۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اميرالمؤمنين على عليهالسلام' به 'اميرالمؤمنين على عليهالسلام ') |
جز (جایگزینی متن - 'اميرالمؤمنين عليهالسلام' به 'اميرالمؤمنين عليهالسلام ') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
الف. مقام ممتاز و فوق عادى اهل بيت و اينكه علوم و معارف آنها از يك منبع فوق بشرى سرچشمه مىگيرد و آنها را با ديگران و ديگران را با آنها نتوان قياس كرد. | الف. مقام ممتاز و فوق عادى اهل بيت و اينكه علوم و معارف آنها از يك منبع فوق بشرى سرچشمه مىگيرد و آنها را با ديگران و ديگران را با آنها نتوان قياس كرد. | ||
ب. احقيت و اولويت اهل بيت و از آن جمله شخص اميرالمؤمنين عليهالسلام به امر خلافت، هم به حكم وصيت و هم به حكم لياقت و فضيلت و هم به حكم قرابت. | ب. احقيت و اولويت اهل بيت و از آن جمله شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] به امر خلافت، هم به حكم وصيت و هم به حكم لياقت و فضيلت و هم به حكم قرابت. | ||
ج. انتقاد از خلفا. | ج. انتقاد از خلفا. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
د. فلسفه اغماض و چشمپوشى على عليهالسلام از حق مسلّم خود و حدود آن، كه نه از آن حدود تجاوز كرده، نه در آن حدود از انتقاد و اعتراض كوتاهى كرده است. | د. فلسفه اغماض و چشمپوشى على عليهالسلام از حق مسلّم خود و حدود آن، كه نه از آن حدود تجاوز كرده، نه در آن حدود از انتقاد و اعتراض كوتاهى كرده است. | ||
در فصلى از كتاب عباراتى درباره احقيت و اولويت و بلكه تقدم و حق اختصاصى اهل بيت و مخصوصاً شخص اميرالمؤمنين عليهالسلام مىآورد و خاطر نشان مىكند كه در نهجالبلاغه درباره اين مطلب، به سه اصل استدلال شده است: وصيت و نص رسول خدا، ديگر شايستگى اميرمؤمنان عليهالسلام و اينكه جامه خلافت تنها بر اندام او راست مىآيد، سوم روابط نزديك نسبى و روحى آن حضرت با رسول خدا صلى الله عليه و آله. | در فصلى از كتاب عباراتى درباره احقيت و اولويت و بلكه تقدم و حق اختصاصى اهل بيت و مخصوصاً شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] مىآورد و خاطر نشان مىكند كه در نهجالبلاغه درباره اين مطلب، به سه اصل استدلال شده است: وصيت و نص رسول خدا، ديگر شايستگى اميرمؤمنان عليهالسلام و اينكه جامه خلافت تنها بر اندام او راست مىآيد، سوم روابط نزديك نسبى و روحى آن حضرت با رسول خدا صلى الله عليه و آله. | ||
در فصل انتقاد از خلفا مىگويد كه انتقادهاى نهجالبلاغه از خلفا، برخى كلى و ضمنى است و برخى جزئى و مشخص. انتقادهاى كلى و ضمنى همانهاست كه على عليه السلام صريحاً اظهار مىكند كه حق قطعى و مسلّم من از من گرفته شده است. | در فصل انتقاد از خلفا مىگويد كه انتقادهاى نهجالبلاغه از خلفا، برخى كلى و ضمنى است و برخى جزئى و مشخص. انتقادهاى كلى و ضمنى همانهاست كه على عليه السلام صريحاً اظهار مىكند كه حق قطعى و مسلّم من از من گرفته شده است. |
ویرایش