۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
جز (جایگزینی متن - ')ا' به ') ا') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
آن حضرت ده فرزند داشت به ترتيب ذيل: 1)اسماعيل،2)عبدالله،3)ام فروه كه مادر ايشان فاطمه دختر حسين بن على بن حسين (ع) بود،4)امام موسى كاظم(ع)، 5)اسحاق، 6) محمد، 7)عباس، 8)على، 9)اسماء، 10)فاطمه، كه از مادران مختلف بودند. اسماعيل بزرگترين اولاد حضرت صادق(ع)بود و حضرت او را بسيار دوست مىداشت تا آنجا كه بعضى گمان مىبردند او پس از پدرش امام شيعيان خواهد بود. اما اسماعيل در زمان حيات پدر از دنيا رفت و مردم جنازه او را از عريض (موضعى در مدينه) تا بقيع حمل كردند. پس از وفات حضرت صادق(ع) جمعى همچنان اسماعيل را امام دانستند و فرقه اسماعيليه از همين جا منشعب شد. | آن حضرت ده فرزند داشت به ترتيب ذيل: 1) اسماعيل،2)عبدالله،3) ام فروه كه مادر ايشان فاطمه دختر حسين بن على بن حسين (ع) بود،4) امام موسى كاظم(ع)، 5) اسحاق، 6) محمد، 7)عباس، 8)على، 9) اسماء، 10)فاطمه، كه از مادران مختلف بودند. اسماعيل بزرگترين اولاد حضرت صادق(ع)بود و حضرت او را بسيار دوست مىداشت تا آنجا كه بعضى گمان مىبردند او پس از پدرش امام شيعيان خواهد بود. اما اسماعيل در زمان حيات پدر از دنيا رفت و مردم جنازه او را از عريض (موضعى در مدينه) تا بقيع حمل كردند. پس از وفات حضرت صادق(ع) جمعى همچنان اسماعيل را امام دانستند و فرقه اسماعيليه از همين جا منشعب شد. | ||
== درياى بىكران دانش == | == درياى بىكران دانش == | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
== شاگردان امام صادق(ع) == | == شاگردان امام صادق(ع) == | ||
عصر امام صادق(ع)از متحولترين اعصار در تاريخ فقه و حديث و كلام و تصوف اسلامى است. نهضت علمى جمع و تدوين حديث به تشويق عمر بن عبدالعزيز از اوايل قرن دوم آغاز شده بود. ذهبى در حوادث سال 143ق مىگويد در اين سال بود كه در مكه و مدينه علما شروع به تدوين حديث كردند و ابن جريج (جريح) (م ح 149ق) و محمد بن اسحاق (م 151ق)و مالك بن انس (م 179ق) و بسيارى ديگر از كبار محدثان اقدام به جمع و ثبت حديث مىكردند، و چنانكه خواهد آمد بسيارى از بزرگان و محدثين اهل سنت يا مستقيماً شاگرد حضرت صادق(ع) بودهاند،يا از آنحضرت روايت كردهاند. در عالم تشيع نيز به ارشاد امام باقر (ع) (57-104ق)شاگردان ايشان كتابت حديث را آغاز كرده بودند. علم فقه نيز در كمال شكوفايى بود و در همان زمان كه امام صادق(ع) با پرداختن به بسيارى از ابواب فقه و بيان احاديث و احكام فقهى مذهب فقه جعفرى را كه به نام خود ايشان نامبردار است تحكيم مىكرد، مذاهب بزرگ فقهى ديگرى نيز در عالم تسنن در شرف شكلگيرى بود. ابوحنيفه نعمان بن ثابت (م 150ق) مؤسس مذهب فقهى حنفى از كبار شاگردان امام صادق(ع) بود و اين سخنان او مشهور است كه «عالمتر از جعفر بن محمد نديدهام» و «اگر دو سال در زندگى من نبود از دست رفته بودم» و منظورش از آن دو سال، ايامى است كه مجالستهاى مكررى در مدينه و كوفه با امام صادق(ع)داشته است. مالك بن انس (م 179ق) بنيانگذار مذهب فقهى مالكى و صاحب كتاب موطأ كه از قديمترين مجاميع حديث و منابع فقهى در عالم اسلام است، با امام(ع)پيوند نزديك و به ايشان ارادت بسيار داشت. اين گفته او در حق حضرت مشهور است: «ما رأت عين أفضل من جعفر بن محمد» (هيچكس انسانى فاضلتر از جعفر بن محمد نديده است) و گاه با اين عبارت احترام آميز: «حدثنى الثقة بعينه جعفر بن محمد» از ايشان حديث روايت مىكند. دو تن ديگر از مؤسسان مذاهب بزرگ فقه اسلامى، يعنى محمد بن ادريس شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، با آنكه صحبت و محضر امام صادق(ع) را درك نكرده بودند، براى ايشان احترام شايان قائل بوده و از ايشان نقل روايت كردهاند. از نظر علم كلام نيز اين عصر، دوره تكوين بسيارى مكاتب و مذاهب كلامى است. از جمله تكوين مكتب معتزله با الهام از انديشههاى حسن بصرى (21-110ق) و كوشش واصل بن عطا (80-180ق) و ابوهذيل علاف (متوفى در اوايل قرن سوم) كه با بعضى از اصحاب امام صادق(ع) مباحثه داشته است. مانويت -كه در اين عصر غالبا «زندقه» ناميده مىشود- رواج بسيار داشت. امام صادق(ع) مناظرههاى سنجيده و مستدلى با ارباب ملل و نحل و فرق و مذاهب مخصوصاً با دهريان و زنديقان و آزادانديشان زمانه داشتند. مباحثهها و مناظرههاى حضرت با عبدالكريم بن ابىالعوجاء معروف و متن كامل يا ملخص بعضى از آنها در اصول كافى نقل شده است. هشام بن حكم كه اهل كلام و فلسفه بود و به انواع مكاتب كلامى عصر گرايش يافته و از آنها سرخورده بود، با راه يافتن به حضور امام(ع)و طرح چندين سؤال،شيفته مشرب عقلى و استدلالى ايشان شد. | عصر امام صادق(ع) از متحولترين اعصار در تاريخ فقه و حديث و كلام و تصوف اسلامى است. نهضت علمى جمع و تدوين حديث به تشويق عمر بن عبدالعزيز از اوايل قرن دوم آغاز شده بود. ذهبى در حوادث سال 143ق مىگويد در اين سال بود كه در مكه و مدينه علما شروع به تدوين حديث كردند و ابن جريج (جريح) (م ح 149ق) و محمد بن اسحاق (م 151ق)و مالك بن انس (م 179ق) و بسيارى ديگر از كبار محدثان اقدام به جمع و ثبت حديث مىكردند، و چنانكه خواهد آمد بسيارى از بزرگان و محدثين اهل سنت يا مستقيماً شاگرد حضرت صادق(ع) بودهاند،يا از آنحضرت روايت كردهاند. در عالم تشيع نيز به ارشاد امام باقر (ع) (57-104ق)شاگردان ايشان كتابت حديث را آغاز كرده بودند. علم فقه نيز در كمال شكوفايى بود و در همان زمان كه امام صادق(ع) با پرداختن به بسيارى از ابواب فقه و بيان احاديث و احكام فقهى مذهب فقه جعفرى را كه به نام خود ايشان نامبردار است تحكيم مىكرد، مذاهب بزرگ فقهى ديگرى نيز در عالم تسنن در شرف شكلگيرى بود. ابوحنيفه نعمان بن ثابت (م 150ق) مؤسس مذهب فقهى حنفى از كبار شاگردان امام صادق(ع) بود و اين سخنان او مشهور است كه «عالمتر از جعفر بن محمد نديدهام» و «اگر دو سال در زندگى من نبود از دست رفته بودم» و منظورش از آن دو سال، ايامى است كه مجالستهاى مكررى در مدينه و كوفه با امام صادق(ع)داشته است. مالك بن انس (م 179ق) بنيانگذار مذهب فقهى مالكى و صاحب كتاب موطأ كه از قديمترين مجاميع حديث و منابع فقهى در عالم اسلام است، با امام(ع)پيوند نزديك و به ايشان ارادت بسيار داشت. اين گفته او در حق حضرت مشهور است: «ما رأت عين أفضل من جعفر بن محمد» (هيچكس انسانى فاضلتر از جعفر بن محمد نديده است) و گاه با اين عبارت احترام آميز: «حدثنى الثقة بعينه جعفر بن محمد» از ايشان حديث روايت مىكند. دو تن ديگر از مؤسسان مذاهب بزرگ فقه اسلامى، يعنى محمد بن ادريس شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، با آنكه صحبت و محضر امام صادق(ع) را درك نكرده بودند، براى ايشان احترام شايان قائل بوده و از ايشان نقل روايت كردهاند. از نظر علم كلام نيز اين عصر، دوره تكوين بسيارى مكاتب و مذاهب كلامى است. از جمله تكوين مكتب معتزله با الهام از انديشههاى حسن بصرى (21-110ق) و كوشش واصل بن عطا (80-180ق) و ابوهذيل علاف (متوفى در اوايل قرن سوم) كه با بعضى از اصحاب امام صادق(ع) مباحثه داشته است. مانويت -كه در اين عصر غالبا «زندقه» ناميده مىشود- رواج بسيار داشت. امام صادق(ع) مناظرههاى سنجيده و مستدلى با ارباب ملل و نحل و فرق و مذاهب مخصوصاً با دهريان و زنديقان و آزادانديشان زمانه داشتند. مباحثهها و مناظرههاى حضرت با عبدالكريم بن ابىالعوجاء معروف و متن كامل يا ملخص بعضى از آنها در اصول كافى نقل شده است. هشام بن حكم كه اهل كلام و فلسفه بود و به انواع مكاتب كلامى عصر گرايش يافته و از آنها سرخورده بود، با راه يافتن به حضور امام(ع)و طرح چندين سؤال،شيفته مشرب عقلى و استدلالى ايشان شد. | ||
از بزرگان صوفيه قرن دوم ابراهيم بن ادهم، مالك بن دينار، سفيان ثورى و فضيل عياض به حضرت صادق(ع) و آرا و انديشههاى ايشان گرايش داشتهاند. [[شيخ مفيد]] در ارشاد، طبرسى در اعلام الورى و ابن شهر آشوب در مناقب تصريح كردهاند كه شاگردان و روايت كنندگان از امام صادق(ع) چهار هزار نفر بودهاند. مىگويند فقط در كوفه نهصد شيخ بودهاند كه همه مىگفتند: «حدثنى جعفر بن محمد» (الامام الصادق، اسد حيدر،398/2). اشهر اصحاب و شاگردان خاص امام صادق(ع) عبارتند از: | از بزرگان صوفيه قرن دوم ابراهيم بن ادهم، مالك بن دينار، سفيان ثورى و فضيل عياض به حضرت صادق(ع) و آرا و انديشههاى ايشان گرايش داشتهاند. [[شيخ مفيد]] در ارشاد، طبرسى در اعلام الورى و ابن شهر آشوب در مناقب تصريح كردهاند كه شاگردان و روايت كنندگان از امام صادق(ع) چهار هزار نفر بودهاند. مىگويند فقط در كوفه نهصد شيخ بودهاند كه همه مىگفتند: «حدثنى جعفر بن محمد» (الامام الصادق، اسد حيدر،398/2). اشهر اصحاب و شاگردان خاص امام صادق(ع) عبارتند از: | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
# [[مفضل بن عمر|مفضل بن عمر جعفى كوفى]] كه عمده شهرت و اعتبارش به خاطر كتاب توحيد اوست. | # [[مفضل بن عمر|مفضل بن عمر جعفى كوفى]] كه عمده شهرت و اعتبارش به خاطر كتاب توحيد اوست. | ||
# هشام بن حكم (ابومحمد شيبانى كوفى، م 185ق) كه از اصحاب امام موسى كاظم(ع) نيز بوده است،صاحب كتاب الامام، كتاب حدوث الاشياء، كتاب الرد على الزنادقة، و چندين اثر ديگر. ابن نديم بيستوپنج اثر از آثار او بر شمرده است. | # هشام بن حكم (ابومحمد شيبانى كوفى، م 185ق) كه از اصحاب امام موسى كاظم(ع) نيز بوده است،صاحب كتاب الامام، كتاب حدوث الاشياء، كتاب الرد على الزنادقة، و چندين اثر ديگر. ابن نديم بيستوپنج اثر از آثار او بر شمرده است. | ||
# جابر بن حيان كه محققان تاريخ علوم اسلامى و مستشرقان درباره شخصيت او و ارزيابى و نقادى رسائل منسوب به او مخصوصاً رسائلى كه در زمينه شيمى است تحقيقات بسيار كردهاند.پاول كراوس مجموعه رسائل باقى مانده از او را به طبع رسانده است. بعضى اشارات و عبارات در بعضى رسالات او هست كه پيوند او را با امام صادق(ع) نشان مىدهد. اقوال متعارض و افراطى درباره جابر بسيار است. بعضى او را شخصيتى موهوم و غيرتاريخى مىدانند، و بعضى او را دانشمندى مسلمان و شيعه،يا متمايل به تشيع، و از شاگردان برجسته امام صادق(ع) مىشمارند. شش تن از ياران امام صادق(ع)هستند كه به اصحاب سته معروفند و همه حديثشناسان و رجالشناسان شيعه آنها را توثيق كرده و به جلالت قدرشان اذعان دارند كه عبارتند از:1)جميل بن دراج، 2)عبداللّه بن مسكان، 3)عبداللّه بن بكير، 4)حماد بن عيسى، 5)حماد بن عثمان و 6)ابان بن عثمان بجلى. | # جابر بن حيان كه محققان تاريخ علوم اسلامى و مستشرقان درباره شخصيت او و ارزيابى و نقادى رسائل منسوب به او مخصوصاً رسائلى كه در زمينه شيمى است تحقيقات بسيار كردهاند.پاول كراوس مجموعه رسائل باقى مانده از او را به طبع رسانده است. بعضى اشارات و عبارات در بعضى رسالات او هست كه پيوند او را با امام صادق(ع) نشان مىدهد. اقوال متعارض و افراطى درباره جابر بسيار است. بعضى او را شخصيتى موهوم و غيرتاريخى مىدانند، و بعضى او را دانشمندى مسلمان و شيعه،يا متمايل به تشيع، و از شاگردان برجسته امام صادق(ع) مىشمارند. شش تن از ياران امام صادق(ع)هستند كه به اصحاب سته معروفند و همه حديثشناسان و رجالشناسان شيعه آنها را توثيق كرده و به جلالت قدرشان اذعان دارند كه عبارتند از:1)جميل بن دراج، 2)عبداللّه بن مسكان، 3)عبداللّه بن بكير، 4)حماد بن عيسى، 5)حماد بن عثمان و 6) ابان بن عثمان بجلى. | ||
اين نيز گفتنى است كه در منابع حديث و متون روايى شيعه از امام صادق(ع)غالباً فقط به كنيه «ابوعبداللّه» یاد مىكنند. | اين نيز گفتنى است كه در منابع حديث و متون روايى شيعه از امام صادق(ع)غالباً فقط به كنيه «ابوعبداللّه» یاد مىكنند. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
غالب آثار امام صادق(ع) به عادت معهود عصر، كتاب مستقيم خود ايشان نيست و غالباً املاى امام(ع) يا بازنوشت بعدى مجالس ايشان است. بعضى از آثار نيز منسوب است و قطعىالصدور نيست. | غالب آثار امام صادق(ع) به عادت معهود عصر، كتاب مستقيم خود ايشان نيست و غالباً املاى امام(ع) يا بازنوشت بعدى مجالس ايشان است. بعضى از آثار نيز منسوب است و قطعىالصدور نيست. | ||
# از آثار مكتوب امام صادق(ع)رساله به عبداللّه [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]](غير از [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] رجالى)است. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] صاحب رجال بر آن است كه تنها تصنيفى كه امام به دست خود نوشتهاند همين اثر است. | # از آثار مكتوب امام صادق(ع)رساله به عبداللّه [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]](غير از [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] رجالى) است. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] صاحب رجال بر آن است كه تنها تصنيفى كه امام به دست خود نوشتهاند همين اثر است. | ||
# رسالهاى كه [[شيخ صدوق]] در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت كرده است و شامل مباحثى در فقه و كلام است. | # رسالهاى كه [[شيخ صدوق]] در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت كرده است و شامل مباحثى در فقه و كلام است. | ||
# كتاب معروف به توحيد مفضل، در مباحث خداشناسى و رد دهريه كه املاى امام(ع)و كتابت مفضل بن عمر جعفى است. | # كتاب معروف به توحيد مفضل، در مباحث خداشناسى و رد دهريه كه املاى امام(ع)و كتابت مفضل بن عمر جعفى است. |
ویرایش