۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
نويسنده، در مقدمه اثر با اشاره به روش خود در نگارش كتاب، مىنويسد: «با وجود آنكه در ضمن گفتوگو از آثار ادبى رابطه آنها را با علم جغرافيا و تاريخ اكتشافات جغرافيايى منظور داشتهايم و در عرضه عمومى مطالب نقش تكامل فرهنگ اسلامى را از نظر دور نداشتهايم، روش عمومى ما روش زبانشناختى است؛ يعنى بيش از هر چيز به گفتوگو | نويسنده، در مقدمه اثر با اشاره به روش خود در نگارش كتاب، مىنويسد: «با وجود آنكه در ضمن گفتوگو از آثار ادبى رابطه آنها را با علم جغرافيا و تاريخ اكتشافات جغرافيايى منظور داشتهايم و در عرضه عمومى مطالب نقش تكامل فرهنگ اسلامى را از نظر دور نداشتهايم، روش عمومى ما روش زبانشناختى است؛ يعنى بيش از هر چيز به گفتوگو درباره طبيعت پديدههاى ادبى جغرافيايى و تكامل آن توجه كردهايم». | ||
او لازم مىداند كه دليل طرح نوشتههاى جغرافيايى غير عربى را نيز توضيح دهد: «براى آنكه نقش نوشتههاى جغرافيايى اسلامى در شرق و غرب روشن شود، لازم آمد، علاوه بر بحث | او لازم مىداند كه دليل طرح نوشتههاى جغرافيايى غير عربى را نيز توضيح دهد: «براى آنكه نقش نوشتههاى جغرافيايى اسلامى در شرق و غرب روشن شود، لازم آمد، علاوه بر بحث درباره آثار جغرافيايى عربى، دو فصل مستقل به نوشتههاى جغرافيايى فارسى و تركى اختصاص دهم و از انتقال ميراث فرهنگى در زمينه جغرافيا به اروپاى غربى سخن بگويم». پس از آن نيز به جايگاه جغرافيا نزد جغرافىدانان مسلمان پيش از پيدايش نخستين كتابهاى جغرافيايى اشاره مىكند. | ||
نويسنده، در فصول مختلف كتاب، به طرحريزى تكامل نوشتههاى تاريخى پرداخته كه خلاصهاى از آن ارائه مىشود: | نويسنده، در فصول مختلف كتاب، به طرحريزى تكامل نوشتههاى تاريخى پرداخته كه خلاصهاى از آن ارائه مىشود: | ||
در ابتداى كتاب، نويسنده، با اشاره به پيشينه علم جغرافيا در ميان اعراب جاهلى تأكيد مىكند كه نمىتوان انتظار داشت كه بدويان جاهليت نيروى دريافت جغرافيايى داشته باشند، ولى دقت ملاحظه آنان | در ابتداى كتاب، نويسنده، با اشاره به پيشينه علم جغرافيا در ميان اعراب جاهلى تأكيد مىكند كه نمىتوان انتظار داشت كه بدويان جاهليت نيروى دريافت جغرافيايى داشته باشند، ولى دقت ملاحظه آنان درباره پديدههاى طبيعى اطراف از طبيعت زندگيشان مايه مىگيرد. بدويان معمولاً مايه فراوانى از تجربيات مستقيم در مورد جغرافياى نجومى دارند. او شواهدى بر اين مطلب ارائه مىكند. | ||
مستشرقان غير مسلمان در مواجهه با قرآن كريم و روايات، همواره با مشكلاتى روبهرو بودهاند كه آنها را به برداشتهايى غير واقعى كشانده است. در صفحه 33 كتاب چنين مىخوانيم: «مسائل جغرافيايى در قرآن بهطور كلى كم است، بهعلاوه، هميشه نمودار مايه خالص عربى نيست و... و چيزى كه بهويژه تحليل مايههاى موجود را دشوار مىكند اين است كه معنى قصههاى قرآن حتى براى[حضرت] محمد[ص] هميشه روشن نبوده است، چنانكه در موارد مكرر از متن قرآن، به وضوح معلوم مىشود كه[حضرت] محمد[ص] به عبارتهاى پيچيده و سبكهاى مبهم سخن گفته است». | مستشرقان غير مسلمان در مواجهه با قرآن كريم و روايات، همواره با مشكلاتى روبهرو بودهاند كه آنها را به برداشتهايى غير واقعى كشانده است. در صفحه 33 كتاب چنين مىخوانيم: «مسائل جغرافيايى در قرآن بهطور كلى كم است، بهعلاوه، هميشه نمودار مايه خالص عربى نيست و... و چيزى كه بهويژه تحليل مايههاى موجود را دشوار مىكند اين است كه معنى قصههاى قرآن حتى براى[حضرت] محمد[ص] هميشه روشن نبوده است، چنانكه در موارد مكرر از متن قرآن، به وضوح معلوم مىشود كه[حضرت] محمد[ص] به عبارتهاى پيچيده و سبكهاى مبهم سخن گفته است». |
ویرایش