۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ابتدا سخن از چگونگى طلوع و غروب خورشيد در قطب شمال است كه بالخصوص در اواخر بهار و اوايل تابستان در طول بيست و چهار ساعت از تابش خورشيد برخوردار مىباشند. | ابتدا سخن از چگونگى طلوع و غروب خورشيد در قطب شمال است كه بالخصوص در اواخر بهار و اوايل تابستان در طول بيست و چهار ساعت از تابش خورشيد برخوردار مىباشند. | ||
مؤلف از لندن نيز سخن گفته و طبق آنچه خود در زمان تأليف رساله در آنجا حضور داشته و با چشم خود ديده مىفرمايد: شبهاى لندن در بعضى از ماههاى سال به طور كامل تاريك نمىشود؛ يعنى مقدار اندكى از نور خورشيد در شبها هنوز تابش داشته و هوا كمى روشن مىباشد. اين مسئله باعث مىشود تا فاصله ميان فجر كاذب و فجر صادق به چند ساعت برسد، زيرا از موقعى كه هوا رو به روشنى مىگذارد و تا وقتى كه به طور كامل روشن مىشود فاصله زيادى است. مؤلف در موقع خاصى از طول سال به ساعت دقيق آن دو نيز اشاره نموده است، بعد از اين مقدمهاى كه ذكر شد بيان مطالبى را آغاز مىكند كه اولين آنها | مؤلف از لندن نيز سخن گفته و طبق آنچه خود در زمان تأليف رساله در آنجا حضور داشته و با چشم خود ديده مىفرمايد: شبهاى لندن در بعضى از ماههاى سال به طور كامل تاريك نمىشود؛ يعنى مقدار اندكى از نور خورشيد در شبها هنوز تابش داشته و هوا كمى روشن مىباشد. اين مسئله باعث مىشود تا فاصله ميان فجر كاذب و فجر صادق به چند ساعت برسد، زيرا از موقعى كه هوا رو به روشنى مىگذارد و تا وقتى كه به طور كامل روشن مىشود فاصله زيادى است. مؤلف در موقع خاصى از طول سال به ساعت دقيق آن دو نيز اشاره نموده است، بعد از اين مقدمهاى كه ذكر شد بيان مطالبى را آغاز مىكند كه اولين آنها درباره فجر حقيقى مىباشد. ايشان فجر حقيقى در ساير شهرها (غير از لندن و امثال آن) را نزول خورشيد از خط افق به اندازه هيجده درجه مىداند. | ||
دومين مطلب اين است كه مسلمانان لندن اين ميزان را در شهر خود دوازده درجه مىگيرند كه اين حدّ در تمام طول سال يكسان مىباشد. مؤلف اين محدوده را مختص به لندن مىداند و در شهرهاى شمالىتر اين ميزان بيشتر مىباشد. ايشان بروز چنين حالتى را مختص به نيم كره شمالى نمىداند و مىفرمايد: در قطب جنوب و حوالى آن نيز همين حالت صادق مىباشد. | دومين مطلب اين است كه مسلمانان لندن اين ميزان را در شهر خود دوازده درجه مىگيرند كه اين حدّ در تمام طول سال يكسان مىباشد. مؤلف اين محدوده را مختص به لندن مىداند و در شهرهاى شمالىتر اين ميزان بيشتر مىباشد. ايشان بروز چنين حالتى را مختص به نيم كره شمالى نمىداند و مىفرمايد: در قطب جنوب و حوالى آن نيز همين حالت صادق مىباشد. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
مطلب ديگرى كه مؤلف در اين قسمت توضيح داده، راجع به عدم جريان استصحاب در مسئله مورد نظر مىباشد؛ به اين معنا كه بياييم و استصحاب بقاى دليل را جارى كنيم و تا واقع شدن زمان قطعى فجر صبر كنيم. | مطلب ديگرى كه مؤلف در اين قسمت توضيح داده، راجع به عدم جريان استصحاب در مسئله مورد نظر مىباشد؛ به اين معنا كه بياييم و استصحاب بقاى دليل را جارى كنيم و تا واقع شدن زمان قطعى فجر صبر كنيم. | ||
آخرين بخش توضيحات مؤلف | آخرين بخش توضيحات مؤلف درباره آخرين قسمت سؤال استفتا كنندگان مىباشد كه از طريقيت يا موضوعيت فجر پرسيده بودند كه ايشان در جواب مىفرمايد: مجال براى بحث از طريقيت يا موضوعيت نيست مگر اينكه طبق آيه 187 بقره: '''«حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر»''' بگوييم آنچه از فجر به حساب مىآيد به عنوان طريقى براى تبين مانند فجر به كار بيايد، امّا اگر قابليت تبين در آن نباشد ديگر بحث از طريقيت فجر معنا نخواهد داشت كما اينكه طبق قول به موضوعيت آن هم بحث از موضوعيت بىفايده خواهد بود. | ||
بحث بعدى در مورد مفهوم لغوى و اصطلاحى فجر مىباشد. ايشان در مفهوم لغوى آن از راغب در مفرداتش نقل مىكند كه به معنى شكسته شدن و شقّ چيزى دانسته است، بعد فجر را به صورت كاذب و صادق تقسيم كرده و چگونگى تحقق آنها را مشخص مىكند. ايشان يكى از تعاريف فجر را پذيرفته، لكن إن قلتى را در مورد آن نافذ مىداند كه بعد از بيان آن، خود پاسخ آن را بيان مىنمايند. ايشان در مورد افطار آن مقدارى كه قطع اقتضاء مىكند را قابل عمل دانسته در غير اين صورت و در طرف آغاز صبح عمل به استصماب را تجويز مىنمايد. | بحث بعدى در مورد مفهوم لغوى و اصطلاحى فجر مىباشد. ايشان در مفهوم لغوى آن از راغب در مفرداتش نقل مىكند كه به معنى شكسته شدن و شقّ چيزى دانسته است، بعد فجر را به صورت كاذب و صادق تقسيم كرده و چگونگى تحقق آنها را مشخص مىكند. ايشان يكى از تعاريف فجر را پذيرفته، لكن إن قلتى را در مورد آن نافذ مىداند كه بعد از بيان آن، خود پاسخ آن را بيان مىنمايند. ايشان در مورد افطار آن مقدارى كه قطع اقتضاء مىكند را قابل عمل دانسته در غير اين صورت و در طرف آغاز صبح عمل به استصماب را تجويز مىنمايد. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
قسمت ديگر مطالب كتاب راجع به حكم ظاهرى يا حكم واقعى بودن دستور آيه 187 بقره است كه قبلا گذشت. ايشان حكم آيه مذكور را واقعى دانسته كه غايت آن تبين مذكور در آيه مىباشد. در همين جا حكم شبهاى مهتابى را كه قرص قمر كامل مىشود و باعث مشتبه شدن شناخت فجر مىگردد هم بيان كردهاند. مؤلف بار ديگر بر جريان استصحاب در مورد آغاز روزه و احتياط را در مورد شناخت وقت نماز ياد آورى مىنمايند. | قسمت ديگر مطالب كتاب راجع به حكم ظاهرى يا حكم واقعى بودن دستور آيه 187 بقره است كه قبلا گذشت. ايشان حكم آيه مذكور را واقعى دانسته كه غايت آن تبين مذكور در آيه مىباشد. در همين جا حكم شبهاى مهتابى را كه قرص قمر كامل مىشود و باعث مشتبه شدن شناخت فجر مىگردد هم بيان كردهاند. مؤلف بار ديگر بر جريان استصحاب در مورد آغاز روزه و احتياط را در مورد شناخت وقت نماز ياد آورى مىنمايند. | ||
آخرين بخش كتاب كه تذكر نكات ديگرى | آخرين بخش كتاب كه تذكر نكات ديگرى درباره فروعات ياد شده در استفتاء مذكور است، در ضمن هفت مسئله بررسى شده است: | ||
1 اول اينكه عناوين اخذ شده در لسان ادلّه مانند فجر، مغرب و غير آنها به نحو موضوعيت اخذ شدهاند كه از آن به غيرش تعدى نمىكند. | 1 اول اينكه عناوين اخذ شده در لسان ادلّه مانند فجر، مغرب و غير آنها به نحو موضوعيت اخذ شدهاند كه از آن به غيرش تعدى نمىكند. |
ویرایش