تفسير التحرير و التنوير المعروف بتفسير ابن عاشور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،خ' به '، خ'
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت')
جز (جایگزینی متن - '،خ' به '، خ')
خط ۷۹: خط ۷۹:
دو. جايگاه اثر (قرآن و سنت) در تفسير  
دو. جايگاه اثر (قرآن و سنت) در تفسير  


واقعيت آن است كه قرآن از آن لحظه كه قالبى زمينى پيدا كرد و محدود به حدود فرشيان- چه از جهت واژگان و مفاهيم و چه شيوه‌ها و چينش‌ها-شد، گرفتار ابهام، ايهام و اجمال‌هاى ناخواسته گشت. اين‌گونه مشكلات موجود در پاره‌اى از آيات نه از سر تعمد و تفطن كه زاييده اضطرار بود. محدوديت‌هاى زبان و روان بشرى،خداوندگار زبان و بيان را به ايهام‌گويى و ابهام‌آفرينى -كه از ضرورت‌هاى هم‌زبانى با بشر است- وا داشت. يكى از مباحث دراز دامن و حساس در تفسير و علوم قرآنى شيوه برطرف كردن متشابهات گفتارى موجود در متون دينى است. پاره‌اى از عالمان مسلمان برآنند كه تنها راه حل اين مشكل، خود وحى است و هرگونه منبع ديگرى براى رفع اين مشكل غيرقابل دفاع است.
واقعيت آن است كه قرآن از آن لحظه كه قالبى زمينى پيدا كرد و محدود به حدود فرشيان- چه از جهت واژگان و مفاهيم و چه شيوه‌ها و چينش‌ها-شد، گرفتار ابهام، ايهام و اجمال‌هاى ناخواسته گشت. اين‌گونه مشكلات موجود در پاره‌اى از آيات نه از سر تعمد و تفطن كه زاييده اضطرار بود. محدوديت‌هاى زبان و روان بشرى، خداوندگار زبان و بيان را به ايهام‌گويى و ابهام‌آفرينى -كه از ضرورت‌هاى هم‌زبانى با بشر است- وا داشت. يكى از مباحث دراز دامن و حساس در تفسير و علوم قرآنى شيوه برطرف كردن متشابهات گفتارى موجود در متون دينى است. پاره‌اى از عالمان مسلمان برآنند كه تنها راه حل اين مشكل، خود وحى است و هرگونه منبع ديگرى براى رفع اين مشكل غيرقابل دفاع است.


ابن عاشور در مقدمه دوم و سوم در ابتداى تفسيرش به بحث تفسير مأثور پرداخته و به شدت به مخالفان تفسير به غيرمأثور خرده گرفته است و مى‌گويد: تفسير مأثور گرچه پذيرفتنى است، اما اين‌گونه تفسير به شدت اندك است. وى در مقام تبيين علومى كه مفسر بدان نيازمند است، تفسير برخى آيات را با آيات ديگر و يا با رواياتى كه از ناحيه نبى اكرم(ص) و آنچه از صحابه در ذيل پاره‌اى از آيات رسيده، از قبيل تخصيص عمومات و تقييد مطلقات و... دانسته و مفسر را از آنها بى نياز مى‌داند. البته وى خود در برخى موارد از تفسير مأثور بهره گرفته است؛ اما نمى‌توان اين موارد را نشانه عدول وى از نظريه‌اش دانست.
ابن عاشور در مقدمه دوم و سوم در ابتداى تفسيرش به بحث تفسير مأثور پرداخته و به شدت به مخالفان تفسير به غيرمأثور خرده گرفته است و مى‌گويد: تفسير مأثور گرچه پذيرفتنى است، اما اين‌گونه تفسير به شدت اندك است. وى در مقام تبيين علومى كه مفسر بدان نيازمند است، تفسير برخى آيات را با آيات ديگر و يا با رواياتى كه از ناحيه نبى اكرم(ص) و آنچه از صحابه در ذيل پاره‌اى از آيات رسيده، از قبيل تخصيص عمومات و تقييد مطلقات و... دانسته و مفسر را از آنها بى نياز مى‌داند. البته وى خود در برخى موارد از تفسير مأثور بهره گرفته است؛ اما نمى‌توان اين موارد را نشانه عدول وى از نظريه‌اش دانست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش