۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابوجعفر محمد بن حسن طوسى' به 'ابوجعفر محمد بن حسن طوسى ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==معرفی اجمالی و گزارش محتوا== | ==معرفی اجمالی و گزارش محتوا== | ||
'''تمهيد الأصول في علم الكلام'''، اثر [[طوسی، محمد بن حسن|ابوجعفر محمد بن حسن طوسى]] ، با تصحيح و مقدمه دكتر عبدالمحسن مشكوةالدينى، شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، تأليف [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] على بن حسين موسوى است كه به زبان عربى و در قرن پنجم قمرى، نوشته شده است. | |||
در ابتداى كتاب، مقدمه مفصلى از مصحح آمده كه به بيان خصوصيات كتاب و روش كار [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در آن، پرداخته شده است <ref>مقدمه، ص ششم تا چهاردهم</ref>. | در ابتداى كتاب، مقدمه مفصلى از مصحح آمده كه به بيان خصوصيات كتاب و روش كار [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در آن، پرداخته شده است <ref>مقدمه، ص ششم تا چهاردهم</ref>. | ||
| خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
شيخ مطالب خود را بر طبق اين سير تكاملى ذهن، در چندين فصل تنظيم نموده و خلاصهاش از اين قرار است كه مىگويد: | شيخ مطالب خود را بر طبق اين سير تكاملى ذهن، در چندين فصل تنظيم نموده و خلاصهاش از اين قرار است كه مىگويد: | ||
#در مرحله اول، نخستين چيزى كه ادراك مىشود، دگرگونىهاى محسوس است كه در جهان كلى بزرگ ديده مىشود و شيخ ثابت مىكند كه اين دگرگونىها حقيقى است، نه آنكه تخيلى و موهوم باشد <ref>همان، ص بيست</ref>. | |||
#مرحله دوم، به اثبات اين قضيه مىپردازد كه هيچ دگرگونى، خودبهخود در چيزى پديد نمىآيد و هيچ جسمى، تغيير حالت نمىدهد مگر آنكه نيرويى از خارج بر آن وارد شده باشد و كارى روى آن انجام گرديده باشد و اين، همان اصلى است كه [[ارسطو]] از آن، وجود محرك اولى را ثابت مىكند <ref>همان</ref>. | |||
#نتيجه از آن دو مقدمه، اين است كه سرزدن كار و تأثير، به نيروى مؤثر نياز دارد كه صفت قدرت و قوت نام دارد و شيخ از اينجا ثابت مىكند كه نيروى انجام كار، يا قدرت، در عالم موجود است، هرچند وجود ذات و چيزى كه اين نيرو متعلق به آن باشد، هنوز مسلم نيست <ref>همان</ref>. | |||
#ذهن انسان پس از رسيدن به اين مرحله، به جدا كردن وقايع متناسب و مرتبط با يكديگر و يا متضاد با يكديگر، مىپردازد و آنها را از هم جدا مىبيند و ملاحظه مىكند كه با تغيير دادن شرايط، گاهى كارى با كار ديگر متناسب يا غير متناسب مىشود و اين را، دليل بر وجود نيروى تطبيق و مقايسه و ادراك و محاسبه مابين كارها مىبيند و آن نيرو از صفت دانايى حكايت مىكند، بدون توجه به اينكه ذاتى موجود باشد و اين صفت، به او وابستگى داشته باشد <ref>همان</ref>. | |||
#سپس از اينكه مىبينيم صفت توانايى و دانايى، بدون صفت زندگى پيدا نمىشود، به وجود اين صفت پى مىبريم، بدون توجه به وجود ذاتى كه داراى اين صفتها باشد <ref>همان</ref>. | |||
#پس از آن پى مىبريم كه چون با صفت دانايى، كارها را با يكديگر متضاد يا متناسب درك كرديم، پس انجام شدن يكى از آن كارها در هر موردى، نياز به نيروى انتخاب و برگزيدنش دارد؛ پس كارهاى جبرى و طبيعى را از ارادى، جدا مىكنيم و به وجود صفت اختيار، از آن پى مىبريم <ref>همان</ref>. | |||
#پس از پيمودن اين مرحله، چون كسانى به وجود ارباب انواع، اعتقاد داشتند و براى هريك از صفات، وجود جداگانهاى مستقل و غير متعلق به هيچ ذاتى مىپنداشتند، شيخ براى از بين بردن اين عقيده، از راه تضايف، پيش رفته و مىگويد: ميان هر قضيه دانستهشده و توانستهشده و برگزيدهشده، با ذاتى كه دانا و توانا و برگزيننده باشد، تضايف حاصل است و اين دو، در تصور و در وجود، از يكديگر جداشدنى نمىباشند <ref>همان، ص بيست و بيستويك</ref>. | |||
در پايان مىتوان گفت چنين روشى كه شيخ انتخاب كرده، اختصاص به خود او دارد و چون منطبق با سير تكاملى ذهن انسان است، بسيار منطقى و محكم به نظر مىرسد. برخلاف روش امكان و وجوب كه نخست فلاسفه از آن به اثبات ذات واجب مىپردازند و صفات را از آن استخراج مىكنند <ref>ر.ك: همان، ص بيستويك</ref>. | در پايان مىتوان گفت چنين روشى كه شيخ انتخاب كرده، اختصاص به خود او دارد و چون منطبق با سير تكاملى ذهن انسان است، بسيار منطقى و محكم به نظر مىرسد. برخلاف روش امكان و وجوب كه نخست فلاسفه از آن به اثبات ذات واجب مىپردازند و صفات را از آن استخراج مىكنند <ref>ر.ك: همان، ص بيستويك</ref>. | ||
| خط ۱۲۳: | خط ۱۱۷: | ||
<references /> | <references /> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#طوسى، محمد بن حسن، تمهيد الأصول در علم كلام اسلامى شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، ترجمه عبدالمحسن مشكوةالدينى، انتشارات انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران، اسفند 1358. | |||
== پیوندها == | == پیوندها == | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش