۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی') |
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#ادلهاى براى اثبات امامت اهل بيت(ع). | #ادلهاى براى اثبات امامت اهل بيت(ع). | ||
#ادلهاى براى اثبات عدد و شمارش ائمه(ع). | #ادلهاى براى اثبات عدد و شمارش ائمه (ع). | ||
#ادلهاى در اثبات اينكه پيامبر(ص) على(ع) را جانشين خود نمود <ref>همان، ص21-39</ref>. | #ادلهاى در اثبات اينكه پيامبر(ص) على(ع) را جانشين خود نمود <ref>همان، ص21-39</ref>. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
نويسنده معتقد است اينكه شايع كردهاند كه تمام اصحاب عدالت دارند، چيزى نيست جز بستن در بر روى هر كس كه نسبت به برخى از اصحابى كه تلاش براى دور ساختن خلافت از اصحاب شرعى و واقعيش نمودند، انتقادى نمايد و بدينسان بسيارى از اهل سنت، تمام استدلالهاى محكم و مبتنى كه حقانيت و برترى اهل بيت(ع) را در امامت و پيشوايى مسلمانان به اثبات مىرساند، رد مىكنند؛ فقط به اين خاطر كه معتقد به عدالت همه اصحاب مىباشند، از اين روى هركارى را كه آنها مرتكب شدهاند، حمل بر صحت مىكنند <ref>همان، ص 120</ref>. | نويسنده معتقد است اينكه شايع كردهاند كه تمام اصحاب عدالت دارند، چيزى نيست جز بستن در بر روى هر كس كه نسبت به برخى از اصحابى كه تلاش براى دور ساختن خلافت از اصحاب شرعى و واقعيش نمودند، انتقادى نمايد و بدينسان بسيارى از اهل سنت، تمام استدلالهاى محكم و مبتنى كه حقانيت و برترى اهل بيت(ع) را در امامت و پيشوايى مسلمانان به اثبات مىرساند، رد مىكنند؛ فقط به اين خاطر كه معتقد به عدالت همه اصحاب مىباشند، از اين روى هركارى را كه آنها مرتكب شدهاند، حمل بر صحت مىكنند <ref>همان، ص 120</ref>. | ||
به باور نويسنده، كسانى كه چنين انديشه باطلى را رواج دادند، بدين خاطر بوده كه در وجود ائمه(ع) خطرى مىديدند كه كاخهايشان را بر باد مىدهد و حكومتشان را تهديد مىكند، چرا كه آنها حق اهل بيت(ع) را كاملاً تشخيص مىدادند، پس چارهاى نداشتند جز اينكه پردهاى از ناباورى و مغالطه بر احاديث و آياتى كه منزلت و مقام آنان را مشخص مىسازد بكشند و در عين حال، مقام همه اصحاب را به حدى بالا ببرند كه ديگر امتيازى براى اهل بيت نماند؛ همان امتيازى كه آنان را قابليت داد تا از سوى خداوند عزوجل برگزيده شوند و پس از وفات پيامبر(ص)، امامت و رهبرى امت اسلامى، از سوى خداوند، به آنان واگذار شود <ref>همان، ص 120-121</ref>. | به باور نويسنده، كسانى كه چنين انديشه باطلى را رواج دادند، بدين خاطر بوده كه در وجود ائمه (ع) خطرى مىديدند كه كاخهايشان را بر باد مىدهد و حكومتشان را تهديد مىكند، چرا كه آنها حق اهل بيت(ع) را كاملاً تشخيص مىدادند، پس چارهاى نداشتند جز اينكه پردهاى از ناباورى و مغالطه بر احاديث و آياتى كه منزلت و مقام آنان را مشخص مىسازد بكشند و در عين حال، مقام همه اصحاب را به حدى بالا ببرند كه ديگر امتيازى براى اهل بيت نماند؛ همان امتيازى كه آنان را قابليت داد تا از سوى خداوند عزوجل برگزيده شوند و پس از وفات پيامبر(ص)، امامت و رهبرى امت اسلامى، از سوى خداوند، به آنان واگذار شود <ref>همان، ص 120-121</ref>. | ||
به اعتقاد نويسنده يكى از مهمترين آثار منفى اعتقاد به عدالت تمام صحابه، پيدايش آن مقدار زياد از روايات سست در كتب حديث است، مانند اسرائيليات و مسيحيات و غير آن از خرافاتى كه براى طعنه زدن به دين اسلام، از آنها استفاده مىشود؛ چرا كه آن روايتها -فقط به اين خاطر كه از اصحاب روايت شده- مورد اطمينان و پذيرش و تصديق آنان قرار گرفته است <ref>همان، ص 121</ref>. | به اعتقاد نويسنده يكى از مهمترين آثار منفى اعتقاد به عدالت تمام صحابه، پيدايش آن مقدار زياد از روايات سست در كتب حديث است، مانند اسرائيليات و مسيحيات و غير آن از خرافاتى كه براى طعنه زدن به دين اسلام، از آنها استفاده مىشود؛ چرا كه آن روايتها -فقط به اين خاطر كه از اصحاب روايت شده- مورد اطمينان و پذيرش و تصديق آنان قرار گرفته است <ref>همان، ص 121</ref>. |
ویرایش