خلاصة التواريخ: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۷: خط ۵۷:
احمد منشى قمى ادعا كرده است كه تاريخ عالم را از هبوط آدم تا زمان خود (يعنى روزگار صفويه) در جلد نوشته است؛ ولى در هر صورت فقط جلد پنجم آن يعنى تاريخ صفويان موجود است.
احمد منشى قمى ادعا كرده است كه تاريخ عالم را از هبوط آدم تا زمان خود (يعنى روزگار صفويه) در جلد نوشته است؛ ولى در هر صورت فقط جلد پنجم آن يعنى تاريخ صفويان موجود است.


قاضى احمد در مقدمه كتاب نام چند تن از مورخين را كه از پيشروان او بوده‌اند، آورده واين اشخاص عبارتند از امير سلطان ابراهيم امينى هروى و مير يحيى سيفى قزوينى و مير محمود ولد ميرخواند هروى و مولانا حياتى تبريزى، قاضى احمد غفارى، حسن بيگ روملو و مى‌نويسد، بعد از مرگ اين جماعت كسى پيرامون تحرير وقايع زمان نگشته است و ناگزير خود براى تألیف چنين تاريخ اقدام به نوشتن مجلد پنجم خلاصه التواريخ كرده است. و از همين مقدمه بر مى‌آيد كه مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه كه دوازده سال به طول انجاميده، ظاهرا در سال 984 به تشويق شاه اسماعيل دوم تصميم گرفته است، به سبك كتاب مطلع السعدين كمال الدين عبدالرزاق سمرقندى كه شامل وقايع دوران ابوسعيد مغول تا ابوسعيد گوركانى است، كتابى در تاريخ صفويه از شاه اسماعيل اول تا شاه اسماعيل ثانى تألیف كند. اما حوادث زمان و گرفتارى‌هاى ناشى از همراهى او با اردوهاى نظامى و مشكلات فراوان ديگر و مهم‌تر از همه نبودن يك صاحب‌دولت كه او را در انجام مقصود يارى دهد، تصميم وى را با موانعى روبرو ساخته است. بااين همه به سعى و همت خود موفق شده است، تألیف كتاب را در سال 999ق به اتمام رساند و آن را به شاه عباس هديه كند. مؤلف در آغاز و پايان كتاب وعده داده است، نسخه ديگرى در حوادث سال به سال دوران شاه عباس بنويسد و به درستى نمى‌دانيم، در اين كار توفيق يافته است يا نه. شايد مطالب اضافى خلاصه التواريخ نسخه برلين مربوط به وقايع بين سال‌هاى 999 تا 1001 آغاز همان بخشى باشد كه مؤلف وعده نوشتن آن را داده است.
قاضى احمد در مقدمه كتاب نام چند تن از مورخين را كه از پيشروان او بوده‌اند، آورده واين اشخاص عبارتند از امير سلطان ابراهيم امينى هروى و مير يحيى سيفى قزوينى و مير محمود ولد ميرخواند هروى و مولانا حياتى تبريزى، قاضى احمد غفارى، حسن بيگ روملو و مى‌نويسد، بعد از مرگ اين جماعت كسى پيرامون تحرير وقايع زمان نگشته است و ناگزير خود براى تألیف چنين تاريخ اقدام به نوشتن مجلد پنجم خلاصه التواريخ كرده است. و از همين مقدمه بر مى‌آيد كه مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه كه دوازده سال به طول انجاميده، ظاهرا در سال 984 به تشويق شاه اسماعيل دوم تصميم گرفته است، به سبك كتاب مطلع السعدين كمال الدين عبدالرزاق سمرقندى كه شامل وقايع دوران ابوسعيد مغول تا ابوسعيد گوركانى است، كتابى در تاريخ صفويه از شاه اسماعيل اول تا شاه اسماعيل ثانى تألیف كند. اما حوادث زمان و گرفتارى‌هاى ناشى از همراهى او با اردوهاى نظامى و مشكلات فراوان ديگر و مهم‌تر از همه نبودن يك صاحب‌دولت كه او را در انجام مقصود يارى دهد، تصميم وى را با موانعى روبرو ساخته است. بااين همه به سعى و همت خود موفق شده است، تألیف كتاب را در سال 999ق به اتمام رساند و آن را به شاه عباس هديه كند. مؤلف در آغاز و پايان كتاب وعده داده است، نسخه ديگرى در حوادث سال به سال دوران شاه عباس بنويسد و به درستى نمى‌دانيم، در اين كار توفيق يافته است يا نه. شايد مطالب اضافى خلاصه التواريخ نسخه برلين مربوط به وقايع بين سال‌هاى 999 تا 1001 آغاز همان بخشى باشد كه مؤلف وعده نوشتن آن را داده است.


قاضى احمد در سال فوت شاه 984ق تهماسب 20 ساله بوده و با توجه به اشتغال او در رشته‌هاى مختلف ديوانى و علاقه‌اش به علم و هنر و تاريخ‌نويسى و دسترسى به منابع تاريخ معاصر، حوادث نزديك به زمان خود را مفصل‌تر نوشته و آنجا كه خود در متن حوادث بوده، اين تفصيل بيشتر به چشم مى‌خورد. اما براى نوشتن تاريخ زمان‌هاى دورتر از همان مداركى استفاده كرده است كه مورخين متقدم از آن‌ها بهره گرفته‌اند و به همين دليل بخش نخستين كتاب او كه تاريخ پيشوايان صفويه است، به اختصار برگزار شده و از تشكيل حكومت صفوى به بعد وقايع با جزئيات و تفصيل بيشترى آمده است.
قاضى احمد در سال فوت شاه 984ق تهماسب 20 ساله بوده و با توجه به اشتغال او در رشته‌هاى مختلف ديوانى و علاقه‌اش به علم و هنر و تاريخ‌نويسى و دسترسى به منابع تاريخ معاصر، حوادث نزديك به زمان خود را مفصل‌تر نوشته و آنجا كه خود در متن حوادث بوده، اين تفصيل بيشتر به چشم مى‌خورد. اما براى نوشتن تاريخ زمان‌هاى دورتر از همان مداركى استفاده كرده است كه مورخين متقدم از آن‌ها بهره گرفته‌اند و به همين دليل بخش نخستين كتاب او كه تاريخ پيشوايان صفويه است، به اختصار برگزار شده و از تشكيل حكومت صفوى به بعد وقايع با جزئيات و تفصيل بيشترى آمده است.
خط ۶۵: خط ۶۵:
قاضى احمد بى‌آنكه تحليلى از ماهيت قضايا بدست دهد، شرح جنگ‌هاى خارجى صفويه را به تفصيل بيان كرده است؛ اما او نه تنها به عنوان يك واقعه نگار، بلكه نظر به اعتقادات مذهبى و اطلاعاتش در زمينه ادبى و هنرى مباحث گوناگونى را در كتاب تاريخ خود آورده است.
قاضى احمد بى‌آنكه تحليلى از ماهيت قضايا بدست دهد، شرح جنگ‌هاى خارجى صفويه را به تفصيل بيان كرده است؛ اما او نه تنها به عنوان يك واقعه نگار، بلكه نظر به اعتقادات مذهبى و اطلاعاتش در زمينه ادبى و هنرى مباحث گوناگونى را در كتاب تاريخ خود آورده است.


البته تنظيم اين مطالب با روش معينى دنبال نشده، بلكه نويسنده هر چه به خاطرش آمده و آنچه را كه ديده يادداشت كرده است. در چنين شيوه تاريخ نويسى آن قسمت از وقايع كه در زمان خود مؤلف اتفاق افتاده از اهميت بيشترى برخوردار است.
البته تنظيم اين مطالب با روش معينى دنبال نشده، بلكه نويسنده هر چه به خاطرش آمده و آنچه را كه ديده يادداشت كرده است. در چنين شيوه تاريخ نويسى آن قسمت از وقايع كه در زمان خود مؤلف اتفاق افتاده از اهميت بيشترى برخوردار است.


در اين كتاب نام و شرح حال مختصر علماى شيعه كه در تحكيم مبانى مذهب و اسقرار آن در ايران نقش بسيار موثرى داشتند، همراه با آثار و تأليفات آنان ديده مى‌شود و كمتر اثر تاريخى از دوران صفويه داراى چنين خصوصيتى است.
در اين كتاب نام و شرح حال مختصر علماى شيعه كه در تحكيم مبانى مذهب و اسقرار آن در ايران نقش بسيار موثرى داشتند، همراه با آثار و تأليفات آنان ديده مى‌شود و كمتر اثر تاريخى از دوران صفويه داراى چنين خصوصيتى است.


در بسيارى از بخش‌هاى كتاب درباره علما و هنرمندان گزارش مفصلى دارد. اين گزارش‌ها معمولا به مناسبت مرگ يك شخصيت مى‌آيد. متن كتاب داراى اشعار فراوانى است كه بعضى داراى ارزش ادبى هستند، مانند اشعار هلالى جغتابى و محتشم كاشانى و ميرزا شرف جهان و خان احمد گيلانى و سام ميرزا و ابراهيم ميرزا و مانند آن و بسيارى نيز فاقد ارزشند و به احتمال قوى اشعار بسيارى ازاين دست كه نام گوينده آن‌ها معلوم نيست، بايد از خود مؤلف باشد.
در بسيارى از بخش‌هاى كتاب درباره علما و هنرمندان گزارش مفصلى دارد. اين گزارش‌ها معمولا به مناسبت مرگ يك شخصيت مى‌آيد. متن كتاب داراى اشعار فراوانى است كه بعضى داراى ارزش ادبى هستند، مانند اشعار هلالى جغتابى و محتشم كاشانى و ميرزا شرف جهان و خان احمد گيلانى و سام ميرزا و ابراهيم ميرزا و مانند آن و بسيارى نيز فاقد ارزشند و به احتمال قوى اشعار بسيارى ازاين دست كه نام گوينده آن‌ها معلوم نيست، بايد از خود مؤلف باشد.


نويسنده تعداد زيادى نامه و منشور به فارسى و تركى و عربى از پادشاهان و شخصيت‌هاى علمى و ادبى آورده كه اغلب آن‌ها داراى اعتبار سنديت تاريخى هستند و برخى ديگر نيز جز لفاظى عبارت پردازى‌هاى منشيانه ارزش ديگرى ندارند. از نامه‌هاى مفصل يكى نامه پند آميزى است، به عربى كه امير عبدالوهاب نقيب سفير شاه اسماعيل كه براى تهنيت و تعزيت سلطان سليمان پادشاه عثمانى و جانشينى پسرش سليم دوم، به استانبول رفته بود. براى اولاد خود نوشته و جوابى است كه فرزندان براى وى فرستاده‌اند و ديگرى نامه تملق آميز و مفصلى است، از سوى شاه تهماسب به سلطان سليم مذكور پادشاه عثمانى واين همان نامه ايست كه قاضى احمد و پدرش به اتفاق گروهى از ادبا و منشيان بر طبق سليقه شاه تهماسب تنظيم كردند و براى نشان دادن ميزان تملق‌گويى و ترس شاه تهماسب در برابر سلطان عثمانى قاضى احمد كارى بهتر از اين نمى‌توانست، انجام دهد. با اين همه نامه مفصل جنبه‌هاى مثبتى نيز در معرفى اوضاع و احوال اجتماعى و فرهنگى زمان دارد كه نمونه‌اى از آن وصف پديده‌هاى هنرى ايوان چهل ستون قزوين و ذكر بازار و اصناف اين شهر و كالاهاى اين بازار است.
نويسنده تعداد زيادى نامه و منشور به فارسى و تركى و عربى از پادشاهان و شخصيت‌هاى علمى و ادبى آورده كه اغلب آن‌ها داراى اعتبار سنديت تاريخى هستند و برخى ديگر نيز جز لفاظى عبارت پردازى‌هاى منشيانه ارزش ديگرى ندارند. از نامه‌هاى مفصل يكى نامه پند آميزى است، به عربى كه امير عبدالوهاب نقيب سفير شاه اسماعيل كه براى تهنيت و تعزيت سلطان سليمان پادشاه عثمانى و جانشينى پسرش سليم دوم، به استانبول رفته بود. براى اولاد خود نوشته و جوابى است كه فرزندان براى وى فرستاده‌اند و ديگرى نامه تملق آميز و مفصلى است، از سوى شاه تهماسب به سلطان سليم مذكور پادشاه عثمانى واين همان نامه ايست كه قاضى احمد و پدرش به اتفاق گروهى از ادبا و منشيان بر طبق سليقه شاه تهماسب تنظيم كردند و براى نشان دادن ميزان تملق‌گويى و ترس شاه تهماسب در برابر سلطان عثمانى قاضى احمد كارى بهتر از اين نمى‌توانست، انجام دهد. با اين همه نامه مفصل جنبه‌هاى مثبتى نيز در معرفى اوضاع و احوال اجتماعى و فرهنگى زمان دارد كه نمونه‌اى از آن وصف پديده‌هاى هنرى ايوان چهل ستون قزوين و ذكر بازار و اصناف اين شهر و كالاهاى اين بازار است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش