۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف') |
جز (جایگزینی متن - 'فيض كاشانى' به 'فيض كاشانى ') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
«احكام»، شامل دوازده كتاب به اين قرار است: 1. صيد و ذباحه؛ 2. اطعمه و اشربه؛ 3. غصب؛ 4. شفعه؛ 5. احياى موات؛ 6. لقطه؛ 7. فرائض؛ 8. قضاء؛ 9. شهادات؛ 10. حدود و تعزيرات؛ 11. قصاص؛ 12. ديات. | «احكام»، شامل دوازده كتاب به اين قرار است: 1. صيد و ذباحه؛ 2. اطعمه و اشربه؛ 3. غصب؛ 4. شفعه؛ 5. احياى موات؛ 6. لقطه؛ 7. فرائض؛ 8. قضاء؛ 9. شهادات؛ 10. حدود و تعزيرات؛ 11. قصاص؛ 12. ديات. | ||
محقق، فقه شيعه را از پراكندگى و تشتت تبويب در ابواب نجات داد و راهى را رفت كه رهروان بسيارى يافت و اكثر فقهاء تا عصر حاضر در شكلبندى ابواب فقه راه ايشان را طى نمودهاند و حتى برخى از فقهاء مانند [[شهید اول، محمد بن مکی|شهيد اول]]، در جلد اول كتاب «[[القواعد و الفوائد في الفقه و الاُصول و العربية|القواعد و الفوائد]]» و [[فاضل مقداد]] نيز در جلد اول كتاب «[[التنقيح الرائع لمختصر الشرائع|التنقيح الرائع]]»، بر آن داشته كه تبيين علمى براى انحصار ابواب فقه در چهار باب محقق حلى بياورند. البته، اين شاكلهبندى حلى وجه غالب بود و شاكلهسازىهاى ديگرى هم از محقق حلى در ابواب فقه وجود داشت، مانند: 1. طرح حاجب مفتاح الكرامه؛ 2. طرح شهيد اول در كتاب القواعد و الفوائد؛ 3. طرح فيض | محقق، فقه شيعه را از پراكندگى و تشتت تبويب در ابواب نجات داد و راهى را رفت كه رهروان بسيارى يافت و اكثر فقهاء تا عصر حاضر در شكلبندى ابواب فقه راه ايشان را طى نمودهاند و حتى برخى از فقهاء مانند [[شهید اول، محمد بن مکی|شهيد اول]]، در جلد اول كتاب «[[القواعد و الفوائد في الفقه و الاُصول و العربية|القواعد و الفوائد]]» و [[فاضل مقداد]] نيز در جلد اول كتاب «[[التنقيح الرائع لمختصر الشرائع|التنقيح الرائع]]»، بر آن داشته كه تبيين علمى براى انحصار ابواب فقه در چهار باب محقق حلى بياورند. البته، اين شاكلهبندى حلى وجه غالب بود و شاكلهسازىهاى ديگرى هم از محقق حلى در ابواب فقه وجود داشت، مانند: 1. طرح حاجب مفتاح الكرامه؛ 2. طرح شهيد اول در كتاب القواعد و الفوائد؛ 3. طرح [[فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی|فيض كاشانى]] ؛ 4. طرح [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]]، كه مورد استقبال چندانى قرار نگرفتند. | ||
گرچه انتقادهايى هم در طرح محقق حلى وارد گرديد، مثل اين انتقاد كه مىگويند: اساس و ملاكى كه وى براى دستهبندى كتب فقهى از آن سود جسته، كاربردى ندارد؛ زيرا وى به داشتن عبارت «صيغه» و نداشتن آن و نيز دو طرفى بودن عبارت «صيغه» و يك طرف بودن، بهعنوان اساس و ملاك تكيه كرده و به ماهيت و طبيعت كتابها توجهى نكرده و در نتيجه بسيارى از بابها كه از جهت ماهيت و طبيعت مناسب و در يك رديف جاى مىگيرند، از يكديگر جدا شدهاند و بسيارى از كتابها، غير مناسب كنار يكديگر قرار گرفتهاند، ولى بااينهمه طرح محقق همچنان مورد توجه مىباشد. | گرچه انتقادهايى هم در طرح محقق حلى وارد گرديد، مثل اين انتقاد كه مىگويند: اساس و ملاكى كه وى براى دستهبندى كتب فقهى از آن سود جسته، كاربردى ندارد؛ زيرا وى به داشتن عبارت «صيغه» و نداشتن آن و نيز دو طرفى بودن عبارت «صيغه» و يك طرف بودن، بهعنوان اساس و ملاك تكيه كرده و به ماهيت و طبيعت كتابها توجهى نكرده و در نتيجه بسيارى از بابها كه از جهت ماهيت و طبيعت مناسب و در يك رديف جاى مىگيرند، از يكديگر جدا شدهاند و بسيارى از كتابها، غير مناسب كنار يكديگر قرار گرفتهاند، ولى بااينهمه طرح محقق همچنان مورد توجه مىباشد. |
ویرایش