است. اما چهار سوره عنكبوت، روم، لقمان و سجده با «الم» آغاز مى‌شوند كه حاكى از آغاز قسم جديد است <ref>ر. ك.: همان</ref>


نويسنده نظير تحليل فوق را درباره سوره آغازين قسم مفصّل انجام داده است. او نخست به اختلافات در اين باره اشاره كرده است و نهايتاً با استفاده از شواهدى صورى نشان داده است كه سوره «ق» پايان قسم مثانى است و قسم مفصل با سوره ذاريات آغاز شده است <ref>ر. ك.: همان</ref>.
نويسنده نظير تحليل فوق را درباره سوره آغازين قسم مفصّل انجام داده است. او نخست به اختلافات در اين باره اشاره كرده است و نهايتاً با استفاده از شواهدى صورى نشان داده است كه سوره «ق» پايان قسم مثانى است و قسم مفصل با سوره ذاريات آغاز شده است <ref>ر. ك.: همان</ref>


از نظر حوّى سوره بقره بيان تفصيلى مقاصد و مفاهيمى است كه به‌اجمال در سوره فاتحه طرح شده است. البته او نخستين كسى نيست كه متفطّن اهميت سوره فاتحه و جايگاه محورى آن نسبت به ديگر سوره‌هاى قرآن شده است و ديگران پيش از او به اين موضوع پرداخته‌اند. آنچه نظريه وى را از ديگران متمايز مى‌سازد آن است كه وى ديگر سوره‌هاى قرآن را در مقام بسط و تفصيل مفاهيم طرح‌شده در سوره بقره مى‌داند <ref>ر. ك.: همان</ref>.
از نظر حوّى سوره بقره بيان تفصيلى مقاصد و مفاهيمى است كه به‌اجمال در سوره فاتحه طرح شده است. البته او نخستين كسى نيست كه متفطّن اهميت سوره فاتحه و جايگاه محورى آن نسبت به ديگر سوره‌هاى قرآن شده است و ديگران پيش از او به اين موضوع پرداخته‌اند. آنچه نظريه وى را از ديگران متمايز مى‌سازد آن است كه وى ديگر سوره‌هاى قرآن را در مقام بسط و تفصيل مفاهيم طرح‌شده در سوره بقره مى‌داند <ref>ر. ك.: همان</ref>


حوّى براى مشخص كردن مجموعه‌هاى هر قسم غالباً از علائم لفظى و گاه از شواهد معنوى استفاده مى‌كند. يكى از مهم‌ترين نشانه‌هايى كه او بدين منظور بدان‌ها استناد جسته است، حروف مقطعه در آغاز سوره‌هاست. حوّى معتقد است كه از كاركردهاى حروف مقطعه، كمك به فهم وحدت قرآنى است كه از طريق تعيين آغاز و پايان مجموعه‌ها، يا اشاره به جايگاه سوره در يك مجموعه، يا پيوند دادن سوره با سياق كلى قرآن و نظاير آن تحقق مى‌يابد. در واقع، در نظريه حوّى حروف مقطعه كليدهاى فهم وحدت كلى در قرآن محسوب مى‌شوند. نشانه ديگرى كه حوّى براى تشخيص مجموعه‌ها به كار گرفته است، آغاز سوره‌ها با قسم است. وى از تشابه‌هاى محتوايى سوره‌ها نيز براى تشخيص جايگاه سوره در مجموعه‌ها بهره گرفته است <ref>ر. ك.: همان</ref>.
حوّى براى مشخص كردن مجموعه‌هاى هر قسم غالباً از علائم لفظى و گاه از شواهد معنوى استفاده مى‌كند. يكى از مهم‌ترين نشانه‌هايى كه او بدين منظور بدان‌ها استناد جسته است، حروف مقطعه در آغاز سوره‌هاست. حوّى معتقد است كه از كاركردهاى حروف مقطعه، كمك به فهم وحدت قرآنى است كه از طريق تعيين آغاز و پايان مجموعه‌ها، يا اشاره به جايگاه سوره در يك مجموعه، يا پيوند دادن سوره با سياق كلى قرآن و نظاير آن تحقق مى‌يابد. در واقع، در نظريه حوّى حروف مقطعه كليدهاى فهم وحدت كلى در قرآن محسوب مى‌شوند. نشانه ديگرى كه حوّى براى تشخيص مجموعه‌ها به كار گرفته است، آغاز سوره‌ها با قسم است. وى از تشابه‌هاى محتوايى سوره‌ها نيز براى تشخيص جايگاه سوره در مجموعه‌ها بهره گرفته است <ref>ر. ك.: همان</ref>


حوّى براى تعيين محور يك سوره (از آيات سوره بقره)، نيز از مجموعه‌اى از نشانه‌ها و شواهد لفظى و معنوى بهره مى‌گيرد. از جمله اين نشانه‌ها شباهت آيات آغازين و پايانى سوره با آيه يا آيات محور است. يكى ديگر از نشانه‌هايى كه حوّى براى تعيين محور سوره‌ها استفاده كرده است، بهره‌گيرى از لوازم نظريه وحدت مى‌باشد <ref>ر. ك.: همان</ref>.
حوّى براى تعيين محور يك سوره (از آيات سوره بقره)، نيز از مجموعه‌اى از نشانه‌ها و شواهد لفظى و معنوى بهره مى‌گيرد. از جمله اين نشانه‌ها شباهت آيات آغازين و پايانى سوره با آيه يا آيات محور است. يكى ديگر از نشانه‌هايى كه حوّى براى تعيين محور سوره‌ها استفاده كرده است، بهره‌گيرى از لوازم نظريه وحدت مى‌باشد <ref>ر. ك.: همان</ref>


ب)- وحدت در سطح آيات: حوّى براى نشان دادن وحدت موضوعى در سطح آيه‌ها، هر سوره را به چند قسم، هر قسم را به چند مقطع، هر مقطع را به چند مجموعه يا فقره و هر فقره را به مجموعه‌اى از آيات تقسيم كرده و مقاصد هر سوره را در هريك از اين بخش‌ها واكاويده است. معمولاً هر سوره مقدمه و خاتمه نيز دارد. البته حوّى تقسيم سوره به اقسام را فقط درباره سوره‌هاى طولانى (بقره، آل عمران، مائده، انعام، اعراف، انفال، توبه، يونس، نحل) انجام داده است؛ همچنان‌كه سوره‌هاى كوچك پايان قرآن (بلد، ضحى، شمس، تين، علق، قدر، بينه، زلزله، عاديات، قارعه، تكاثر، عصر، همزه، فيل، قريش، ماعون، كوثر، كافرون، نصر، مسد، اخلاص، فلق و ناس) را به بخش‌هاى كوچك‌تر تقسيم نكرده است <ref>ر. ك.: همان</ref>.
ب)- وحدت در سطح آيات: حوّى براى نشان دادن وحدت موضوعى در سطح آيه‌ها، هر سوره را به چند قسم، هر قسم را به چند مقطع، هر مقطع را به چند مجموعه يا فقره و هر فقره را به مجموعه‌اى از آيات تقسيم كرده و مقاصد هر سوره را در هريك از اين بخش‌ها واكاويده است. معمولاً هر سوره مقدمه و خاتمه نيز دارد. البته حوّى تقسيم سوره به اقسام را فقط درباره سوره‌هاى طولانى (بقره، آل عمران، مائده، انعام، اعراف، انفال، توبه، يونس، نحل) انجام داده است؛ همچنان‌كه سوره‌هاى كوچك پايان قرآن (بلد، ضحى، شمس، تين، علق، قدر، بينه، زلزله، عاديات، قارعه، تكاثر، عصر، همزه، فيل، قريش، ماعون، كوثر، كافرون، نصر، مسد، اخلاص، فلق و ناس) را به بخش‌هاى كوچك‌تر تقسيم نكرده است <ref>ر. ك.: همان</ref>


افزون بر اين، استثنائاتى در تقسيم‌بندى فوق ديده مى‌شود؛ مثلاً سوره يوسف را به مقدمه، قصه و خاتمه تقسيم كرده است و قصه را متشكل از چند مشهد (پرده) دانسته است و ظاهراً اين اصطلاح را از تفسير «[[في ظلال القرآن]]»، [[سید قطب]] اخذ كرده است. همچنين سوره‌هايى از قرآن را از تقسيم به مجموعه يا فقره آغاز كرده است كه احتمالاً حاكى از آن است كه سوره يك مقطع بيشتر ندارد؛ مثلاً سوره حجر را به‌منظور استفاده ساده‌تر خوانندگان، به‌جاى تقسيم به مقاطع، به مجموعه‌هاى آيات تقسيم كرده است. گاهى نيز اين مجموعه‌ها طولانى مى‌شوند كه خود به چند فقره تقسيم مى‌شوند، مانند سوره انبياء كه مجموعه هفتمش خود به دو فقره بخش شده است و گاهى به عكس، فقرات به مجموعه‌ها تقسيم مى‌شوند، مانند سوره غافر كه شامل سه فقره است و فقره‌هاى اول و دوم به ترتيب از پنج و چهار مجموعه تشكيل شده‌اند <ref>ر. ك.: همان</ref>.
افزون بر اين، استثنائاتى در تقسيم‌بندى فوق ديده مى‌شود؛ مثلاً سوره يوسف را به مقدمه، قصه و خاتمه تقسيم كرده است و قصه را متشكل از چند مشهد (پرده) دانسته است و ظاهراً اين اصطلاح را از تفسير «[[في ظلال القرآن]]»، [[سید قطب]] اخذ كرده است. همچنين سوره‌هايى از قرآن را از تقسيم به مجموعه يا فقره آغاز كرده است كه احتمالاً حاكى از آن است كه سوره يك مقطع بيشتر ندارد؛ مثلاً سوره حجر را به‌منظور استفاده ساده‌تر خوانندگان، به‌جاى تقسيم به مقاطع، به مجموعه‌هاى آيات تقسيم كرده است. گاهى نيز اين مجموعه‌ها طولانى مى‌شوند كه خود به چند فقره تقسيم مى‌شوند، مانند سوره انبياء كه مجموعه هفتمش خود به دو فقره بخش شده است و گاهى به عكس، فقرات به مجموعه‌ها تقسيم مى‌شوند، مانند سوره غافر كه شامل سه فقره است و فقره‌هاى اول و دوم به ترتيب از پنج و چهار مجموعه تشكيل شده‌اند <ref>ر. ك.: همان</ref>


حوّى در اين تقسيم‌بندى‌ها از معيارهاى معنوى و لفظى هر دو بهره جسته است؛ مثلاً در ضمن تقسيم‌بندى قسم نخست سوره انعام، از تكرار ضمير «هو» در ابتداى آيات به‌عنوان نشانه آغاز و پايان مقاطعِ اين قسم بهره گرفته است. البته متذكر شده است كه در مواردى كه اين نشانه‌ها در اختيار نيست، از علائم معنوى سود جسته است. همچنين نشانه تقسيم سوره زمر به دو مقطع، تكرار {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا|سوره=زمر|آیه=2-41}}
حوّى در اين تقسيم‌بندى‌ها از معيارهاى معنوى و لفظى هر دو بهره جسته است؛ مثلاً در ضمن تقسيم‌بندى قسم نخست سوره انعام، از تكرار ضمير «هو» در ابتداى آيات به‌عنوان نشانه آغاز و پايان مقاطعِ اين قسم بهره گرفته است. البته متذكر شده است كه در مواردى كه اين نشانه‌ها در اختيار نيست، از علائم معنوى سود جسته است. همچنين نشانه تقسيم سوره زمر به دو مقطع، تكرار {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا|سوره=زمر|آیه=2-41}}
در ابتداى هر مقطع بوده است. نيز تقسيم مقطع دوم سوره «ص» به سه مجموعه بر مبناى تكرار لفظ {{متن قرآن|قُلْ|سوره=ص|آیه=65}}در ابتداى هر مجموعه <ref>آيات 65، 67 و 86</ref> است. نمونه جالب، سوره دخان است كه تنها يك مقطع دارد و نشانه آن آغاز و پايان مقطع با واژه {{متن قرآن|فَارْتَقِبْ|سوره=دخان|آیه=10-59}}است. گاهى نيز از تشابه‌هاى لفظى و مضمونى آيات براى تقسيم‌بندى سود جسته است <ref>ر. ك.: همان</ref>.
در ابتداى هر مقطع بوده است. نيز تقسيم مقطع دوم سوره «ص» به سه مجموعه بر مبناى تكرار لفظ {{متن قرآن|قُلْ|سوره=ص|آیه=65}}در ابتداى هر مجموعه <ref>آيات 65، 67 و 86</ref> است. نمونه جالب، سوره دخان است كه تنها يك مقطع دارد و نشانه آن آغاز و پايان مقطع با واژه {{متن قرآن|فَارْتَقِبْ|سوره=دخان|آیه=10-59}}است. گاهى نيز از تشابه‌هاى لفظى و مضمونى آيات براى تقسيم‌بندى سود جسته است <ref>ر. ك.: همان</ref>


