ابن ابی‌اصبع مصری، عبدالعظیم بن عبدالواحد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ه' به '، ه'
جز (جایگزینی متن - '؛ا' به '؛ ا')
جز (جایگزینی متن - '،ه' به '، ه')
خط ۴۲: خط ۴۲:
كشمكشهاى اميران و جنگهاى داخلى آنان با يكديگر و نيز تأثير جنگهاى صليبى از آرامش و امنيت چندانى برخوردار نبود(مقريزى، 101/1،206؛قس:شرف، مقدمۀ بديع،57 به بعد).
كشمكشهاى اميران و جنگهاى داخلى آنان با يكديگر و نيز تأثير جنگهاى صليبى از آرامش و امنيت چندانى برخوردار نبود(مقريزى، 101/1،206؛قس:شرف، مقدمۀ بديع،57 به بعد).


از سوى ديگر، علما و ادبا مورد توجه و حمايت زمامداران قرار داشتند و از مزاياى استثنايى بهره‌مند بودند([[ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]،16/13)، از اين رو،شعراى آن سامان غالبا در اطراف اميران گرد مى‌آمدند و با پاداشها و مستمريهاى آنان زندگى را مى‌گذراندند، اما ابن ابى اصبع، با آنكه شعر نيك مى‌سرود(ابن صابونى،13؛ ابن تغرى بردى،همانجا)و در بيش‌تر زمينه‌هاى شعرى،حتى مدح و هجاء،هنر خود را نشان داده(براى نمونه نك:عباسى،18/4؛شرف، مقدمۀ تحرير،30-31؛همو، مقدمۀ بديع،81)،غالبا خويشتن را از اشتغالات دربارى بر كنار مى‌داشت و بيش‌تر به تحقيق و تأليف مى‌پرداخت.شايد به همين سبب است كه در آثار بر جاى مانده از او، مديحه سرايى زيادى ديده نمى‌شود.
از سوى ديگر، علما و ادبا مورد توجه و حمايت زمامداران قرار داشتند و از مزاياى استثنايى بهره‌مند بودند([[ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]،16/13)، از اين رو،شعراى آن سامان غالبا در اطراف اميران گرد مى‌آمدند و با پاداشها و مستمريهاى آنان زندگى را مى‌گذراندند، اما ابن ابى اصبع، با آنكه شعر نيك مى‌سرود(ابن صابونى،13؛ ابن تغرى بردى، همانجا)و در بيش‌تر زمينه‌هاى شعرى،حتى مدح و هجاء، هنر خود را نشان داده(براى نمونه نك:عباسى،18/4؛شرف، مقدمۀ تحرير،30-31؛همو، مقدمۀ بديع،81)،غالبا خويشتن را از اشتغالات دربارى بر كنار مى‌داشت و بيش‌تر به تحقيق و تأليف مى‌پرداخت.شايد به همين سبب است كه در آثار بر جاى مانده از او، مديحه سرايى زيادى ديده نمى‌شود.


ابن ابى اصبع اساسا شعر را براى به كارگيرى صنايع شعرى مى‌سرود(نك:تحرير،189)و شايد شهرت يافتن وى به شاعرى (ابن
ابن ابى اصبع اساسا شعر را براى به كارگيرى صنايع شعرى مى‌سرود(نك:تحرير،189)و شايد شهرت يافتن وى به شاعرى (ابن


صابونى،13؛[[ذهبى]]،30/1؛كتبى،همانجا؛سيوطى،حسن المحاضرة،327/1؛عباسى،588)بدان سبب باشد كه ابن شعّار (ه‍ م)تذكره
صابونى،13؛[[ذهبى]]،30/1؛كتبى، همانجا؛سيوطى،حسن المحاضرة،327/1؛عباسى،588)بدان سبب باشد كه ابن شعّار (ه‍ م)تذكره


نويس معاصر وى،در کتاب عقود الجمان فى شعراء هذا الزمان نام او را در رديف شعراى آن زمان آورده است(عباس،363/2)و گرنه عنوان اديب براى او مناسب‌تر است(نك:ابن صابونى،كتبى، مقريزى،همانجاها).
نويس معاصر وى،در کتاب عقود الجمان فى شعراء هذا الزمان نام او را در رديف شعراى آن زمان آورده است(عباس،363/2)و گرنه عنوان اديب براى او مناسب‌تر است(نك:ابن صابونى،كتبى، مقريزى، همانجاها).


ابن ابى اصبع ابتدا به علوم بلاغت(معانى و بيان و بديع)پرداخت و تا حد امكان كتب و رسائل مربوط به اين فنون را گرد آورى و دسته بندى كرد(بديع،4)،آنگاه به نقادى دقيق آنها همت گماشت، تا آنجا كه به تعبير خود او،كمتر کتابى از تير رس نقد موشكافانۀ او در امان ماند(همان،13).وى انواع صناعات بديعى را در آثار گذشتگان (ابن معتز،د 296 ق909/ م؛قدامة بن جعفر،د 337 ق948/ م؛ ابوهلال عسكرى،د بعد از 395 ق1005/ م)و تأليفات معاصران (ابن رشيق قيروانى،د 600 ق1204/ م؛ضياء الدين ابن اثير،د 637 ق/ 1239 م)استقصا كرد و همه را پيراسته گردانيد و در 90 يا 93 يا 95 باب(تحرير،93،524؛بديع،14)تنظيم كرد و با افزودن 31 باب كه استنباط خود وى بود،
ابن ابى اصبع ابتدا به علوم بلاغت(معانى و بيان و بديع)پرداخت و تا حد امكان كتب و رسائل مربوط به اين فنون را گرد آورى و دسته بندى كرد(بديع،4)،آنگاه به نقادى دقيق آنها همت گماشت، تا آنجا كه به تعبير خود او،كمتر کتابى از تير رس نقد موشكافانۀ او در امان ماند(همان،13).وى انواع صناعات بديعى را در آثار گذشتگان (ابن معتز،د 296 ق909/ م؛قدامة بن جعفر،د 337 ق948/ م؛ ابوهلال عسكرى،د بعد از 395 ق1005/ م)و تأليفات معاصران (ابن رشيق قيروانى،د 600 ق1204/ م؛ضياء الدين ابن اثير،د 637 ق/ 1239 م)استقصا كرد و همه را پيراسته گردانيد و در 90 يا 93 يا 95 باب(تحرير،93،524؛بديع،14)تنظيم كرد و با افزودن 31 باب كه استنباط خود وى بود،
خط ۸۰: خط ۸۰:
[[ذهبى]] در کتاب المشتبه(30/1)آورده است كه دمياطى (شرف الدين عبد المؤمن بن خلف،د 705 ق1305/ م،صاحب کتاب معجم
[[ذهبى]] در کتاب المشتبه(30/1)آورده است كه دمياطى (شرف الدين عبد المؤمن بن خلف،د 705 ق1305/ م،صاحب کتاب معجم


الشيوخ)از ابن ابى اصبع روايت كرده است.البته اين اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است(نك:كتبى، 363/2-367؛ ابن عماد،265/5-268).نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى (زنده در 1309 ق1892/ م)کتاب الكواكب الدّرية فى نظم القواعد الدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابى اصبع نسبت داده‌اند(كحاله،265/5؛قس:بغدادى، ايضاح،391/2).حتّى بعضى، به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابى اصبع را «فقيه شافعى» دانسته‌اند(مقريزى،همانجا؛شرف، مقدّمۀ بديع،69،83)؛در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين (تحرير،238،
الشيوخ)از ابن ابى اصبع روايت كرده است.البته اين اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است(نك:كتبى، 363/2-367؛ ابن عماد،265/5-268).نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى (زنده در 1309 ق1892/ م)کتاب الكواكب الدّرية فى نظم القواعد الدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابى اصبع نسبت داده‌اند(كحاله،265/5؛قس:بغدادى، ايضاح،391/2).حتّى بعضى، به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابى اصبع را «فقيه شافعى» دانسته‌اند(مقريزى، همانجا؛شرف، مقدّمۀ بديع،69،83)؛در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين (تحرير،238،


402،415)و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت(همان،511، 579)ملاحظه مى‌شود كه ابن ابى اصبع خود را پيرو هيچ يك از اين مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ويژه‌اش از على (ع)به عنوان «امام على عليه السلام»(تحرير،415،جم‍)و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير (صص 594،595)و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده(همان،383)و مطلبى كه در باب تحويل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص)به حضرت على (ع) توسط ابوبكر صدّيق آورده، و انتقاد و تفسير جانانه‌اى كه راجع به دو بيت شعر سيّد حميرى (د ح 225 ق840/ م)در مدح آن حضرت دارد (همان،473)و نيز با ملاحظۀ پرهيز وى از زمامداران ايّوبى و ايادى حكومتى آنان كه براى از ميان بردن آثار تشيّع فاطمى در مصر سخت‌تعصّب داشتند، و همچنين گمنام ماندن خاندان و تبار وى در تاريخ روشن مصر آن زمان، وى را شيعى به حساب آورد.
402،415)و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت(همان،511، 579)ملاحظه مى‌شود كه ابن ابى اصبع خود را پيرو هيچ يك از اين مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ويژه‌اش از على (ع)به عنوان «امام على عليه السلام»(تحرير،415،جم‍)و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير (صص 594،595)و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده(همان،383)و مطلبى كه در باب تحويل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص)به حضرت على (ع) توسط ابوبكر صدّيق آورده، و انتقاد و تفسير جانانه‌اى كه راجع به دو بيت شعر سيّد حميرى (د ح 225 ق840/ م)در مدح آن حضرت دارد (همان،473)و نيز با ملاحظۀ پرهيز وى از زمامداران ايّوبى و ايادى حكومتى آنان كه براى از ميان بردن آثار تشيّع فاطمى در مصر سخت‌تعصّب داشتند، و همچنين گمنام ماندن خاندان و تبار وى در تاريخ روشن مصر آن زمان، وى را شيعى به حساب آورد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش