۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
هدف اصلى مؤلف | هدف اصلى مؤلف از تحرير كتاب به تصريخ خود وى، چند عامل است كه در خور توجه و مداقهاند، زيرا بازتابى از حيات وحى و فرهنگى شهرها و جوامع اسلامى مىباشد. وى نخستين انگيزه خود را در تحرير كتاب، «... تقرب به ارواح طيبه و مشاهد مقدسه علماء دين و مشايخ روى زمين، هر آينه سبب مزيد بركات، و واسطه وصول به سعادات دين و دنياست و توفيق اين معنى علامت حصول مرادات و وصول به درجاتست.» | ||
و مزارات و مشاهد بخارا و نواحى آن، بسيار است. به علاوه به نظر مؤلف | و مزارات و مشاهد بخارا و نواحى آن، بسيار است. به علاوه به نظر مؤلف چون وجود علما و مراتب و مقادير علماء و مشايخ اسلام و اولياء بزرگ در زمان حيات كه در ميان مردم زندگى مىكنند، قدر و اعتبار و ارزش آنها به درستى مورد شناسايى مردم قرار نمىگيرد، لذا «... فكيف بعد از انتقال و ارتحال از دارفرار به دارقرار، خصوصا كسانى كه حضرت عزت جل ذكره، به ولايت خاصه مشرف گردانيده است، و ظاهر و باطن ايشان را محلى و مزين به تجليات ذاتى و صفاتى خود كرده، در قباب عزت و حجاب غيرت ايشان را از نظر اغيار پوشيده...» كه بنا به حديث «... اوليائى تحت قبائى لايعرفهم غيرى...» | ||
لذا برخى از اينان در زمان حيات و بعد از وفاتشان، احوال و مقاماتشان بر كسى معلوم نمىشود؛ اما برخى ديگر را خداوند به «حكمت بالغه و به فضل رحمت نامتناهى خود...» در بين خلق متجلى مىكند تا از ظاهر و باطن ايشان خلايق بهرهمند شوند. به نظر مؤلف، اين گروه از علماء و اولياء، همان گونه كه در زمان حيات، سبب هدايت بودهاند، پس از وفات نيز تقرب به ارواح مقدس آنان همان اثر و نتيجه را با فوائد بسيار بيشترى به همراه خواهد داشت. | لذا برخى از اينان در زمان حيات و بعد از وفاتشان، احوال و مقاماتشان بر كسى معلوم نمىشود؛ اما برخى ديگر را خداوند به «حكمت بالغه و به فضل رحمت نامتناهى خود...» در بين خلق متجلى مىكند تا از ظاهر و باطن ايشان خلايق بهرهمند شوند. به نظر مؤلف، اين گروه از علماء و اولياء، همان گونه كه در زمان حيات، سبب هدايت بودهاند، پس از وفات نيز تقرب به ارواح مقدس آنان همان اثر و نتيجه را با فوائد بسيار بيشترى به همراه خواهد داشت. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
مؤلف | مؤلف مطالب كتاب را بر اساس روشى منطقى و حساب شده تنظيم نموده است كه ذكر اجزاء كتاب خود به خود شيوه گسترش موضوعات و طرح بحث مؤلف را نشان مىدهد. | ||
جداى از مقدمه مصحح كه در جاى خود بررسى خواهد شد و بخش جغرافياى بخارا و نواحى آن، متن كتاب تاريخ ملازاده، با ديباچهاى درباره قضيه مرگ و زندگى، شروع، سپس موضوع كتاب معرفى اهميت اين موضوع جهت عامه مردم تشريح شده و مؤلف | جداى از مقدمه مصحح كه در جاى خود بررسى خواهد شد و بخش جغرافياى بخارا و نواحى آن، متن كتاب تاريخ ملازاده، با ديباچهاى درباره قضيه مرگ و زندگى، شروع، سپس موضوع كتاب معرفى اهميت اين موضوع جهت عامه مردم تشريح شده و مؤلف هدف خود از پيش كشيدن اين موضوع را توضيح مىدهد. سپس تاريخچهاى از شهر بخارا و پيشينه تاريخى آن از منابع مختلف ذكر مىشود، آنگاه ذكر مقابر انبياء در بخارا مىآيد. | ||
مؤلف | مؤلف در قسمت بعدى مطالب خود كه با فصل، «فى جواز زياره اهل القبور للرجال و للنساء» مشخص مىشود، با استناد به كتب فقهى و اصولى علماى اهل سنت و نيز احاديث رسول، بحث زيارت قبور مسلمانان و ابعاد اين عمل را به تفصيل بررسى مىكند. در فصل بعدى مسئله نحوه زيارت قبور مسلمانان تحت عنوان «فى كيفيه زياره القبور» كه به دو زبان عربى و فارسى آمده است را به بحث مفصل نشسته و اقوال و احاديث و آداب زيارت و مواردى كه بايد از انجام آنها در زيارت قبور پرهيز كرد را با مستندات خود مىآورد. | ||
در فصل بعدى كه عنوان مشخصى ندارد، بحث مهم خود دربارهى اين مسئله كه علماى جامع اسلامى از نظر شناخت نزد مردم چند دستهاند و علت زيارت قبور علماء، را به بحث مىگذارد. سپس به شرح هدف و چهارچوب ارائه مطالب پرداخته و ترتيب ذكر مقابر را كه دو قسم كلى مزارات داخل شهر و حوالى شهر تا فاصله نيم فرسخى و قسم دوم كه مزارات حوالى و نواحى شهراند، را مىآورد. | در فصل بعدى كه عنوان مشخصى ندارد، بحث مهم خود دربارهى اين مسئله كه علماى جامع اسلامى از نظر شناخت نزد مردم چند دستهاند و علت زيارت قبور علماء، را به بحث مىگذارد. سپس به شرح هدف و چهارچوب ارائه مطالب پرداخته و ترتيب ذكر مقابر را كه دو قسم كلى مزارات داخل شهر و حوالى شهر تا فاصله نيم فرسخى و قسم دوم كه مزارات حوالى و نواحى شهراند، را مىآورد. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
در گفتار بعدى القسم الاول به ذكر مقابر اكابرى كه در حوزه مورد نظر جاى مىگيرند، مىپردازد كه بر اساس نظمى جغرافياى و تاريخى مشتمل است بر: مزارات تل خواجه، مزارت ائمه صفاريه، مزارات چشمه ايوب، مزارات سلاطين سامانيه رحمه الله، مقبره ستاجيه، مزارات حوض مقدم، مزارات سبذمون، مقبره خواجه پاره دوز. | در گفتار بعدى القسم الاول به ذكر مقابر اكابرى كه در حوزه مورد نظر جاى مىگيرند، مىپردازد كه بر اساس نظمى جغرافياى و تاريخى مشتمل است بر: مزارات تل خواجه، مزارت ائمه صفاريه، مزارات چشمه ايوب، مزارات سلاطين سامانيه رحمه الله، مقبره ستاجيه، مزارات حوض مقدم، مزارات سبذمون، مقبره خواجه پاره دوز. | ||
مؤلف | مؤلف در قسم دوم گفتار خود، از مزارات روح پرور، روح انگيز فتحآباد، كه نزد مؤلف ارج و قربى زياد دارد- علت آن گفته خواهد شد- شروع و به بررسى مقابر ذيل مىپردازد: مقبره تل صدور، مقبره صدور معظم آل برهان، مقابر تل بغرابيك، مزار قضاه سبعه مزار ائمه، مزار ائمه عقيلى، قبور ائمه شارستانى، و در نهايت تكمله حواشى مصحح آمده است، و فهرست نامهاى كسان و خاندانها و طايفهها و اماكن و اعلام جغرافيايى. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
روش مؤلف | روش مؤلف در ارائه مطالب | ||
مؤلف | مؤلف در ارائه مطالب و آگاهىها درباره مزارات بخارا، شيوههاى متفاوتى سود مىجويد. گاه استناد به اخبارى كه در افواه عامه مردم موجود است، كرده و البته در بسيارى مواضع به نقد و جرح آن اخبار و باورداشتها مىپردازد. گاه مستندات وى بر اخبار منابع است، مثلا در يك موضع مىآورد «... در نسخه كهنه يى ديده شده...». استنادات وى از منابع توام با ذكر منبع است. مانند، نقل قول از كتاب ربيع الابرار، اثر [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، و يا تاريخ جهانگشاى جوينى و كتاب اخبار بخاراى نرشخى و غيره. وى در ذكر روايات خود از منابع غير مكتوب اغلب، اصطلاح منقول را مىآورد. منشاء برخى ديگر از مواد ارائه شده در كتاب، تجربيات و مشاهدات شخصى مؤلف است. كه البته اين مشاهدات نواقصى هم دارد كه در جاى خود بدان اشاره مىشود. جداى از موارد فوق، مؤلف در ارائه تاريخ تولد، فوت و يا ساير وقايع مهم زندگى افراد مورد اشاره، استفاده و بهرهبردارى وسيعى از ماده تاريخ نموده است كه غنا و دقت ويژهاى به كار وى بخشيده است. | ||
شكل روايت مؤلف | شكل روايت مؤلف نيز براساس دستهبندى حوزه مزارت شهر بخارا در دو دسته كلى است: قسم اول، ذكر قبور اكابرى كه «... نفس شهر و در فناء شهر، تا مقدار نيم فرسخ كمابيش...» مدفوناند، و قسم دوم كسانى كه در حوالى و نواحى شهرند در وراء حد مذكور در فوق. كه اين شيوه به مطالب وى نظم و نسقى بيشتر مىبخشد. | ||
مؤلف | مؤلف در ارائه نشانى و فهرست قبور شهر، از يك روش ساده پيروى مىكند، وى ابتدا به سراغ قديمىترين قبور شهر، كه طبعا ايام پس از فتح شهر بخارا در دوره اسلامى را شامل مىشود، مىرود و اصلا از وجود مقابر متعلق به اداور قبل از اسلام اطلاعى به دست نمىدهد. مؤلف بر اساس جهات جغرافيايى شهر بخارا، از موضع قبر مشهورى كه اينجا مزار خواجه ابوخفض است، شروع كرده، و سپس به معرفى ساير قبورى كه در جهات اربعه قبر مبداء قرار دارند، مىپردازد. وى بنا به دلايلى قبر ابوحفض را مبداء بررسى قرار مىدهد، چون اولا در حوزه درون شهر بخارا است، در ثانى «... كسى كه از نفس شهر بخارا متوجه قبله مىگردد، مرقد منور اين بزرگوار دين بردست راست مىشود...» و ثالثا، از حيث زمانى نيز نسبت به ساير علماء تقدم دارد. رابعا، آنكه شخص مؤلف قصد تبرك كارش را با شروع از شخص شيخ ابوحفص دارد. | ||
در واقع علت انتخاب مزار برخى بزرگان دين، تحت تاثير گرايشات دينى و ذهنى او است. مشرب فكرى وى سرسپردگى به فرقه نقشبنديه است كه اين معنى در ياد كرد نيكوى وى از خواجه پارسا محمد بن محمد الحافظى بخارى، متجلى است. البته مؤلف | در واقع علت انتخاب مزار برخى بزرگان دين، تحت تاثير گرايشات دينى و ذهنى او است. مشرب فكرى وى سرسپردگى به فرقه نقشبنديه است كه اين معنى در ياد كرد نيكوى وى از خواجه پارسا محمد بن محمد الحافظى بخارى، متجلى است. البته مؤلف مطالعات در خور توجهى در علوم دينى دارد، به گونهاى كه در بررسى برخى موضوعاتى كه قصد تاييد يا رد آنها را دارد سخنان خود را به اقوال فقها و عالمان اسلامى مستند مىكند. البته شايان ذكر است كه مؤلف با وجود اعقتاد به مشرب و سلسله نقشبنديان، در بررسى خود از مزارات شهر، در مقابل ديگر فرق، قضاوتى منصفانه دارد، مثلا از ائمه اسماعيليه با احترام ياد مىكند «.... مقبره ايشان بر سر راه خراسان است و من زيارت كردهام.» و درباره اين كه فعلا مقابر آن مندرس شده و نامعلوم است، گويد: «... و اين علامت كمال حال و شرف ايشان است...» و اين نوع داورى بىطرفانه البته ناشى از وضعيتى خاص است. | ||
مؤلف | مؤلف در ذكر اسامى مزارات، البته به گزينشى به ظاهر ناگزير دست زده است. علل اين امر متفاوت است. يك جا گويد «... در آن مقبره (مقبره خواجه پاره دوز) از علماء و مشايخ و سادات بسيارند. رحمهم الله» كه چون فزونى تعداد را موجب اطناب دانسته، دست به گزينشى ناگزير در اين خصوص مىزند، اين امر در فرازهاى مختلف متن كتاب به چشم مىخورد. | ||
از ديگر روشهاى مؤلف | از ديگر روشهاى مؤلف در ذكر و بررسى مزارات، دقتى است كه وى در بيان تواريخ تولد يا مرگ افراد به خرج مىدهد. گاه دقت وى به حد ذكر روز گاه حتى مواقع مختلف روز و ماه مىرسد. به احتمال زياد مؤلف علاوه بر استفاده از منابع و كتب مربوطه و اشعار ماده تاريخى كه درباره افراد مورد نظر سروده شده، از اطلاعات مندرج بر روى سنگهاى مقابر، نيز استفاده كرده است. | ||
نكته قابل توجه در خصوص محتواى كتاب، عدم تطابق آن با نام كتاب است. عنوان تاريخ ملازاده، در ابتدا به ذهن، كتابى با محتواى تاريخى را متبادر مىكند. در حالى كه محتواى كتاب بررسى شناسايى مزارات بخارا كه گاه تاريخچههاى مختصرى در برخى موضوعات را نيز به همراه دارد مىباشد. از سوى ديگر اصولا هدف مؤلف | نكته قابل توجه در خصوص محتواى كتاب، عدم تطابق آن با نام كتاب است. عنوان تاريخ ملازاده، در ابتدا به ذهن، كتابى با محتواى تاريخى را متبادر مىكند. در حالى كه محتواى كتاب بررسى شناسايى مزارات بخارا كه گاه تاريخچههاى مختصرى در برخى موضوعات را نيز به همراه دارد مىباشد. از سوى ديگر اصولا هدف مؤلف نيز تاريخنويسى به معناى مصطلح آن نيست، لذا عنوان فرعى كتاب مهمتر از عنوان اصلى آن است. | ||
از خصائص زبان متن مؤلف، مىتوان به روايت يك دست وى اشاره كرد. | از خصائص زبان متن مؤلف، مىتوان به روايت يك دست وى اشاره كرد. | ||
گاه كه وى به مقابر اشخاص معروفى مىرسد، ناگهان روايتهاى فرعى و يا مضامين جديدى را كه شامل ذكر سخايا، فضايل و يا سخنان و سرگذشتنامه افراد است را مىآورد. اين امر گاه درباره رجال سياسى و ديوانى چون آل سامان، آل برهان به حد افراط خود مىرسد. تفريط مؤلف | گاه كه وى به مقابر اشخاص معروفى مىرسد، ناگهان روايتهاى فرعى و يا مضامين جديدى را كه شامل ذكر سخايا، فضايل و يا سخنان و سرگذشتنامه افراد است را مىآورد. اين امر گاه درباره رجال سياسى و ديوانى چون آل سامان، آل برهان به حد افراط خود مىرسد. تفريط مؤلف در ارائه مطالب موضوع مورد بررسى خود در امتناع وى از بررسى شخصيتهاى شافعى و غيره مىبينيم. | ||
در نهايت مىتوان ويژگى زبانى متن كتاب كه به نيمه اول قرن نهم هجرى قمرى تعلق دارد را، مدنظر قرار داد كه حجم خاصى از لغات، اصطلاحات و تركيبات دستورى و گاه تعابير مهجور و نامستعمل زبان فارسى را در خود جاى داده است. بدين لحاظ انتشار اين كتاب از بسيارى جهات مفيد تواند بود. | در نهايت مىتوان ويژگى زبانى متن كتاب كه به نيمه اول قرن نهم هجرى قمرى تعلق دارد را، مدنظر قرار داد كه حجم خاصى از لغات، اصطلاحات و تركيبات دستورى و گاه تعابير مهجور و نامستعمل زبان فارسى را در خود جاى داده است. بدين لحاظ انتشار اين كتاب از بسيارى جهات مفيد تواند بود. |
ویرایش