پس از تقسيم‌بندى، حوّى كوشيده است ارتباط و پيوستگى لايه‌هاى مختلف سوره را ذيل عنوان سياق سوره (مضمون كلى سوره)، سياق قسم (وحدت مضمونى مقاطع)، سياق مقطع (وحدت مضمونى فقرات) و سياق قريب (ارتباط و تناسب مجموعه آيات هر مقطع) نشان دهد. وى بدين منظور گاه از اقوال مفسران پيشين نظير سيوطى، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسى]] و [[سید قطب]] در اين زمينه نيز بهره گرفته است. به عقيده حوّى با ملاحظه و تدبر در هريك از مراحل فوق يكى از وجوه معنايى قرآن بر ما آشكار مى‌شود و با توجه به درجات مختلف وحدت و پيوستگى در قرآن، گويى معانى تازه‌اى متولد مى‌شوند كه پايان ندارند <ref>ر. ك.: همان</ref>.
پس از تقسيم‌بندى، حوّى كوشيده است ارتباط و پيوستگى لايه‌هاى مختلف سوره را ذيل عنوان سياق سوره (مضمون كلى سوره)، سياق قسم (وحدت مضمونى مقاطع)، سياق مقطع (وحدت مضمونى فقرات) و سياق قريب (ارتباط و تناسب مجموعه آيات هر مقطع) نشان دهد. وى بدين منظور گاه از اقوال مفسران پيشين نظير سيوطى، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسى]] و [[سید قطب]] در اين زمينه نيز بهره گرفته است. به عقيده حوّى با ملاحظه و تدبر در هريك از مراحل فوق يكى از وجوه معنايى قرآن بر ما آشكار مى‌شود و با توجه به درجات مختلف وحدت و پيوستگى در قرآن، گويى معانى تازه‌اى متولد مى‌شوند كه پايان ندارند <ref>ر. ك.: همان</ref>


بدين ترتيب تفسير حوّى از آيات هر سوره دو مرحله دارد: نخست، بيان معنايى عام براى آيات كه غالباً بر اتحاد معنايى آنها با سياق سوره و بخش‌هاى مختلف آن دلالت دارد. دوم، توضيح و شرح لغوى آيات، چنان‌كه مفسران ديگر قرآن انجام مى‌دهند. وى در شرح آيات غالباً بر تفسير نسفى و تفسير [[ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] اعتماد كرده است. در ادامه، حوّى با تكيه بر احاديث و اقوال پيشينيان فوايدى تفسيرى، كلامى و فقهى عرضه مى‌دارد كه به نوبه خود بيانگر ديدگاه‌ها و نقطه‌نظرات شخصى مفسر در آن زمينه نيز هست. همچنين سخن پايانى (كلمة أخيرة) در مقام جمع‌بندى و بيان پيوند بخش‌هاى مختلف سوره با هم در بخش پايانى تفسير غالب سوره‌ها تكرار مى‌شود <ref>همان</ref>.
بدين ترتيب تفسير حوّى از آيات هر سوره دو مرحله دارد: نخست، بيان معنايى عام براى آيات كه غالباً بر اتحاد معنايى آنها با سياق سوره و بخش‌هاى مختلف آن دلالت دارد. دوم، توضيح و شرح لغوى آيات، چنان‌كه مفسران ديگر قرآن انجام مى‌دهند. وى در شرح آيات غالباً بر تفسير نسفى و تفسير [[ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] اعتماد كرده است. در ادامه، حوّى با تكيه بر احاديث و اقوال پيشينيان فوايدى تفسيرى، كلامى و فقهى عرضه مى‌دارد كه به نوبه خود بيانگر ديدگاه‌ها و نقطه‌نظرات شخصى مفسر در آن زمينه نيز هست. همچنين سخن پايانى (كلمة أخيرة) در مقام جمع‌بندى و بيان پيوند بخش‌هاى مختلف سوره با هم در بخش پايانى تفسير غالب سوره‌ها تكرار مى‌شود <ref>همان</ref>


حوّى در بيان وحدت موضوعى آيات در هريك از سوره‌هاى قرآن از مجموعه‌اى از شواهد و ادلّه بهره مى‌گيرد كه در ذيل به‌اجمال اشاره مى‌شود:
حوّى در بيان وحدت موضوعى آيات در هريك از سوره‌هاى قرآن از مجموعه‌اى از شواهد و ادلّه بهره مى‌گيرد كه در ذيل به‌اجمال اشاره مى‌شود:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش