إعجاز البيان في تفسير أم‌القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۵۴: خط ۵۴:
اين کتاب بر اساس روش «تأويلى»، به نگارش درآمده است و مؤلف آن، در زمره مفسرانى است كه قرآن را «ذو بطون» مى‌دانند و معتقدند كه تنها روش دست‌يابى به اين بطون و لايه‌هاى تو در تو، «تأويل» است. تأويل كه مهم‌ترين ويژگى ديدگاه متصوفه و عرفا نيز هست، با تأويلى كه به معناى تفسير است و همه مفسران آن را پذيرفته‌اند، تفاوت دارد.
اين کتاب بر اساس روش «تأويلى»، به نگارش درآمده است و مؤلف آن، در زمره مفسرانى است كه قرآن را «ذو بطون» مى‌دانند و معتقدند كه تنها روش دست‌يابى به اين بطون و لايه‌هاى تو در تو، «تأويل» است. تأويل كه مهم‌ترين ويژگى ديدگاه متصوفه و عرفا نيز هست، با تأويلى كه به معناى تفسير است و همه مفسران آن را پذيرفته‌اند، تفاوت دارد.


قونوى كمتر به نقل اقاويل و نظرات مفسران و قرآن‌شناسان پرداخته است و غالب گفته‌هاى او در باره سوره فاتحه، از قلب صيقلى او فيضان مى‌كند؛ چيزى كه آن را «علم لدنى» گفته‌اند و در برابر «علم اكتسابى يا كسبى» قرار داده‌اند.
قونوى كمتر به نقل اقاويل و نظرات مفسران و قرآن‌شناسان پرداخته است و غالب گفته‌هاى او درباره سوره فاتحه، از قلب صيقلى او فيضان مى‌كند؛ چيزى كه آن را «علم لدنى» گفته‌اند و در برابر «علم اكتسابى يا كسبى» قرار داده‌اند.


وى، بعد از مقدمات، وارد تفسير سوره حمد، به شكل كلمه به كلمه و آيه به آيه مى‌شود و چون سوره حمد به 3 قسم تقسيم شده: قسمت اول، تا '''«يوم الدين»'''؛ قسمت دوم، '''«اياك نعبدو اياك نستعين»''' و قسمت سوم، '''«اهدنا الصراط المستقيم»''' تا آخر سوره، تفسير آن را نيز بر سه قسم تقسيم نموده است و بر حسب حديث مشهور «لكل آية ظهر و بطن و حد و مطلع»، هر كلمه و آيه را ابتدا با زبان ظاهر، سپس باطن و بعد از آن، به ماوراء باطن كه همان لسان حد و مطلع است، تفسير مى‌نمايد.
وى، بعد از مقدمات، وارد تفسير سوره حمد، به شكل كلمه به كلمه و آيه به آيه مى‌شود و چون سوره حمد به 3 قسم تقسيم شده: قسمت اول، تا '''«يوم الدين»'''؛ قسمت دوم، '''«اياك نعبدو اياك نستعين»''' و قسمت سوم، '''«اهدنا الصراط المستقيم»''' تا آخر سوره، تفسير آن را نيز بر سه قسم تقسيم نموده است و بر حسب حديث مشهور «لكل آية ظهر و بطن و حد و مطلع»، هر كلمه و آيه را ابتدا با زبان ظاهر، سپس باطن و بعد از آن، به ماوراء باطن كه همان لسان حد و مطلع است، تفسير مى‌نمايد.
خط ۶۷: خط ۶۷:
پس از آن، روش محققان را به زبان اهل تحقيق ايراد مى‌فرمايد و بعد، در «پيوندى»، فرق بين طالبان معرفت و حقايق علوى را بيان مى‌دارد و سپس مى‌گويد: «معرفت حقايق مجرد، از حيث بساطت و تجردشان در مرتبه علمى، محال است» و راز جهل به حقيقت خداى متعال را بيان داشته و پس از آن، وسايل تحصيل علم ذوق و كشف را بيان مى‌دارد و سپس در «پيوند» ديگرى، حلول و اتحاد را كه بنده با حق اتحاد پيدا نمى‌كند، رد كرده و گويد: «بلكه دست‌نويس و آينه تمام‌نماى صورت مرتبه پروردگارش مى‌شود» و بعد، بيان مى‌دارد كه علم خدا، حقيقى و علم بنده، مجازى است، سپس راز بهره‌بردارى از علم لدنى را بيان مى‌دارد.
پس از آن، روش محققان را به زبان اهل تحقيق ايراد مى‌فرمايد و بعد، در «پيوندى»، فرق بين طالبان معرفت و حقايق علوى را بيان مى‌دارد و سپس مى‌گويد: «معرفت حقايق مجرد، از حيث بساطت و تجردشان در مرتبه علمى، محال است» و راز جهل به حقيقت خداى متعال را بيان داشته و پس از آن، وسايل تحصيل علم ذوق و كشف را بيان مى‌دارد و سپس در «پيوند» ديگرى، حلول و اتحاد را كه بنده با حق اتحاد پيدا نمى‌كند، رد كرده و گويد: «بلكه دست‌نويس و آينه تمام‌نماى صورت مرتبه پروردگارش مى‌شود» و بعد، بيان مى‌دارد كه علم خدا، حقيقى و علم بنده، مجازى است، سپس راز بهره‌بردارى از علم لدنى را بيان مى‌دارد.


در «پيوندى» ديگر، قواعدى را در باره الفاظ و اصطلاحاتى كه در اين کتاب مى‌آيد، عنوان مى‌كند؛ از قبيل: غيب مطلق و برزخ نخستين و مرتبه اسماء و حد فاصل و مقام انسان كامل و مرتبه احديت جمع و وجود و اولين مراتب تعين و آخرين مرتبه غيب و اولين مرتبه شهادت نسبت به غيب مطلق و محل نفوذ اقتدار و عمايى كه همان نفس رحمانى است كه بعينه غيب اضافى اول است نسبت به معقول بودن هويتى كه غيب مطلق است (و يا بگو: غيب الهى)، سپس اسرار علم تحقيق را بيان داشته و اينكه چرا تعريف علم جايز نيست و چرا گاهى تعريف آمده؟ و اينكه در وجود چه مقدار علم است بيان داشته و پس از آن، به نعوت و توصيف علم از قدم و حدوث و فعل و انفعال و بداهت و اكتساب و تصور و تصديق و ضرر و منفعت و غير اينها از صفات لازم آن پرداخته و بعد، مراتب علم را بيان داشته و مى‌گويد: «علم با تجلى ذاتى همراه است، سپس احكام و نسبت‌هاى علم را بيان مى‌دارد».
در «پيوندى» ديگر، قواعدى را درباره الفاظ و اصطلاحاتى كه در اين کتاب مى‌آيد، عنوان مى‌كند؛ از قبيل: غيب مطلق و برزخ نخستين و مرتبه اسماء و حد فاصل و مقام انسان كامل و مرتبه احديت جمع و وجود و اولين مراتب تعين و آخرين مرتبه غيب و اولين مرتبه شهادت نسبت به غيب مطلق و محل نفوذ اقتدار و عمايى كه همان نفس رحمانى است كه بعينه غيب اضافى اول است نسبت به معقول بودن هويتى كه غيب مطلق است (و يا بگو: غيب الهى)، سپس اسرار علم تحقيق را بيان داشته و اينكه چرا تعريف علم جايز نيست و چرا گاهى تعريف آمده؟ و اينكه در وجود چه مقدار علم است بيان داشته و پس از آن، به نعوت و توصيف علم از قدم و حدوث و فعل و انفعال و بداهت و اكتساب و تصور و تصديق و ضرر و منفعت و غير اينها از صفات لازم آن پرداخته و بعد، مراتب علم را بيان داشته و مى‌گويد: «علم با تجلى ذاتى همراه است، سپس احكام و نسبت‌هاى علم را بيان مى‌دارد».


در «پيوندى» ديگر، به سر علم و متعلقات آن پرداخته و بيان مى‌دارد كه صورت ادراك به‌واسطه علم تحقق مى‌پذيرد و سپس ادوات و آلات توصيل معلومات را كه سه‌تا است بيان مى‌دارد:
در «پيوندى» ديگر، به سر علم و متعلقات آن پرداخته و بيان مى‌دارد كه صورت ادراك به‌واسطه علم تحقق مى‌پذيرد و سپس ادوات و آلات توصيل معلومات را كه سه‌تا است بيان مى‌دارد:
خط ۹۵: خط ۹۵:
گويد: كمال اعمال و نتايج آنها، حصولش، به‌واسطه صدور آنها از مقام ذاتى غيبى است و بروزش به مرتبه شهادت كه محل سلطنت و غلبه و حكم‌رانى اسم «الظاهر» كه خود آينه اسم «الباطن» و جلوه‌گاه و مقام نفوذ و سريان حكمش مى‌باشد، تمامى مى‌يابد و چون در مرتبه شهادت، كمال و تمامى يافت، تمام امر به تفصيل به حق متعال باز خواهد گشت. و گويد: فاعلى جز او نيست، ولى ظهور افعال موقوف بر بندگان است - اگرچه، خود، از جمله افعالند - بنابراين افعال در واقع به ايشان انتساب مى‌يابد؛ يعنى از حيث ظهور افعال بديشان، نه اينكه اينان فاعل اين افعالند و حكم صفاتى كه توهم اشتراك بين حق تعالى و خلق مى‌رود - با اختلاف و احكام و مراتب آنها - اين‌گونه است.
گويد: كمال اعمال و نتايج آنها، حصولش، به‌واسطه صدور آنها از مقام ذاتى غيبى است و بروزش به مرتبه شهادت كه محل سلطنت و غلبه و حكم‌رانى اسم «الظاهر» كه خود آينه اسم «الباطن» و جلوه‌گاه و مقام نفوذ و سريان حكمش مى‌باشد، تمامى مى‌يابد و چون در مرتبه شهادت، كمال و تمامى يافت، تمام امر به تفصيل به حق متعال باز خواهد گشت. و گويد: فاعلى جز او نيست، ولى ظهور افعال موقوف بر بندگان است - اگرچه، خود، از جمله افعالند - بنابراين افعال در واقع به ايشان انتساب مى‌يابد؛ يعنى از حيث ظهور افعال بديشان، نه اينكه اينان فاعل اين افعالند و حكم صفاتى كه توهم اشتراك بين حق تعالى و خلق مى‌رود - با اختلاف و احكام و مراتب آنها - اين‌گونه است.


در «پيوندى» ديگر از همين باب، در باره اين امر كه هر فعلى از افعال نيك كه از انسان صدور مى‌يابد و بدان امرى از امور را - به‌جز حق، هر چه مى‌خواهد باشد - قصد مى‌نمايد، او در آن (امر و فعل) از مزدوران محسوب مى‌شود، نه از بندگان، بحث مى‌كند و شاخه‌هاى ديگرى از اين را بيان مى‌فرمايد و باز در «پيوند» ديگرى از همين اصل، در احكام اصلى مشروع - يعنى واجب و حرام و مكروه و مباح و مستحب - مفصلا بحث مى‌فرمايد و جزاى هر كدام از اينها را چه در دنيا و چه در عقبا بيان مى‌كند و مى‌گويد: اين اقسام از نوع جزا، از فعل تأخر و عقب‌ماندگى ندارند، بلكه از پى صادر شدنش از جانب عمل‌كننده، بر وى مترتب مى‌گردند و در پايان مى‌فرمايد: اين مقام، اشتمال بر اسرار و رازهايى الهى و كونى دارد كه جدا شريف و ارجمند هستند و آنها را جز بزرگان از اهل حضور و شهود و معرفت و شناخت تام، مشاهده نمى‌كنند و تفاصيل آنها را جز به مقدار معرفتشان - كه در پى آن حضور ايشان را دارد - نمى‌دانند.
در «پيوندى» ديگر از همين باب، درباره اين امر كه هر فعلى از افعال نيك كه از انسان صدور مى‌يابد و بدان امرى از امور را - به‌جز حق، هر چه مى‌خواهد باشد - قصد مى‌نمايد، او در آن (امر و فعل) از مزدوران محسوب مى‌شود، نه از بندگان، بحث مى‌كند و شاخه‌هاى ديگرى از اين را بيان مى‌فرمايد و باز در «پيوند» ديگرى از همين اصل، در احكام اصلى مشروع - يعنى واجب و حرام و مكروه و مباح و مستحب - مفصلا بحث مى‌فرمايد و جزاى هر كدام از اينها را چه در دنيا و چه در عقبا بيان مى‌كند و مى‌گويد: اين اقسام از نوع جزا، از فعل تأخر و عقب‌ماندگى ندارند، بلكه از پى صادر شدنش از جانب عمل‌كننده، بر وى مترتب مى‌گردند و در پايان مى‌فرمايد: اين مقام، اشتمال بر اسرار و رازهايى الهى و كونى دارد كه جدا شريف و ارجمند هستند و آنها را جز بزرگان از اهل حضور و شهود و معرفت و شناخت تام، مشاهده نمى‌كنند و تفاصيل آنها را جز به مقدار معرفتشان - كه در پى آن حضور ايشان را دارد - نمى‌دانند.


پس از آن، دنباله‌اى كه متضمن راز اوامر و نواهى - كه عذاب اخروى و بهشت بدانها مقرون است - آورده و گويد: آنچه فراگير احوال و گفتار و صفات و افعال ظاهرى و باطنى انسانى است؛ يعنى از خواص و نتيجه‌هايى كه از آنها به دست مى‌آيد، صورت‌هاى آن نتايج در طبقات و مراتب آسمان‌ها و برزخ‌ها و حشر و بهشت و دوزخ و هرگونه كه خداوند خواسته متعين است؛ يعنى از جهت اثبات و محو و سود و غلبه و مغلوبى - به‌واسطه اشتراك دو حكم رحمت و غضب الهى موقت، چه حسى و چه خيالى و چه روحى و چه مثالى...
پس از آن، دنباله‌اى كه متضمن راز اوامر و نواهى - كه عذاب اخروى و بهشت بدانها مقرون است - آورده و گويد: آنچه فراگير احوال و گفتار و صفات و افعال ظاهرى و باطنى انسانى است؛ يعنى از خواص و نتيجه‌هايى كه از آنها به دست مى‌آيد، صورت‌هاى آن نتايج در طبقات و مراتب آسمان‌ها و برزخ‌ها و حشر و بهشت و دوزخ و هرگونه كه خداوند خواسته متعين است؛ يعنى از جهت اثبات و محو و سود و غلبه و مغلوبى - به‌واسطه اشتراك دو حكم رحمت و غضب الهى موقت، چه حسى و چه خيالى و چه روحى و چه مثالى...
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:




اين کتاب، توسط عبدالله بن احمد علوى (مصحح دائرة المعارف عثمانيه) در سال 1369ق / 1949م، در حيدرآباد هند تصحيح شده و در سال 1404ق، از سوى «منشورات مكتبة الارومية» در قم، به قطع وزيرى در يك جلد تجديد چاپ گرديده است.مقدمه‌اى نيز از طرف مصحح، در باره مزاياى کتاب، شرح حال قونوى، عقيده و مصنفات وى و نسخه اصلى كه کتاب بر اساس آن چاپ شده است، ارائه شده است.
اين کتاب، توسط عبدالله بن احمد علوى (مصحح دائرة المعارف عثمانيه) در سال 1369ق / 1949م، در حيدرآباد هند تصحيح شده و در سال 1404ق، از سوى «منشورات مكتبة الارومية» در قم، به قطع وزيرى در يك جلد تجديد چاپ گرديده است.مقدمه‌اى نيز از طرف مصحح، درباره مزاياى کتاب، شرح حال قونوى، عقيده و مصنفات وى و نسخه اصلى كه کتاب بر اساس آن چاپ شده است، ارائه شده است.


نسخه حاضر، از طرف مؤسسه بوستان کتاب، وابسته به دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم با بهره‌گيرى از نسخه تصحيح شده مرحوم استاد [[آشتیانی، جلال‌الدین|سيد جلال الدين آشتيانى]] (كه با نسخ متعدد تطبيق داده شده)، با اشراف علمى آقاى احمد عابدى و تلاش محققان ديگر، تهيه گرديده است. اين نسخه، شامل عنوان‌بندى مطالب، پاورقى نسخه‌بدل‌ها و فهرست آيات و اصطلاحات و موضوعات مى‌باشد كه با مقدمه كوتاهى از طرف ناشر، در سال 1423ق / 1381ش، در يك جلد چاپ شده است.
نسخه حاضر، از طرف مؤسسه بوستان کتاب، وابسته به دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم با بهره‌گيرى از نسخه تصحيح شده مرحوم استاد [[آشتیانی، جلال‌الدین|سيد جلال الدين آشتيانى]] (كه با نسخ متعدد تطبيق داده شده)، با اشراف علمى آقاى احمد عابدى و تلاش محققان ديگر، تهيه گرديده است. اين نسخه، شامل عنوان‌بندى مطالب، پاورقى نسخه‌بدل‌ها و فهرست آيات و اصطلاحات و موضوعات مى‌باشد كه با مقدمه كوتاهى از طرف ناشر، در سال 1423ق / 1381ش، در يك جلد چاپ شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش