۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد بن ابراهيم نعمانى' به 'محمد بن ابراهيم نعمانى ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن نديم' به 'ابن نديم ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در باب گردآورندگان يا راويان اثر نيز اختلاف نظر وجود دارد. ماسينيون <ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص12</ref> به نام چند تن اشاره كرده كه نخستين آنها جابر بن حيّان كوفى (قرن دوم) است. | در باب گردآورندگان يا راويان اثر نيز اختلاف نظر وجود دارد. ماسينيون <ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص12</ref> به نام چند تن اشاره كرده كه نخستين آنها جابر بن حيّان كوفى (قرن دوم) است. | ||
از جمله دلايل وى اين است كه جابر بن حيّان كتابهايى به نام امام تأليف كرده است. ذوالنون مصرى (متوفى 246)، كه به ادعاى ماسينيون نخستين ويراستار تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]]است، شاگرد ابن حيّان در علم كيميا بوده و ابن حيّان كتابهايى در زهد نوشته و لقبش نيز «صوفى» بوده است. ابن نديم <ref>ص422</ref> نيز در زمره كتابهاى ابن حيّان به كتاب التفسير اشاره كرده، اما [[آقابزرگ طهرانى]] <ref>ج4، ص268</ref> درباره اينكه چنين كتابى تفسير قرآن باشد ترديد دارد. گرچه جابر بن حيّان در كيميا شاگرد [[امام صادق]] دانسته شده <ref>سزگين، ج1، جزء 3، ص267</ref> و ابن نديم <ref>ص420</ref>، اين ادعا را به شيعيان نسبت داده، در هيچيك از كتابهاى رجال شيعه از جابر بن حيّان نامى برده نشده است. نويا <ref>ص130-129</ref> دليل اين امر را در روايتهايى مىيابد كه درباره [[امام صادق]] نقل شده و منعكسكننده دو وجه واقعى و فراواقعى شخصيت ايشان است. | از جمله دلايل وى اين است كه جابر بن حيّان كتابهايى به نام امام تأليف كرده است. ذوالنون مصرى (متوفى 246)، كه به ادعاى ماسينيون نخستين ويراستار تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]]است، شاگرد ابن حيّان در علم كيميا بوده و ابن حيّان كتابهايى در زهد نوشته و لقبش نيز «صوفى» بوده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] <ref>ص422</ref> نيز در زمره كتابهاى ابن حيّان به كتاب التفسير اشاره كرده، اما [[آقابزرگ طهرانى]] <ref>ج4، ص268</ref> درباره اينكه چنين كتابى تفسير قرآن باشد ترديد دارد. گرچه جابر بن حيّان در كيميا شاگرد [[امام صادق]] دانسته شده <ref>سزگين، ج1، جزء 3، ص267</ref> و [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] <ref>ص420</ref>، اين ادعا را به شيعيان نسبت داده، در هيچيك از كتابهاى رجال شيعه از جابر بن حيّان نامى برده نشده است. نويا <ref>ص130-129</ref> دليل اين امر را در روايتهايى مىيابد كه درباره [[امام صادق]] نقل شده و منعكسكننده دو وجه واقعى و فراواقعى شخصيت ايشان است. | ||
شخصيت ديگرى كه از او بهعنوان گردآورنده مجموعه تفسيرى ياد مىشود، ابن ابىالعوجاء است. ماسينيون <ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص13</ref> براى تأييد اين نظر نيز دلايلى آورده كه به زعم خود او قوىاند؛ از جمله اينكه معتقد است ابن ابىالعوجاء (كه از طريق حمّاد بن سلمه، از مريدان قديم حسن بصرى است) اصول عقايد خود را اصلاح كرده و مجموعهاى از احاديث فراهم آورده بوده است. ماسينيون مىافزايد كه اين مجموعه بر مشرب عرفانى است و گردآورنده آن، مانند [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، آماج دو تهمت ظاهرا متضاد (تشبيه و تعطيل) است. دلايل مذكور كافى نيست و سخنان ماسينيون از حد احتمال فراتر نمىرود. علاوه بر اين، ابن ابىالعوجاء در زمره اصحاب [[امام صادق]] ذكر نشده است. از آن مهمتر اينكه وى در 155، به اتهام زنديق بودن، در كوفه به قتل رسيده <ref>ابن اثير، ج6، ص7</ref> و نهتنها از [[امام صادق]] روايتى نقل نكرده، بلكه مناظرههايى با حضرت داشته است <ref>براى نمونه، ر.ك: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، ج1، ص77-76؛ مجلسى، ج3، ص31</ref>. | شخصيت ديگرى كه از او بهعنوان گردآورنده مجموعه تفسيرى ياد مىشود، ابن ابىالعوجاء است. ماسينيون <ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص13</ref> براى تأييد اين نظر نيز دلايلى آورده كه به زعم خود او قوىاند؛ از جمله اينكه معتقد است ابن ابىالعوجاء (كه از طريق حمّاد بن سلمه، از مريدان قديم حسن بصرى است) اصول عقايد خود را اصلاح كرده و مجموعهاى از احاديث فراهم آورده بوده است. ماسينيون مىافزايد كه اين مجموعه بر مشرب عرفانى است و گردآورنده آن، مانند [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، آماج دو تهمت ظاهرا متضاد (تشبيه و تعطيل) است. دلايل مذكور كافى نيست و سخنان ماسينيون از حد احتمال فراتر نمىرود. علاوه بر اين، ابن ابىالعوجاء در زمره اصحاب [[امام صادق]] ذكر نشده است. از آن مهمتر اينكه وى در 155، به اتهام زنديق بودن، در كوفه به قتل رسيده <ref>ابن اثير، ج6، ص7</ref> و نهتنها از [[امام صادق]] روايتى نقل نكرده، بلكه مناظرههايى با حضرت داشته است <ref>براى نمونه، ر.ك: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، ج1، ص77-76؛ مجلسى، ج3، ص31</ref>. | ||
از ديگر كسانى كه احاديث روايتشده از [[امام صادق]] را نقل كرده، فضيل بن عياض مكى (متوفى 187) است <ref>سلمى، ج1، مقدمه ماسينيون، ص9</ref>. عالمان رجال وى را، كه از مشايخ تصوف است، جزو محدّثان آورده و توثيق كردهاند <ref>براى نمونه، ر.ك: ابن حبّان، ج7، ص315؛ محمد بن احمد ذهبى، ج3، ص361</ref>. قاضى عياض سبتى <ref>ج2، ص214</ref> فضيل را از شاگردان مالك دانسته و گفته كه وى از مالك، حديث و فقه آموخته است. ذوالنون مصرى، سنّىمذهب ديگر، نيز از اين احاديث ياد كرده است <ref>سلمى، همان جا</ref>. ذوالنون نيز از جمله شاگردان و دانشآموختگان مستقيم مالك بوده است <ref>قاضى عياض، ج2، ص189</ref>. بااينهمه، نقل است كه وى اين احاديث تفسيرى را از طريق فضل بن غانم خُزاعى از مالك اخذ كرده و مالك نيز احتمالا آنها را از [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]]گرفته بوده است <ref>سلمى، ج1، مقدمه ماسينيون، ص10</ref>. محمد بن احمد ذهبى <ref>ج2، ص33</ref>، به نقل از دارقطنى، آورده كه در اعتبار برخى از روايتهايى كه ذوالنون از مالك نقل كرده، ترديد هست، اما اين روايتها را مشخص نكرده است. ابن نديم <ref>ص419 423</ref>، ذوالنون را در زمره كسانى دانسته كه در علم كيميا تأليفاتى دارند، اما سخنى از تفسير او به ميان نياورده است. | از ديگر كسانى كه احاديث روايتشده از [[امام صادق]] را نقل كرده، فضيل بن عياض مكى (متوفى 187) است <ref>سلمى، ج1، مقدمه ماسينيون، ص9</ref>. عالمان رجال وى را، كه از مشايخ تصوف است، جزو محدّثان آورده و توثيق كردهاند <ref>براى نمونه، ر.ك: ابن حبّان، ج7، ص315؛ محمد بن احمد ذهبى، ج3، ص361</ref>. قاضى عياض سبتى <ref>ج2، ص214</ref> فضيل را از شاگردان مالك دانسته و گفته كه وى از مالك، حديث و فقه آموخته است. ذوالنون مصرى، سنّىمذهب ديگر، نيز از اين احاديث ياد كرده است <ref>سلمى، همان جا</ref>. ذوالنون نيز از جمله شاگردان و دانشآموختگان مستقيم مالك بوده است <ref>قاضى عياض، ج2، ص189</ref>. بااينهمه، نقل است كه وى اين احاديث تفسيرى را از طريق فضل بن غانم خُزاعى از مالك اخذ كرده و مالك نيز احتمالا آنها را از [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]]گرفته بوده است <ref>سلمى، ج1، مقدمه ماسينيون، ص10</ref>. محمد بن احمد ذهبى <ref>ج2، ص33</ref>، به نقل از دارقطنى، آورده كه در اعتبار برخى از روايتهايى كه ذوالنون از مالك نقل كرده، ترديد هست، اما اين روايتها را مشخص نكرده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] <ref>ص419 423</ref>، ذوالنون را در زمره كسانى دانسته كه در علم كيميا تأليفاتى دارند، اما سخنى از تفسير او به ميان نياورده است. | ||
== صحت انتساب == | == صحت انتساب == | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
سليمان آتش، مكتب تفسير اشارى، ترجمه توفيق ه. سبحانى، تهران 1381ش؛ [[آقابزرگ طهرانى]]؛ ابن اثير؛ ابن تيميّه، منهاج السنة النبوية، چاپ محمد رشاد سالم ]حجاز[ 1406/1986؛ ابن حبّان، كتاب الثقات، حيدرآباد دكن 1983-1403/1973-1393، چاپ افست بيروت ]بىتا[؛ [[ابن خلدون]]؛ ابن | سليمان آتش، مكتب تفسير اشارى، ترجمه توفيق ه. سبحانى، تهران 1381ش؛ [[آقابزرگ طهرانى]]؛ ابن اثير؛ ابن تيميّه، منهاج السنة النبوية، چاپ محمد رشاد سالم ]حجاز[ 1406/1986؛ ابن حبّان، كتاب الثقات، حيدرآباد دكن 1983-1403/1973-1393، چاپ افست بيروت ]بىتا[؛ [[ابن خلدون]]؛ [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] ؛ محمد بن احمد ذهبى، ميزان الاعتدال فى [[نقد الرجال]]، چاپ علىمحمد بجاوى، قاهره 1964-1963، چاپ افست بيروت ]بىتا[؛ [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، التفسير و المفسّرون، بيروت 1407/1987؛ [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]]، تاريخ التراث العربى، ج1، جزء 3، نقله إلى العربية محمود فهمى حجازى، رياض 1403/1983؛ محمد بن حسين سلمى، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمى: بخشهايى از [[حقائق التفسير]] و رسائل ديگر، چاپ نصراللّه پورجوادى، 1: [[حقائق التفسير]]، تهران 1372-1369ش؛ محمد بن حسن طوسى، الفهرست، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف [1356/1937]، چاپ افست قم ]بىتا[؛ عياض بن موسى قاضى عياض، ترتيب المدارك و تقريب المسالك لمعرفة أعلام مذهب مالك، ج2، چاپ عبدالقادر صحراوى، مغرب 1403/1983؛ [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]؛ محمد حسين مبلغ، «پژوهشى درباره تفسير عرفانى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]»، فصلنامه پژوهشهاى قرآنى، ش6-5 (بهار و تابستان 1375)؛ مجلسى؛ [[احمد بن على نجاشى]]، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر برجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407؛ محمدحسن بن باقر نجفى، [[جواهر الكلام]] فى شرح شرائع الإسلام، ج10، چاپ عباس قوچانى، بيروت 1981؛ پل نويا، تفسير قرآنى و زبان عرفانى، ترجمه اسماعيل سعادت، تهران 1373ش؛ | ||
Gerhard bowering,"the major sorrces of sulami,s minor quran commentary",oriens,vol. 35(1996). | Gerhard bowering,"the major sorrces of sulami,s minor quran commentary",oriens,vol. 35(1996). |
ویرایش