التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)'
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (')
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
خط ۹۶: خط ۹۶:
برخى از آيات بدون سبب خاص نازل گرديده و برخى ديگر با توجه به يك سبب و قضيه خاص نازل شده‌اند كه در مرتبه اول، آن آيات اشاره به آن سبب دارد، هر چند سبب نزول خاص، مخصص حكم آيه نيست و در موارد همانند آن، قابل تطبيق و جارى است.
برخى از آيات بدون سبب خاص نازل گرديده و برخى ديگر با توجه به يك سبب و قضيه خاص نازل شده‌اند كه در مرتبه اول، آن آيات اشاره به آن سبب دارد، هر چند سبب نزول خاص، مخصص حكم آيه نيست و در موارد همانند آن، قابل تطبيق و جارى است.


از اين‌رو دكتر زحيلى در مواردى كه آيات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زير عنوان «سبب النزول» روايات گوناگونى را كه در اين‌باره وارد گرديده به اختصار بيان كرده و برخى را بر برخى ديگر برترى داده است. هرچند در پاره‌اى از موارد، راه درست را نپيموده است؛ مثلاً درباره سوره دهر، آيه 8 و 9 تمامى مفسران اماميه و برخى از دانشمندان اهل سنت، شأن نزول آن را درباره على (ع) و فاطمه (س) و حسنين (ع) مى‌دانند، ولى ايشان ضمن نقل اين قضيه و استناد آن به مفسران، اين شأن نزول را صحيح نمى‌داند <ref>همان، ج 29، ص 287</ref>. در اين بخش، منابع و مآخذ مفسر، با توجه به آنچه كه در مقدمه آمده است <ref>مقدمه، ج 1، ص 10</ref> و همچنين آن‌گونه كه در جلدهاى گوناگون تفسير نيز به آن اشاره شده است، اسباب النزول واحدى، تفسير در المنثور [[سيوطى]] و تفسير خازن است <ref>فصلنامه بينات، شماره 2، ص 117</ref>. هر چند گاهى به تفاسير و جوامع حديثى مشهور ديگر نيز رجوع شده است؛ مانند: تفسير طبرى و [[صحيح بخارى]] <ref>متن كتاب، ج 2 ص 211 و 227</ref>. ايشان در هر مورد مأخذ و مرجعى كه از آن نقل كرده، و در هنگام نقل روايات سبب نزول، سلسله سند و راوى و صحابى نقل كننده و حاضر در جريان واقعه را يادآور مى‌شود.
از اين‌رو دكتر زحيلى در مواردى كه آيات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زير عنوان «سبب النزول» روايات گوناگونى را كه در اين‌باره وارد گرديده به اختصار بيان كرده و برخى را بر برخى ديگر برترى داده است. هرچند در پاره‌اى از موارد، راه درست را نپيموده است؛ مثلاً درباره سوره دهر، آيه 8 و 9 تمامى مفسران اماميه و برخى از دانشمندان اهل سنت، شأن نزول آن را درباره على(ع) و فاطمه (س) و حسنين(ع) مى‌دانند، ولى ايشان ضمن نقل اين قضيه و استناد آن به مفسران، اين شأن نزول را صحيح نمى‌داند <ref>همان، ج 29، ص 287</ref>. در اين بخش، منابع و مآخذ مفسر، با توجه به آنچه كه در مقدمه آمده است <ref>مقدمه، ج 1، ص 10</ref> و همچنين آن‌گونه كه در جلدهاى گوناگون تفسير نيز به آن اشاره شده است، اسباب النزول واحدى، تفسير در المنثور [[سيوطى]] و تفسير خازن است <ref>فصلنامه بينات، شماره 2، ص 117</ref>. هر چند گاهى به تفاسير و جوامع حديثى مشهور ديگر نيز رجوع شده است؛ مانند: تفسير طبرى و [[صحيح بخارى]] <ref>متن كتاب، ج 2 ص 211 و 227</ref>. ايشان در هر مورد مأخذ و مرجعى كه از آن نقل كرده، و در هنگام نقل روايات سبب نزول، سلسله سند و راوى و صحابى نقل كننده و حاضر در جريان واقعه را يادآور مى‌شود.


دكتر زحيلى درباره بحث «اسباب نزول» در تفسير خود مى‌نويسد: «من در اين ت‌فسير كوشيده‌ام تا شأن نزول‌هايى را كه صحيح نيست، ذكر نكنم، همچنين از ميان برخى اسرائيليات و سخنانى كه از بنى‌اسرائيل از طريق كتاب‌هاى كعب الاحبار و وهب بن منبه در كتاب‌هاى ما وارد شده و فرهنگ بعضى از مسلمان‌ها متأثر از آن شده است و تصور كرده‌اند كه اين‌ها از پيامبر (ص) است، ولى روشن شده كه اين‌گونه مطالب، از بنى‌اسرائيل است، پرهيز نموده‌ام و هر مطلبى را كه غيرصحيح بود، ذكر نكرده‌ام و...» <ref>فصلنامه بينات، ش 2، ص 116</ref>.
دكتر زحيلى درباره بحث «اسباب نزول» در تفسير خود مى‌نويسد: «من در اين ت‌فسير كوشيده‌ام تا شأن نزول‌هايى را كه صحيح نيست، ذكر نكنم، همچنين از ميان برخى اسرائيليات و سخنانى كه از بنى‌اسرائيل از طريق كتاب‌هاى كعب الاحبار و وهب بن منبه در كتاب‌هاى ما وارد شده و فرهنگ بعضى از مسلمان‌ها متأثر از آن شده است و تصور كرده‌اند كه اين‌ها از پيامبر (ص) است، ولى روشن شده كه اين‌گونه مطالب، از بنى‌اسرائيل است، پرهيز نموده‌ام و هر مطلبى را كه غيرصحيح بود، ذكر نكرده‌ام و...» <ref>فصلنامه بينات، ش 2، ص 116</ref>.
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:




مراد از گرايش تفسيرى اين است كه مفسر بيش‌تر به چه مباحث و موضوعاتى در قرآن، توجه كرده و يا كدام دسته از موضوعات قرآنى را به شرح بيان داشته و فرع‌ها و دليل‌هاى آن را يادآور شده است؛ از اين‌رو به نظر مى‌رسد كه تفسير المنير داراى گرايش فقهى است، و شايد اين زمينه را تحصيل و تدريس مفسر درباره فقه مذاهب به‌وجود آورده است. در ذيل بحث «آيات الأحكام» شرح آراى فقهى مذاهب اربعه به چشم مى‌خورد و به ياد كرد دليل‌ها و رد پاره‌اى از ديدگاه‌هاى فقهى پرداخته شده است؛ به عنوان مثال در جزء دوم تفسير كه حدود چهارصد صفحه است و اختصاص به تفسير سوره بقره <ref>آيات 142-252</ref> دارد، مطالب فقهى زير به چشم مى‌خورد: تحويل قبله، سعى بين صفا و مروه، خوردنى‌هاى حلال و حرام، ميته و احكام آن، قصاص، وصيت، روزه و احكام آن، حج و احكام آن، شراب و قمار و مراحل تحريم آن. هر چند سوره بقره در بردارنده آيات فراوان فقهى است، ولى مفسر در ذيل آيات آن به تفصيل، مباحث ياد شده را مطرح كرده و اختلاف مذاهب اربعه را بيان كرده است. هر چند متأسفانه به فقه ديگر مذاهب همچون اماميه كه داراى فقه غنى و استوار و پويا و متكى به روايات معصومان (ع) است، يا هيچ اشاره نشده و يا بسيار اندك و در موارد محدودى، ديدگاه فقهى شيعه بيان شده است.
مراد از گرايش تفسيرى اين است كه مفسر بيش‌تر به چه مباحث و موضوعاتى در قرآن، توجه كرده و يا كدام دسته از موضوعات قرآنى را به شرح بيان داشته و فرع‌ها و دليل‌هاى آن را يادآور شده است؛ از اين‌رو به نظر مى‌رسد كه تفسير المنير داراى گرايش فقهى است، و شايد اين زمينه را تحصيل و تدريس مفسر درباره فقه مذاهب به‌وجود آورده است. در ذيل بحث «آيات الأحكام» شرح آراى فقهى مذاهب اربعه به چشم مى‌خورد و به ياد كرد دليل‌ها و رد پاره‌اى از ديدگاه‌هاى فقهى پرداخته شده است؛ به عنوان مثال در جزء دوم تفسير كه حدود چهارصد صفحه است و اختصاص به تفسير سوره بقره <ref>آيات 142-252</ref> دارد، مطالب فقهى زير به چشم مى‌خورد: تحويل قبله، سعى بين صفا و مروه، خوردنى‌هاى حلال و حرام، ميته و احكام آن، قصاص، وصيت، روزه و احكام آن، حج و احكام آن، شراب و قمار و مراحل تحريم آن. هر چند سوره بقره در بردارنده آيات فراوان فقهى است، ولى مفسر در ذيل آيات آن به تفصيل، مباحث ياد شده را مطرح كرده و اختلاف مذاهب اربعه را بيان كرده است. هر چند متأسفانه به فقه ديگر مذاهب همچون اماميه كه داراى فقه غنى و استوار و پويا و متكى به روايات معصومان(ع) است، يا هيچ اشاره نشده و يا بسيار اندك و در موارد محدودى، ديدگاه فقهى شيعه بيان شده است.


همچنين بخش «فقه الحياة و الأحكام» كه در سراسر تفسير بدون استثناء وجود دارد، در بردارنده برداشت از آيات و احكام آن (وضعيّه و تكليفيه) است كه خود نشانگر توجه مفسر به برداشت‌هاى فقهى از آيات است.
همچنين بخش «فقه الحياة و الأحكام» كه در سراسر تفسير بدون استثناء وجود دارد، در بردارنده برداشت از آيات و احكام آن (وضعيّه و تكليفيه) است كه خود نشانگر توجه مفسر به برداشت‌هاى فقهى از آيات است.
خط ۱۹۷: خط ۱۹۷:
1-مقدمه و متن كتاب.
1-مقدمه و متن كتاب.


2-فصلنامه بينات، شماره 2، تابستان 1373، مؤسسه معارف اسلامى امام رضا (ع).
2-فصلنامه بينات، شماره 2، تابستان 1373، مؤسسه معارف اسلامى امام رضا(ع).


3-رضايى کرمانى، محمدعلى، فصل‌نامه پژوهش‌هاى قرآنى، شماره 8-7، پائيز و زمستان 1375.
3-رضايى کرمانى، محمدعلى، فصل‌نامه پژوهش‌هاى قرآنى، شماره 8-7، پائيز و زمستان 1375.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش