۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
'''سيد مهدى قزوينى'''، در 1222ق، در نجف ديده به جهان گشود. | |||
دايى او كه عالم و ساكن ايران بوده است، در عالم رؤيا مىبيند كه بر ساحل دريا ايستاده است. كودكى با صورت به آن دريا وارد مىشود و تمام آب دريا را مىنوشد. بيننده از اين صحنه تعجب مىكند و از مردى كه در آن مكان ايستاده است، مىپرسد: آيا اين كودك را مىشناسى؟ او پاسخ مىدهد: اين، فرزند خواهر تو است. او عالم بزرگى است. دايى با تعجب از خواب بيدار مىشود و پس از مدتى به قصد زيارت راهى نجف اشرف مىگردد. در آنجا با ديدن خواهرش، از وجود فرزند وى مىپرسد و از بين تعداد زيادى از خويشان و خواهرزادهها و عموزادهها، او را مىشناسد و به نام او را صدا مىزند. | دايى او كه عالم و ساكن ايران بوده است، در عالم رؤيا مىبيند كه بر ساحل دريا ايستاده است. كودكى با صورت به آن دريا وارد مىشود و تمام آب دريا را مىنوشد. بيننده از اين صحنه تعجب مىكند و از مردى كه در آن مكان ايستاده است، مىپرسد: آيا اين كودك را مىشناسى؟ او پاسخ مىدهد: اين، فرزند خواهر تو است. او عالم بزرگى است. دايى با تعجب از خواب بيدار مىشود و پس از مدتى به قصد زيارت راهى نجف اشرف مىگردد. در آنجا با ديدن خواهرش، از وجود فرزند وى مىپرسد و از بين تعداد زيادى از خويشان و خواهرزادهها و عموزادهها، او را مىشناسد و به نام او را صدا مىزند. |
ویرایش